aftabbaran92.persianblog.ir

yekjorehzendegi.persianblog.ir

مادرانه هایی برای دخترم - یک جرعه زندگی

http://yekjorehzendegi.persianblog.ir/tag/مادرانه_هایی_برای_دخترم

فرشته ای توی خانه ی ما زندگی می کند. به نام مریم خانوم که این فرشته خانوم از کله ی صبح که بیدار می شود،تا شب که بخوابد در حال بهم ریختن خانه و شیطنت و انجام مصادیق مختلف مادر آزاریست و مادرش هم عملا کاری بجز راه رفتن دنبالش و جمع کردن کتاب و لباس و اسباب بازی و نخود و لوبیا و غیره ندارد البته دارد ها! نمی تواند انجام بدهد! از بس همه چیز روی فرش می ریزد مجبورم مثل کسانی که مخچه شان آسیب دیده قدم بردارم! آنهم کمتر از یک ساعت بعد از جارو کردن کل خانه! یعنی بیا نماز بخوان! نماز جماعتی راه می اندازد! چشمانت ر...

kaneksebeheshti.persianblog.ir

kaneksebeheshti - کانکس بهشتی

http://kaneksebeheshti.persianblog.ir/pages/1

آل سعود و اثر کشتی حسین. ده روز مانده به اربعین. نویسنده : بچه های شهید بهشتی. تاریخ : ۱:٢۸ ‎ب.ظ - جمعه ٢٢ آذر ۱۳٩٢. سلام ، دیروز استاد وهابیت شناسی مون! در حالیکه تصاویر جنایات و فساد و همنشینی سران برخی از این کشورهای عربی با دشمنان اسلام و تناقض آشکارش با آیه صریح قرآن، را نشانمان می داد، می گفت: برای شهروندان عربستان، یمن و بحرین و. که زیر دست آل سعود و آل . هستند، خروج از حاکم اسلامی تحت هیچ شرایطی جایز نیست! تو مذهب اونا براشون جا انداختند که مهم نیست حاکمت فاجر و ظالم باشه یا مومن و عادل! اندکی صب...

kaneksebeheshti.persianblog.ir

hadith - کانکس بهشتی

http://kaneksebeheshti.persianblog.ir/tag/hadith

قسم حضرت فاطمه.س. به گریه فرزندانش پس از مرگ ایشان! نویسنده : بچه های شهید بهشتی. تاریخ : ٧:٢۱ ‎ب.ظ - یکشنبه ٢٥ اسفند ۱۳٩٢. سلام رفقا خوبین همگی ان شاءالله? این دعای حضرت فاطمه زهرا.سلام الله علیه. در این ایام فاطمیه. تقدیم می شود به همه شما شیعیان و ما دوستداران اهل بیت رسول الله حضرت محمد.صل الله علیه وآله. من یکی که شرمنده مادر شدم این حدیث رو دیدم:. حضرت فاطمه زهرا.سلام الله علیه. خداوندا به حق اولیا و مقربانی که آن ها را برگزیده ای،. و به گریه ی فرزندانم پس از مرگ و جدایی من. از تو می خواهم. 1587;&#...

kaneksebeheshti.persianblog.ir

مادران و همسران شهدا - کانکس بهشتی

http://kaneksebeheshti.persianblog.ir/tag/مادران_و_همسران_شهدا

مادران و همسران شهدا. نویسنده : بچه های شهید بهشتی. تاریخ : ٤:۱٠ ‎ب.ظ - یکشنبه ٢٤ فروردین ۱۳٩۳. اگر مادران و همسران شهدا بی صبری نشان می­دادند، شوق جهاد در راه خدا. و شهادت در دل مردها می­خشکید. این­گونه نمی­جوشید این گونه به جامعه طراوت. بیانات امام خامنه ای. حفظه الله. در دیدار با گروه کثیری از بانوان 1379.6.30). در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران. روز سیزدهم ماه جمادی الثانی ،. به مناسبت سالروز وفات اسوه مادران شهید ، حضرت ام البنین مادر. حضرت اباالفضل العباس (ع)، روز تکریم مادران و همسران شهدا. نمودیم...

kaneksebeheshti.persianblog.ir

حسین میا به کوفه.. - کانکس بهشتی

http://kaneksebeheshti.persianblog.ir/post/174

حسین میا به کوفه. نویسنده : بچه های شهید بهشتی. تاریخ : ٤:۱٦ ‎ب.ظ - دوشنبه ٢٢ مهر ۱۳٩٢. کم کم صدای زنگ قافله ای. به گوش می رسد. راستی چقدر قلب دخترکان قافله قرص می شود وقتی چشمشان به عمو می افتد! و چقدر این طفل شیرخوارآرام خوابیده! و چقدر احترام دارد عمه ی قافله! چقدر م حرم دارد عمه! و چقدر عبدالله بن الحسن عمویش را دوست دارد! و چقدر مهربان است عمویش! و سکینه پدرش را! و چقدر دوست داشتنی است پدرش! و قاسم مانده که چرا این روزها انقدر دلش عسل میخواهد! و آهامان از دل مسلم. چقدر غریب و تنهاست مسلم.

