30ban.persianblog.ir

roz.parsiblog.com

زمستان 1383 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/زمستان%201383

یکشنبه 83/11/18 ساعت 10:48 صبح. نیمه شب بود و ، غم تازه نفس ،. ره خوابم زد و ماندم بیدار ،. ریخت از پرتو لرزنده ی شمع ،. سایه ی دسته گلی بر دیوار . همه گل بود ، ولی روح نداشت. سایه ای مضطرب و لرزان بود. چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه. گوئیا مرده ی سرگردان بود. شمع خاموش شد از تندی باد. اثر از سایه به دیوار نماند. کس نپرسید : کجا رفت؟ که دمی چند در اینجا گذراند. این منم خسته در این کلبه ی تنگ. جسم درمانده ام از روح جداست. من ، اگر سایه ی خویشم ، یا رب. روح آواره ی من کیست کجاست. نوشته شده توسط: سارا طنین.

roz.parsiblog.com

آذر 87 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/آذر%2087

سه شنبه 88/5/27 ساعت 11:25 صبح. به او بگویید تقویم خودش را ورق بزند تا به یاد ظلمی که کرده است بیفتد شاید قطره اشک ندامتی بریزد روی قبربی نام ونشان که همه عاشقان که همه عاشقان بی نام و. حرمت عشق و اشکهای مرا شکستی و از من و دنیای من جدا شدی. نوشته شده توسط: سارا طنین. نوشته های دیگران . یکشنبه 88/3/31 ساعت 2:14 عصر. مرا از زندان غم برهان و در قلب مهربانت اسیر کن. چرا که نمی خواهم هر روز غم. با دستان نامرئیش گلویم را بیش از بیش بفشارد. می دانم که در قلبت دیگر تنها نیستم. من را بخواه و در قلبت زندانی کن.

roz.parsiblog.com

بهار 1384 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/بهار%201384

شنبه 84/1/6 ساعت 3:28 صبح. نازنینم ، زمان از چشمان تو بی رحم تر است چشمهای تو از احساس من صادق تر است ، احساسم می گوید بگذار زمان را در چشمهای تو به تماشا بنشینم . سنجاقکی مباش بر دفتر زمان سنجاق شده ، پرواز کن نه چون من . نوشته شده توسط: سارا طنین. نوشته های دیگران . لینک به وبلاگ :. Onclick='GoToLink("http:/ www.ParsiBlog.com/Link.aspx","http:/. 82137"," blank");return false;' انگلیسی [6]. Style="width:110px" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true /. دوستان من لینک) :.

roz.parsiblog.com

تابستان 1387 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/تابستان%201387

پنج شنبه 87/5/31 ساعت 2:44 صبح. حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد. حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری. من دیدم از همان سر صبح آسوده. هی بوی بال کبوتر و. نای تازهی نعنای نورسیده میآید. پس بگو قرار بود که تو بیایی و . من نمیدانستم! دردت به جان بیقرار پ ر گریهام. پس این همه سال و ماه ساکت من کجا بودی؟ آسمان هم که بارانیست ! به خدا وقت صحبت از رفتن دوباره و. دوری از دیدگان دریا نیست! سربهسرم میگذاری . ها؟ پس لااقل باران را بهانه ک ن. مگر میشود نیامده باز. به جانب آن همه بینشانی دریا برگردی؟

roz.parsiblog.com

سارا طنین - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Author/سارا%20طنين

سه شنبه 88/5/27 ساعت 11:25 صبح. به او بگویید تقویم خودش را ورق بزند تا به یاد ظلمی که کرده است بیفتد شاید قطره اشک ندامتی بریزد روی قبربی نام ونشان که همه عاشقان که همه عاشقان بی نام و. حرمت عشق و اشکهای مرا شکستی و از من و دنیای من جدا شدی. نوشته شده توسط: سارا طنین. نوشته های دیگران . یکشنبه 88/3/31 ساعت 2:14 عصر. مرا از زندان غم برهان و در قلب مهربانت اسیر کن. چرا که نمی خواهم هر روز غم. با دستان نامرئیش گلویم را بیش از بیش بفشارد. می دانم که در قلبت دیگر تنها نیستم. من را بخواه و در قلبت زندانی کن.

roz.parsiblog.com

بهار 1386 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/بهار%201386

باران یعنی تو بر می گردی. شنبه 86/3/5 ساعت 11:44 عصر. میخواهم نامهیی برایت بنویسم. که به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد. و زبانی نو برای تو بیآفرینم. زبانی هم تراز اندامت. و گ سترهی عشقم! میخواهم از برگهای لغت نامه بیرون بیایم. و از دهانم اجازهی سفر بگیرم! خستها م از چرخاندن زبان در این دهان! که بتواند به درخت گیلاس،. یا چوب کبریتی ب د ل ش ود! دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند ،. مانند پریان دریایی از امواج دریا. کتابهای دبستانم را از من بگیرید. نیمکتهای کلاسم را ،. گچها و قلمها و تخته سیاه را. از من بگیرید ،.

roz.parsiblog.com

پاییز 1387 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/پاييز%201387

سه شنبه 87/8/28 ساعت 3:20 عصر. اجازه هست بشم فدات . اجازه هست تو شعر من اثر بزاره خنده هات. شب که می یاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش از اسمون ستاره کش برم برات. اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم تو هم بگی دوسم داری. اجازه هست خیال کنم تا اخرش مال منی خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی. اجازه هست اجازه هست؟ نوشته شده توسط: سارا طنین. نوشته های دیگران . دوشنبه 87/7/29 ساعت 11:36 عصر. نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره اب می شود. چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست افتاب می شود. نوشته های دیگران .

roz.parsiblog.com

بهار 1387 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/بهار%201387

روزنه ای به رنگ. جمعه 87/2/13 ساعت 11:14 عصر. روزنه ای به رنگ. در شب تردید من ،برگ نگاه. می روی با موج خاموشی کجا؟ ریشه ام از هوشیاری خورده آب :. من کجا، خاک فراموشی کجا . دور بود از سبزه زار رنگ ها. زورق بستر فراز موج خواب. پرتویی آیینه را لبریز کرد :. طرح من آلوده شد با آفتاب . اندهی خم شد فراز شط نور :. چشم من در آب می بیند مرا. سایه ی ترسی به ره لغزید و رفت. جویباری خواب می بیند مرا. در نسیم لغزشی رفتم به راه. راه ، نقش پای من از یاد برد. سرگذشت من به لب ها ره نیافت :. ریگ باد آورده ای را باد برد .

roz.parsiblog.com

پاییز 1383 - رز زرد من

http://www.roz.parsiblog.com/Archive/پاييز%201383

پنج شنبه 83/9/26 ساعت 1:14 صبح. برای آخرین رنج . تنهای تنها می کشیدم انتظارت،. ناگاه دستی خشمگین مشتی بر در کوفت! دیوارها در کام تاریکی فرو ریخت! لرزید جانم از نسیمی سرد و نمناک ،. آنگاه دستی در من آویخت . دانستم این نا خوانده ،مرگ است! از سال های پیش با من آشنا بود. بسیار او را دیده بودم. اما نمی دانم کجا بود! فریاد تلخم در گلو مرد. با خود مرا در کام ظلمت ها فرو برد. در دشت ها ، در کوه ها ،. در دره های ژرف و خاموش. بر روی دریاهای خون ، در تیرگی ها. در خلوت گرداب های سرد و تاریک. من خفته ام بر سینه ی خاک.