alwayswithgod.blogfa.com

maryamflower.persianblog.ir

پدر بزرگ همسر - زندگی رسم خوشایندی ست

http://maryamflower.persianblog.ir/post/102

زندگی رسم خوشایندی ست. 1583;وشنبه ٤ شهریور ،۱۳۸٧. پدر بزرگ .خیلی دلم برات سوخت وقتی رو تخت بیمارستان اونطوری دیدمت . با اینکه دیگه نمی تونی حرف بزنی اما چشمات پر از حرف بود .پر از نصیحت . انگار میخواستی بهمون بگی با هم مهربون باشید همدیگرو اذیت نکنید و هوای همو داشته باشید . قبل از اینکه بری مکه بهت گفتم برام دعا میکنی؟ گفتی مگه میشه آدم واسه بچه اش دعا نکنه؟ مرسی که برام کلی دعا کردی . حالا هم ما برات دعا میکنیم که زودتر حالت خوب شه برگردی خونه؟ پيام هاي ديگران . آوای خاطره های ما. هزار و یک روزنه.

hasty84.blogfa.com

رهائیت باید ، رها کن جهان را

http://www.hasty84.blogfa.com/8411.aspx

رهائیت باید ، رها کن جهان را. مهر سپهر جلوه گری را. وقتی که مهر پلک گرانبار خواب را. و کرشمه ز هم باز می کند. در سپیده دم خاموش می شود. من آن ستاره ام که فراموش گشته ام. و بی طلوع گرم تو در زندگانیم. نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ بهمن۱۳۸۴ساعت توسط هستی. به اين ارزد كه دلم تنهاست؟ نوشته شده در شنبه ۲۲ بهمن۱۳۸۴ساعت توسط هستی. امشب شب الله اکبر بود.درست سر ساعت 9 بود که سر و صدای تکبیر گفتن مردم. همگی دور هم جمع می شدیم، یه بزرگتر تکبیر می گفت و ما. با اون صداهای کوچولوی جیرجیرکیمون. و با تمام قدرت فریاد می زدیم :.

hasty84.blogfa.com

رهائیت باید ، رها کن جهان را - مرا به نام کوچکم صدا بزن...

http://www.hasty84.blogfa.com/post-66.aspx

رهائیت باید ، رها کن جهان را. مرا به نام کوچکم صدا بزن. درخت را به نام برگ. بهار را به نام گل. ستاره را به نام نور. کوه را به نام سنگ. دل شکفته مرا به نام عشق. عشق را به نام درد. مرا به نام کوچکم صدا بزن. نوشته شده در پنجشنبه ۱۰ اسفند۱۳۸۵ساعت توسط هستی. من اینجا بس دلم تنگ است. و هر سازی که می بینم بد آهنگ است. بیا ره توشه برداریم. قدم در راه بی برگشت بگذاریم. ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟ اطلاعات پزشکی در مورد حاملگی. عسل بانو(وبلاگ سابق مرتضی). راه طلایی (وبلاگ قبلی فریال عزیز ).

hasty84.blogfa.com

رهائیت باید ، رها کن جهان را - ادبی

http://www.hasty84.blogfa.com/cat-1.aspx

رهائیت باید ، رها کن جهان را. هر ثانیه که می گذرد ، چیزی از تو را با خود می برد! زمان غارتگر غریبی ست. همه چیز را بی اجازه می برد. و تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند:. نوشته شده در جمعه ۱۵ تیر۱۳۸۶ساعت توسط هستی. مرا به نام کوچکم صدا بزن. درخت را به نام برگ. بهار را به نام گل. ستاره را به نام نور. کوه را به نام سنگ. دل شکفته مرا به نام عشق. عشق را به نام درد. مرا به نام کوچکم صدا بزن. نوشته شده در پنجشنبه ۱۰ اسفند۱۳۸۵ساعت توسط هستی. من اینجا بس دلم تنگ است. و هر سازی که می بینم بد آهنگ است.