kaneksebeheshti.persianblog.ir

کانکس بهشتی

http://kaneksebeheshti.persianblog.ir/1390/2/10

نویسنده : بچه های شهید بهشتی. تاریخ : ۱:٤٠ ‎ب.ظ - دوشنبه ۱٢ اردیبهشت ۱۳٩٠. ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص. قراربود با هم جهاد کنیم جهادی آنقدر عظیم که دنیا را به مجاهده بخواند برای آماده. شدن قدمهای او. تلاشمان دل خوشکنک نبود برای روزهای بیکاری زمان دانشجویی! سر تکلیف بود که عقیده داشتیم زندگی عقیده است. وجهاد در راه آن عقیده. از. دانشگاه که رفتیم باز هم دغدغه مان بود همین جهاد، اما دور بودیم و پراکنده. بعضی. برای این نبرد آخر. یاعلی. Raquo; حرف آخر. Raquo; مادران و همسران شهدا.

yekjorehzendegi.persianblog.ir

یک جرعه زندگی

http://yekjorehzendegi.persianblog.ir/1393/6

آمده بود نشسته بود پشت پنجره،. منتظر بود تا پرده ها را کنار بزنم بیاید و بنشیند توی اتاقم. آفتاب را می گویم! آمده بود به گلدان ها سر بزند. دلش لابد هوایی گلهایم شده که این همه راه از آسمان آمده تا پشت پنجره ی اتاق من. لابد می داند گلها تشنه اش هستند. لابد از سر مهربانی آمده و عشق. خواستم بگویم گلهایت اگر تشنه ی نورند،اتاقت اگر تاریک شده،تقصیر آسمان نیست! آفتاب،قانون خورشید است،برای همه،بی منت! کافی ست پرده ها را کمی کنار بزنی. آن وقت اتاقت پر می شود آفتاب. پر می شود مهر. تو خود طبیب همه ای. انگار این بار...

yekjorehzendegi.persianblog.ir

از درد دل ها - یک جرعه زندگی

http://yekjorehzendegi.persianblog.ir/tag/از_درد_دل_ها

وقتی می رفتم و وقتی برمی گشتم. شب بود و جاده . من بودم و آسمان و ماه که گیسوان نقره فامش را شانه می کرد روی شیشه ی اتوبوس. همه غرق خواب و من غرق در فکر. یعنی تو خواسته ای که من همیشه توی راه باشم؟ یعنی تو خواسته ای که همیشه یک تکه از دلم را بگذارم و بروم سراغ نیمه ی دیگرش؟ تو خواسته ای که یک تکه از دلم پشت سرم باشد و یک تکه اش پیش رویم؟ تو خواسته ای من را سرگردان ببینی و دلم را تکه تکه؟ خواستم بگویم ای کاش همه ی اینها خواسته ی خود خودت باشد آن وقت چقدر این سفر ها و سرگردانی ها شیرین می شود برای آدم.

yekjorehzendegi.persianblog.ir

دوستانی دارم بهتر از برگ درخت.. - یک جرعه زندگی

http://yekjorehzendegi.persianblog.ir/post/11

دوستانی دارم بهتر از برگ درخت. از اول کودکی م تا نوجوانی و جوانی توی زندگی من همیشه کسانی بوده اند که نام دوست را رویشان گذاشته ام و دوستشان داشته ام. از کودکی و نوجوانی که بگذریم این یک دهه ی اخیر خدا انگار که ظرف زندگی مرا از هرچه دوست خوب که توی این عالم بوده پر کرده باشد. هرجا که وارد شدم بهترین ها را خدا سر راهم گذاشته. بهترین های کتابخانه ی آستان قدس ،بهترین های فامیل،بهترین های خوابگاه،بهترین های دانشکده و دانشگاه،بهترین های کلاس،بهترین های محل کار! همیشه کسانی بوده اند دلم را تنگ کرده باشد یادشان.

yekjorehzendegi.persianblog.ir

من و عبای شما؟! - یک جرعه زندگی

http://yekjorehzendegi.persianblog.ir/post/12

من و عبای شما؟ تا بیایم و دست بر سینه و سر به زیر سلامی عرض کنم. تا بیایم و دلم را بسپارم به آرامشی که از هیاهوی صحن هات به آدم می دهی. تا بیایم و بپرسم بهشت مگر چیزی بیشتر از حرم شماست؟ تا بیایم دستهام را رو به شما بگیرم باور دارم که گفتن نمیخواهد،نیم نگاهی اگر بیندازید به خالی دستهایم ،سبز می شود جوانه های اجابت از نور و از باران نگاه شما. تا بیایم و هرچه تنهایی که از این شهر غریب نصیبم شده را زیر نوازش نگاهتان به باد بدهم. دلم را به گوشه ی عبای شما گره زدم،صدایم کنید حضرت ابالحسن . دلم زیارت می خواهد.