30000408.blogfa.com

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/37

سه شنبه بیست و دوم بهمن 1392. به تو می انیشم. چيست در زمزمه مبهم آب؟ چيست در همهمه دلکش برگ؟ چيست در بازي آن ابر سپيد، روي اين آبي آرام بلند. که ترا مي برد اين گونه به ژرفاي خيال؟ چيست در خلوت خاموش کبوترها؟ چيست در کوشش بي حاصل موج؟ چيست در خنده جام. که تو چندين ساعت، مات و مبهوت به آن مي نگري؟ نه به ابر، نه به آب، نه به برگ،. نه به اين آبي آرام بلند،. نه به اين آتش سوزنده که لغزيده به جام،. نه به اين خلوت خاموش کبوترها،. من به اين جمله نمي انديشم. من مناجات درختان را هنگام سحر،. رقص عطر گل يخ را با باد،.

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/34

چهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۲. راهت به هنر، هر چه رهاتر باشد. با رهرو روح آشناتر باشد. زان پنجره ی شگرف، چون درنگری،. آن لحظه خدا نیز خداتر باشد. آدمی را آب ونانی. کمترین تحریری از یک آرزو این است. آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی. در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دريابي. کز چه در آن تنگناشان باز، شادی های شیرین است. کمترین تحریری از یک زندگاني،. ور فزون تر خواهی از آن، گاهگه پرواز. ور فزون تر خواهی از آن، شادی آغاز. ور فزون تر، باز هم خواهی، بگویم باز. آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد.

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/30

سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۲. فرخنده میلاد مبارک شمس الشموس حضرت علی بن موسی الرضا(ع)بر. مختصری از زندگی نامه . امام علی بن موسیالرضا. هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند. لقب و کنیه امام:. نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" میباشد. امام محمد تقی. پدر و مادر امام:. پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم. نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به ارا...

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/1392/08/4

چهارشنبه بیست و نهم آبان 1392. راهت به هنر، هر چه رهاتر باشد. با رهرو روح آشناتر باشد. زان پنجره ی شگرف، چون درنگری،. آن لحظه خدا نیز خداتر باشد. آدمی را آب ونانی. کمترین تحریری از یک آرزو این است. آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی. در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دريابي. کز چه در آن تنگناشان باز، شادی های شیرین است. کمترین تحریری از یک زندگاني،. ور فزون تر خواهی از آن، گاهگه پرواز. ور فزون تر خواهی از آن، شادی آغاز. ور فزون تر، باز هم خواهی، بگویم باز. آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد.

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/35

جمعه هشتم آذر ۱۳۹۲. نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فورا از آن کار کناره گرفت. شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه...

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/39

چهارشنبه نهم مهر 1393. بهار دانش در پاییز. دیروز در حین بررسی تکالیف بچه ها در کلاس هفتم متوجه شدم که یکی از دانش آموزان قبل از اینکه. تکلیفش را بررسی کنم به سوی من آمد ومرا به گوشه کلاس برد از طرز حرکاتش فهمیدم که تکالیف را ننوشته. اما دلیل قانع کننده ای برای این کار دارد هق هق کنان در حالیکه بغض در گلو واشک در چشمانش حلقه زده بود. گفت آقا ببخشید تکالیفم را ننوشته ام هیچ نگفتم اما بغضش شکست و با گریه از کلاس بیرون رفت ومن نیز به دنبال او. بچه ها صبحتان به خیر سلام. درس امروز فعل مجهول است. رفته بودی به ...

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/38

پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1392. در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه. راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل. برگشت و پس از تعویض. لباس دوباره روانه مسجد شد . دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت. برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید. وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده . مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به. عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند. تمام گناهان خویشاوندانت را.

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/1392/08/1

شنبه چهارم آبان 1392. دست به دست مدعی شانه به شانه می روی. آه که با رقیب من جانب خانه می روی. بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم. گرم تر از شراره آه شبانه می روی. من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو. بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی. در نگه نیاز من موج امید ها تویی. وه که چه مست و به یخبر سوی کرانه می روی. گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد. تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی. حال که داستان من بهر تو شد فسانه ای. باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟ دیوانه خموش به عاقل برابرست. با سرمه سیاهی منزل برابرست.

31834.blogfa.com

نسیم ملکان

http://www.31834.blogfa.com/post/36

پنجشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۲. مي تراود مهتاب (نيما يوشيج). مي درخشد شب تاب. نيست يك دم شكند خواب به چشم كس و ليك. غم اين خفته ي چند. خواب در چشم ترم مي شكند. نگران با من استاده سحر. صبح مي خواهد از من. كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را. در جگر ليكن خاري. از ره اين سفرم مي شكند. نازك آراي تن ساق گلي. كه به جانش كشتم. و به جان دادمش آب. اي دريغا به برم مي شكند. دست ها مي سايم. بر عبث مي پايم. كه به در كس آيد. در و ديوار به هم ريخته شان. بر سرم مي شكند. مي درخشد شب تاب. مانده پاي آبله از راه دراز.