azeshgh.blogsky.com

از عشق چیزی بگو

http://azeshgh.blogsky.com/1389/11/19/post-110

سهشنبه 19 بهمنماه سال 1389. چرا چشات رو بستی؟ حواست به بازی باشه بعد نگی تقلب کردم ها. اون روز که از اتاقم می رفت رو خوب یادمه ،طرح بدنش تو اون لباس سفید وجودم لرزوند، زیر اون ملافه چروک لرزش بدنم را حس کرد، اما برنگشت نگاهم کنه. با این حرکت وزیر بی عرضه ات می ره بیرون و من هم دو تا خونه قلعه ام را می یارم جلو. رختخوابم از عطر تنش پر بود. همه جای اتاق می تونستم رنگ زیتونی چشاش رو حس کنم، صداش کردم اما برنگشت نگاهم کنه. هه هه ، چرا فیلت رو میاری جلو؟ فاتحه ات خوندست جان مادرم. یک ، دو ، سه .بیست و هفت!

koohkhamoosh.blogfa.com

کوه خاموش - دلتنگی برای خودم

http://www.koohkhamoosh.blogfa.com/post-46.aspx

مژده وصل تو کو کز سر جان بر خیزم. دلتنگی برای خودم : . شده ، لبریز فکر خسته ام باز. کنم حرف از کدامین سوی ، آغاز. زند فریاد ، جان بی فروغم. که قربانی نیرنگ و دروغم. وجودم همچو مردابی نشسته. در اندوه سکونی سرد و خسته. هوای پر ز تشویش درونم. بسوزاند دل لبریز خونم. بلرزاند تنم ،چون بید مجنون. نوای خاطری ، در سینه مدفون. برقصاند دما دم ، دیده گانم. درون دانه های اشک جانم. نمای دلکش آرامشی ناب. تبسم های شور انگیز مهتاب. به روی آرزوهایم زند چنگ. برای خود شوم دل تنگ دل تنگ. بشنو از نی چون حکایت میکند: .

rehaneh.persianblog.ir

ايستاده بر سر راهت به حال انتظارم

http://rehaneh.persianblog.ir/1386/7

ايستاده بر سر راهت به حال انتظارم. هر چند که کوچکم ولی برایش می نگارم. شهادت مولايم علی ( ع ) را تسليت عرض می کنم. تنهايي علي عليه السلام. چه كسي تنها نيست؟ كسي كه با همه و در سطح همه است. كسي كه رنگ زمان به خود مي گيرد. احساس خلأ مربوط به روحي است كه آنچه در اين جامعه و زمان و در اين ابتذال روزمرگي وجود دارد نمي تواند سيرش كند. و لذا آنهمه ياران، آنهمه همرزمان، آنهمه نشست و برخاست با اصحاب پيامبر، هيچكدام براي علي (ع) تفاهمي بوجود نياورده است. هيچكدام از آنها در سطح او نيستند. مي خواهد دردش را بگويد،.

azeshgh.blogsky.com

از عشق چیزی بگو

http://azeshgh.blogsky.com/page/4

چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388. تنها ماندم.تنها رفتی. وقتی نیستی خونمون با من غریبی می کنه. دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه. صدای قناری محزون و غم آلود میشه. واسه من هر چی که هست و نیست نابود میشه. درد وحشتناکی رو روی قوزک پای چپم حس می کنم اما نگاه وحشتزده تو درد را از یادم می بره. با همون دستای بزرگ و گرم روی کبودی قوزک پام دست می کشی و می گی نه! وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن. با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن. گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره. چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره! رو به کدام آ...

majanin.blogfa.com

نامه های برگشتی - عشق بزرگ من

http://www.majanin.blogfa.com/post-86.aspx

دلتنگم و برای دل بی قرارم گاه گاهی سیاه می کنم دفتری که تنها همدم دلتنگی من است. مرد خوب من سلام. این روزهاکه درانتظار تو. در خلوت عبوس این در و دیوار سیمانی. به خاطرات روزهای پسین دلتنگی می اندیشم. حرفهایم در گلو خفه می شود. و بغضم راه را بر حرفها می بندد. آرام در خلوت خویش به تو می گویم. عزیز همیشه و هنوز من. به دوست داشته شدن. ما اسم هایمان را در قلبهایمان ثبت می کنیم. و روحمان به هم می پیوندد. خوب است . نه؟ شناسنامه هامان آنقدر کوچک است. که عشق بزرگ من. در آن جا نمی شود. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.