alirezasarlak.blogfa.com

dalnevesht.blogfa.com

✿ღ دختر چشم رنگی ✿ღ -

http://www.dalnevesht.blogfa.com/post/21

ღ دختر چشم رنگی ღ. من و زوزه هایم رادوس ندارند. زوزه های تو بوی دل کندن می دهند. عاشق دل بستن اند. اما تو زوزه بکش و همیشه بخوان! حقیقت است و حقیقت تلخ. چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۵ 19:17 Elissa. به خدا التماس میکنم. آموزش جامع وبلاگ نویسی : تبادل لینک. رویای دخترونه ی من. قهوه ای با طعم تنهایی. پیغام ورود و خروج. 1662;شتیبانی. 1570;مارگیر وبلاگ. 1575;سکرول بار.

dalnevesht.blogfa.com

✿ღ دختر چشم رنگی ✿ღ

http://www.dalnevesht.blogfa.com/1395/05

ღ دختر چشم رنگی ღ. ڪاش دلاموڹ اونقدر پاک بود. که واسہ گفتڹ دوستدارم😋. نیازی بہ قسم خوردن نبود:-(. سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۵ 11:43 Elissa. به خدا التماس میکنم. آموزش جامع وبلاگ نویسی : تبادل لینک. رویای دخترونه ی من. قهوه ای با طعم تنهایی. پیغام ورود و خروج. 1662;شتیبانی. 1570;مارگیر وبلاگ. 1575;سکرول بار.

eshgh2776.blogfa.com

LOVE - نبودنت....

http://www.eshgh2776.blogfa.com/post/90

نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۵ساعت 23:45 توسط فاطیما. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من خودم بودم و هر پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود. سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود. من نه عاشق بودم. و نه دلداده گیسوی بلند. و نه آلوده به افکار پلید. من به دنبال نگاهی بودم. که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید. فرهنگی مذهبی علمی پژوهشی. تنهاییی ): با تنهایی):.

dalnevesht.blogfa.com

✿ღ دختر چشم رنگی ✿ღ

http://www.dalnevesht.blogfa.com/1395/02

ღ دختر چشم رنگی ღ. ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻋﺸﻘﻢ" ﺭﺍ. ﮔﻔﺘﻨﺪ " : ﻋﺸﻘﺖ" ﮐﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ : " ﻋﺸﻘﯽ" ﻧﺪﺍﺭﻡ! ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ " ﻋﺸﻘﺖ " ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ. ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ, ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ. ،. ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ . ﻭﻋﺪﻩ ﺳﺮ ﺧﺮﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ. ﺩﺭﻭﻍ. ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﻢ .ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ . ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ, ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ،. ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ, ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ . ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ .ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ. ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ . ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ . ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ., ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ. ﮐﻪ ﻣﻦ " ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ " ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ.

eshgh2776.blogfa.com

LOVE - تمام.....

http://www.eshgh2776.blogfa.com/post/97

طناب دار جلو چشام. یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام. نمیشه تشخیص دادشون از هم. مثل ضربه هایی که زده بودم. نا منظم و پشت سر هم. میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر. یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر. نگاهش قفل تو چشام. خالی میشه زیر پاهام. یکم سر و صدا. نوشته شده در یکشنبه پنجم دی ۱۳۹۵ساعت 14:22 توسط فاطیما. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من نه عاشق بودم.

eshgh2776.blogfa.com

LOVE - ...

http://www.eshgh2776.blogfa.com/post/88

نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۵ساعت 18:0 توسط فاطیما. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من خودم بودم و هر پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود. سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود. من نه عاشق بودم. و نه دلداده گیسوی بلند. و نه آلوده به افکار پلید. من به دنبال نگاهی بودم. که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید. فرهنگی مذهبی علمی پژوهشی. تنهاییی ): با تنهایی):.

eshgh2776.blogfa.com

LOVE - ..

http://www.eshgh2776.blogfa.com/post/95

دوست خوبی نیست ،. ناباب است . . . معتادت می کند به هیچ ،. گرفتار که شدی ،. رهایت می کند در مرگ . . . . نوشته شده در دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۵ساعت 12:45 توسط فاطیما. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من خودم بودم و هر پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود. سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود. من نه عاشق بودم. و نه دلداده گیسوی بلند. و نه آلوده به افکار پلید. عشق امیر و محیا.

eshgh2776.blogfa.com

LOVE - چرا تنها شدم ...

http://www.eshgh2776.blogfa.com/post/93

چرا تنها شدم . نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 23:28 توسط فاطیما. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من خودم بودم و هر پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود. سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود. من نه عاشق بودم. و نه دلداده گیسوی بلند. و نه آلوده به افکار پلید. من به دنبال نگاهی بودم. که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید. فرهنگی مذهبی علمی پژوهشی.

songol.blogfa.com

سرنوشت - داستان باور مردم...

http://www.songol.blogfa.com/post-296.aspx

روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت. داشتند . مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی. حکومت می کرد . برحسب اتفاق ، گذر یک معلم به آن روستا افتاد و. متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم. دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند . اما مرد شیاد نپذیرفت . بعد. از اتمام حجت معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت. ونسبت به حقه های او هشدار داد . بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان. معلم نوشت : مار.