2bal1parvaz.persianblog.ir

mednight.persianblog.ir

پرنده مهاجر - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/31

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - شنبه ٢٤ تیر ۱۳۸٥. خود راشبی در غربت دیدم دلم گرفت. از فکر اینکه وطنی داشتم ، ندیدم دلم گرفت. از فکر اینکه، پرنده بودم، بال و پری داشتم. در سرزمین خود، هرگز نپریدم دلم گرفت. از اینکه لحظه لحظه پس انداز عمر. حتی تک ستاره ای نخریدم دلم گرفت. کم کم رنگ حجرت گرفت بال و پرم. از اینکه ناخاسته می پریدم دلم گرفت.

mednight.persianblog.ir

بهانه - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/37

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - شنبه ۱٠ آذر ۱۳۸٦. از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند. تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند. پوشانده‌اند صبح تو را ابرهای تار. تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند. یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند. این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند. ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی. شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند.

mednight.persianblog.ir

چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/36

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. نویسنده: مدنایت - شنبه ٦ امرداد ۱۳۸٦. من بی تو دمی قرار نتوانم کرد. احسان ترا شمار نتوانم کرد. گر برسر من زبان شود هر مویی. یک شکر تو از هزار نتوانم کرد. از واقعهای ترا خبر خواهم کرد. و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد. با عشق تو در خاک نهان خواهم شد. با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد.

mednight.persianblog.ir

دلسرد - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/29

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - جمعه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٥. قصه ام ديگر زنگار گرفت:. با نفس هاي شبم پيوندي است. پرتويي لغزد اگر بر لب او،. گويدم دل : هوس لبخندي است. خيره چشمانش با من گويد:. كو چراغي كه فروزد دل ما؟ هر كه افسرد به جان ، با من گفت:. آتشي كو كه بسوزد دل ما؟ خشت مي افتد از اين ديوار. رنج بيهوده نگهبانش برد. دست بايد نرود سوي كلنگ،.

mednight.persianblog.ir

برای آخرين بار...!!! - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/49

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - شنبه ۱٦ آبان ۱۳۸۸. دير زمانيست در تب احساس ميسوزم و روح خسته ام در جسم مسمومش میل پرواز دارد.زندگی ام دچار سوء هاضمه شده و می خواهم با تو يک بار ديگر مرور کنم .ريه هايم می سوزداز اکسيژن مسموم حقايق! حقایقی که که هيچيک هرگز حس نکرديم.نمی دانم.نمی دانم اين بار کدام يک از اميد و آرزوهایم به تارج خواهد رفت !

mednight.persianblog.ir

دست های تو - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/28

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸٥. چقدر چشم‌هام را ببندم، و حضور دست‌هات را، بر تنم نقاشی کنم؟ می‌ترسم آقای من! می‌ترسم دست‌هام، از دلتنگیت بمیرد . چقدر بی تو، از خواب بپرم، شیشه‌ی آب را سر بکشم، و چیزی از پنجره بپرسم؟ خواب مرا نمی‌برد، می‌آور د، تو را می‌آور د، بی آنکه باشی . دلتنگیت را ببین، توی بغلم!

mednight.persianblog.ir

راز - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/33

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸٥. من راز نگاهت را از آینه پرسیدم چشمان نجیبت را از دور پرستیدم. مثل گل نیلوفر چشمان تو بهاری شد از پیش دلم رفتی و نفهمیدم. مرز دل و چشم تو از شهر افق پیداست من سرخی گل را در خنده ی تو دیدم. در شهر اقاقی ها تو پاک ترین عشقی من راز شگفتی را از باغ دلت چیدم.

mednight.persianblog.ir

مسیح بر، دار - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/45

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - دوشنبه ٢٦ اسفند ۱۳۸٧. چه می گذشت آنجا. که از طلوع سحر. به جای موج سپاس از دمیدن خورشید. به جای بانگ نیایش در آستانه صبح. غبار و دود به اوج کبود جاری بود. هوای سربی سنگین به سینه ها می ریخت. لهیب کوره آهن به شهر می پیچید. که جای نازگل و ساز و باد و رقص درخت. به جای خنده بخت. غبار مرگ بر اندام برگ می بارید.

mednight.persianblog.ir

مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/archive

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. عناوین مطالب منتشر شده این وبلاگ. آری آغاز دوست داشتن است. 1587;ه‌شنبه ٢٧ بهمن ۱۳٩٤. 1587;ه‌شنبه ۱٩ خرداد ۱۳٩٤. 1588;نبه ۱٦ آبان ۱۳۸۸. 1583;وشنبه ٢٦ اسفند ۱۳۸٧. 1583;وشنبه ٢٦ اسفند ۱۳۸٧. 1588;نبه ٢٥ اسفند ۱۳۸٦. تو بودی و خیال. 1588;نبه ۱٠ آذر ۱۳۸٦. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. 1587;&#160...

mednight.persianblog.ir

وجود هستی ام - مــدنــایــت

http://mednight.persianblog.ir/post/32

آری آغاز دوست داشتن است. تو بودی و خیال. چهار رباعی از ابوسعید ابوالخیر. لحظه هايم بی تو ميگذرد. به صفحه مطالب قبلی. عشقی از جنس بلور. کمی باور بايد کرد! از شاخه جدا افتادم. نویسنده: مدنایت - دوشنبه ۱٦ امرداد ۱۳۸٥. این شعر نیست . کلام نیست . متن حاشیه بر اوراق یک دفتر خاطرات نیست ! این حقیقت است . حقیقتی افسانه ای . که بارها افسانه ام با تو به حقیقت پیوست از تو سر شار شد از تو جانی دوباره گرفت . از نفسهای گرم تو . از صداقتهای گفتار تو . از محک های بی دریغ تو سخت می ترسم ! بمان با من بمان! و باز هیچ نمی گ...