aasepanjom.persianblog.ir

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - :))))

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-95.aspx

این جریان این 3 هفته ی باقیمونده ی منه:دی. نوشته شده در چهارشنبه ۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۱۴:۲۸ بعد از ظهر توسط یه غریبه. صبورانه در انتظار زمان بمان.هرچیز در زمان خود رخ می دهد.باغبان حتی اگر باغش را غرق آ ب هم کند، درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند. حرف های خودمانی (دل نوشته ها). داستان کوتاه به سبک غریبه ای آشنا. من و خودم (منای عزیزم). سیاهه های من و خودم. تو نیستی که ببینی. الم یعلم بان الله یری ؟ برای دخترم که هیچگاه زاده نشد! از پری تا سا. یادداشتهایی از همه چیز. من تو این دنیا گم شدم.

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - شاید نوشتنش من رو ضعیف جلوه بده اما می خوام بنویسمش!!!

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-96.aspx

شاید نوشتنش من رو ضعیف جلوه بده اما می خوام بنویسمش! من امروز به این فکر کردم که وقتی دیگه "امیرحسین" رو نبینی، من رو توی چشای کی می بینی؟ چی باعث میشه که من رو به یاد بیاری؟ نوشته شده در چهارشنبه ۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۲۲:۳۴ بعد از ظهر توسط یه غریبه. صبورانه در انتظار زمان بمان.هرچیز در زمان خود رخ می دهد.باغبان حتی اگر باغش را غرق آ ب هم کند، درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند. حرف های خودمانی (دل نوشته ها). داستان کوتاه به سبک غریبه ای آشنا. من و خودم (منای عزیزم). سیاهه های من و خودم. تو نیستی که ببینی.

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/9010.aspx

نمی دونم اسم پست رو باید چی بذارم! دلم یه فیلم می خواد. که من رو با خودش ببره توی یه فضای دیگه. می خوام دور بشم از این فضا. پن: کاش فیلمایی که داده بودیشون بهم، زیرنویس داشت. همشون رو میدیدم امشب. پن 2: من از سکوت دوستام ناراحتم، سکوت همیشه نگرانم می کنه. نوشته شده در جمعه 30 دی1390ساعت 10:20 بعد از ظهر توسط یه غریبه. یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته. عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری. تو این سینه نشستی هزار تا گله داری. یه روز عاشق نوری یه روزی سوت و کوری. یه روز مثل حبابی یه روز سنگ صبوری. خویش را باور کن.

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - بدون هیچ شناختی، بدون هیچ معیاری!!!

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-89.aspx

بدون هیچ شناختی، بدون هیچ معیاری! یک جمله و فقط یک جمله. حافظه ی ضعیفم و یادآوری تصمیمی پررنگ در این حافظه ی ضعیف! آخرین تصمیمی که در این مورد گرفته بودم. شاید تصمیمم قطعی بشه. شاید خوبه که گاهی همه چی رو بسپری دست تقدیر و فقط قبول کنی. شاید خوب باشه، مخصوصا وقتی که از " اجازه دادن، فکر کردن، شناختن، انتخاب کردن، تلاش کردن و نتیجه نگرفتن" خسته ای. شاید گاهی ساختن سرنوشت یک دروغ بزرگ باشه و تو باید همه چیز را به تقدیر بسپاری و قبول کنی. پن: شاید قراره خوابت مو به مو تعبیر بشه دوست من! سیاهه های من و خودم.

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - خویش را باور کن

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-90.aspx

خویش را باور کن. و در آن وسعت پاک غزلی باید خواند. غزلی ترد و لطیف. به دل انگیزی نجوای نسیم. و شکوفایی یک غنچه ی سیب. یا به زیبایی لبخند سحر. از پس یک دیوار. باید از شوق قبای سبزی به تن پنجره کرد. کنج هر طاقچه باید که به قندیل بلور شمعی افروخته داشت. باید از خانه ی دل گرد اندوه سترد. و "دل" غمگین را به چراغانی صد معجزه برد. باید از عمق وجود نور را باور کرد. و به خود باید گفت: باور خویشتنت،باور زندگی است. خویش را باور کن. بعدا نوشت: تولدت مبارک غول چراغ. و تولدش مبارک آفتابگردان. من و خودم (منای عزیزم).

