almaraa.blogfa.com

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام -

http://www.humom.blogfa.com/post/7

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. خواب زن که هست. خواب دیده ام که بعد از مرگ. خورشیدی طلوع نخواهد کرد. وآن کسی که بر دیوار حیاط مان. به نیزه می کشید قلبش را. به باد هدیه خواهد داد. خواب دیده ام که. پستچی هر روز خواهد آمد. ونامه ای را بی آنکه درنگ کند. به پشت در خواهد انداخت. پشت پنجره ها باید زیست. واز خیابان هایی که. می روند که بن بست شوند. همیشه پایانی خواهد ماند. که به انتظار دست هایم. بر ساحل اقیانوسی آرام می نشیند. ورهگزرانی که با لبخند. و از کنارم می گذرند.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام -

http://www.humom.blogfa.com/post/2

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. از اينجا كه من هستم. در نا امیدی کاغذی بی خط. چگونه نقش می بندم. و در اتاقی که به اندازه کسی نیست. چگونه نقش می شوم. در اینجا که من هستم. در مسیر خلوت یک روز بارانی. که ابری بی نام. چگونه می شود در خاطر وقت ماند؟ در اینجا که من هستم. در این جغرافیای مشوش. یاد بود تولدی را. به تاریکی صندوقهای پستی نمی بخشد! چگونه در رویای ناشناسی. هر روز متولد می شود. در اینجا که من هستم. در اتاقی به اندازه خود. که گاهی دور ،. نگاه جز تردید . کلمات جز تکرار .

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام - مرا ببخش

http://www.humom.blogfa.com/post/6

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. دیگر دستی برای فروش نیست. دور قبرستان دل حصار کشیده ام. که اینجا متروکه است. هیچگاه خود را تکرار نمی کند. که به اندازه چشم می بینم. و به اندازه واژه احساس. و تا اکنون یاد. و بی آنکه برگردم. پایان را به تماشا بنشینم. که نقش دوم زیبا نیست. کارگردان هم نمی توان بود. که تصویر را نزدیکتر از آنچه که هست. برنده جایزه دل بود. نوشته شده در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:39 توسط علی عباسی.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام

http://www.humom.blogfa.com/1391/01

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. که صدای کسی نزدیک می شود. توهم کودکانه ایست که ماه ندارد. ماه چند سال پیش مرده بود. آنقدر روی آسمان نقش گشیده ام. که دب اکبر اهلی شد. درخت و خانه وآب. با زنی که روی آفتاب خوابیده بود. و زندگی که دایره وار می چرخد. هر جا که به خود می رسم. که دوباره موج می خورم. و کس نمی آید. تقدیم به تو که می آیی. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۱ساعت 13:21 توسط علی عباسی.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام

http://www.humom.blogfa.com/1391/02

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. دیگر دستی برای فروش نیست. دور قبرستان دل حصار کشیده ام. که اینجا متروکه است. هیچگاه خود را تکرار نمی کند. که به اندازه چشم می بینم. و به اندازه واژه احساس. و تا اکنون یاد. و بی آنکه برگردم. پایان را به تماشا بنشینم. که نقش دوم زیبا نیست. کارگردان هم نمی توان بود. که تصویر را نزدیکتر از آنچه که هست. برنده جایزه دل بود. نوشته شده در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:39 توسط علی عباسی.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام - شب

http://www.humom.blogfa.com/post/5

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. که صدای کسی نزدیک می شود. توهم کودکانه ایست که ماه ندارد. ماه چند سال پیش مرده بود. آنقدر روی آسمان نقش گشیده ام. که دب اکبر اهلی شد. درخت و خانه وآب. با زنی که روی آفتاب خوابیده بود. و زندگی که دایره وار می چرخد. هر جا که به خود می رسم. که دوباره موج می خورم. و کس نمی آید. تقدیم به تو که می آیی. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۱ساعت 13:21 توسط علی عباسی.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام

http://www.humom.blogfa.com/1392/02

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. خواب زن که هست. خواب دیده ام که بعد از مرگ. خورشیدی طلوع نخواهد کرد. وآن کسی که بر دیوار حیاط مان. به نیزه می کشید قلبش را. به باد هدیه خواهد داد. خواب دیده ام که. پستچی هر روز خواهد آمد. ونامه ای را بی آنکه درنگ کند. به پشت در خواهد انداخت. پشت پنجره ها باید زیست. واز خیابان هایی که. می روند که بن بست شوند. همیشه پایانی خواهد ماند. که به انتظار دست هایم. بر ساحل اقیانوسی آرام می نشیند. ورهگزرانی که با لبخند. و از کنارم می گذرند.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام

http://www.humom.blogfa.com/1390/12

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. سلام باد را تو برسان. و بر تن سرد من آهی بکش. که من از تن گرم هیچ زنی زاده نشده ام. هر آنچه که می بینی. که امتدادش یک صندلی خالی است. و شبی که بوی الکل می دهد. که عزرائیل بی سواد است و. نامم را که هیچ شباهتی با من نیست را. چه کسی با خود برده است. نوشته شده در چهارشنبه دهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:55 توسط علی عباسی. هنوز مانده است یادگاریهایی از این دست. که نام روشن تو را در من بیدار کند. لای کتابی ناخودآگاه مانده است. و عکس هایی که ذهنشان پراست.

humom.blogfa.com

الهـــــــــــــــــــــــام -

http://www.humom.blogfa.com/post/4

انسان بالغ احساس، تخیل واندیشه اش در یک نقطه گره می خورند. سلام باد را تو برسان. و بر تن سرد من آهی بکش. که من از تن گرم هیچ زنی زاده نشده ام. هر آنچه که می بینی. که امتدادش یک صندلی خالی است. و شبی که بوی الکل می دهد. که عزرائیل بی سواد است و. نامم را که هیچ شباهتی با من نیست را. چه کسی با خود برده است. نوشته شده در چهارشنبه دهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:55 توسط علی عباسی.