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته...

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-91.aspx

یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته. عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری. تو این سینه نشستی هزار تا گله داری. یه روز عاشق نوری یه روزی سوت و کوری. یه روز مثل حبابی یه روز سنگ صبوری. پر از شک و هراسی همیشه بی حواسی. پر از حرفی و خاموش یه قصه و فراموش. پر از راز نگفته یه کوله بار بر دوش. یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته. یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده. به اندازه ی عشقی پر از حرفای ساده. واسه روزهای رفته سفر قصه ی خوبه. چراغ روشن راه قشنگیه غروبه. عجب ای دل عاشق- سیاوش قمیشی. حرف های خودمانی (دل نوشته ها).

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - برای دوستانم...

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-99.aspx

می نویسم برای یک دوست، برای دوستی که حالش را دورادور بدون آنکه حرفی بزند می فهمم و سکوت می کنم. دوستی که حسش را می فهمم، حتی همین که دستش به نوشتن نمی رود و می گردد تا خویشتن خویش را در نوشته های دوستانش بیابد، شاید چون میداند دیگران نیز حالی چون او دارند. من نیز خیال نوشتن نداشتم، اما با خود گفتم چه بهتر از آن که بنویسی برای آرامش دوستی که نیاز به خواندن دارد و آرام شدن، و چه چیز بهتر از نوشتن برای التیام نگرانی های خویش برای دوستان. دوست من غصه چرا؟ که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز. ور پیش منی چو بی منی...

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/9006.aspx

برقرار باش تا بی قرارت نباشم، صبر و قرار دلم تولدت مبارک. چه لطیف است حس آغازی دوباره ،. و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس. و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز. روزی که تو آغاز شدی. سالروز شکفتن و روز تولدت مبارک آبجی جونم. و من در تب در کنار تو بودن. من نیستم و تو. بی من این روز را جشن خواهی گرفت. و چه بی من ها و بی تو ها. این روزها بر ما میگذرد. تولدت مبارک ملیحه جونم. یه عالمه می بوسمت. با تموم دنیا عوضت نمی کنم عزیزم، خیلی دوست دااااارم. تو نیستی که ببینی.

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/9007.aspx

کبوتر بچه کرده، کاش بودی و میدیدی. همین چند روز پیش بود که مامان گفت یه کبوتر روی مهتابی لونه کرده و انگار تخم گذاشته، چون هر چی هم که بهش نزدیک میشم از جاش پا نمیشه! مامان خوشحال بود، می گفت از قدیم میگن هر موقع یه کبوتر تخم بذاره توی یه خونه ای، با خودش خیر و برکت میاره تو اون خونه! یه کم که گذشت دیگه کبوتره نبود، 2 تا جوجه ی خیلی خیلی کوچیک تو لونه بودن که به زحمت می تونستم ببینمشون! مادره تو روز چند بار بهشون سر میزد! بازم فقط نوک یکیشون رو میدیدم و از اون یکی خبری نبود! دیگه معلوم شده بود که مادره ب...

gharibeiiashna.blogfa.com

غریبه ای آشنا - برای تو که یکی از بهترین های منی

http://www.gharibeiiashna.blogfa.com/post-94.aspx

برای تو که یکی از بهترین های منی. من امروز داد کشیدم، فریاد زدم، گریه کردم، گاهی ضعیف بودم، گاهی قوی بودم، گاهی سعی کردم آروم باشم و خیلی وقتاش رو سعی نکردم. به هم ریخته بودم، خیلی وقت بود که بهم ریخته بودم و همیشه وقتی هیچ کسی رو پیدا نمی کنم که آمادگی شنیدن فریاد درونم رو داشته باشه، می دونم یکی هست که میشنوه، یکی هست که با تمام وجودش می خواد که کمکم کنه، حتی اگه خسته باشه، بی حوصله باشه، به هم ریخته باشه! نوشته شده در دوشنبه ۳ بهمن۱۳۹۰ساعت ۲۳:۱۲ بعد از ظهر توسط یه غریبه. حرف های خودمانی (دل نوشته ها).