ammodiran.blogfa.com

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9010.aspx

منم عاشقی ازجنس بلور. چون لمسم کنی ، مثل همیشه. بی آنکه درهم شکنم. به سان مجسمه ای مرده و تاریک. که شمعی درونش مسکن گزیده است. پرستویی که پس ازکوچ زمستانیت. چون دلش را برای ساختن لانه ات برگزیده ای. به بیکرانی دریا ، مسرت بخش لحظه ها می شود. که در وادی اشتیاق کوبیده می گردد. تا آوازش همه را خبردار کند. که جانش شیفتۀ گلی است. که عطر خاطره اش ، شامه نواز. روزها و شب های فراقش گشته. مرا لمس کن تا بشکفم. که شاید درخشکسال وجودم. خوشۀ شوق تو بروید. تا از تکه ای یخ. به جویبارهای جنون بدل شوم. وازغبار کاه به غبار.

modirestan.mihanblog.com

مدیرستان - چهل نکته قرآنی در انتصاب مدیران (قسمت دوم)

http://modirestan.mihanblog.com/post/363

مدیرستان ، پنجره ای رو به مدیریت کارامد. وبلاگ تخصصی در موضوع مدیریت و رهبری. تاریخ افتتاح : اول آبان 1390. دکتر امیر هوشنگ آذردشتی. افتتاح كانال مدیرستان در تلگرام. فاجعه منا بی تدبیری سعودی ها یا تدبیر صهیونیست ها؟ مدیریت زمان در فضای مجازی. آمار بازدید كنندگان وبلاگ تخصصی مدیرستان از مرز یك میلیون نفر گذشت. برخورد با رانت خواری از منظر امام علی (ع). موفقیت دولت ، ثمره ی همدلی با ملت ( به بهانه شعار سال 1394). لطفا برنامه ریزی استراتژیک نکنید. هیات مدیریتی در مدیریت هیاتی. دکتر امیر هوشنگ آذردشتی (353).

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9012.aspx

نوشته شده در یکشنبه ۲۸ اسفند۱۳۹۰ساعت 15:48 توسط آشنای غریب. محکم و مصمم سر حرفش میمونه. اگه به شما لبخند میزنه مطمئن باش دوس ت داره. نه گفتن رو خوب بلده. به خاطر عقایدش و کرسی نشوندن حرفش ساعت ها بحث میکنه. هیچ وقت حرفی پنهون تو دلش نداره. نامرد و پست نیست. پای اشتباهاتشو اگه حتی شده با استامپ خونشم باشه، امضا میکنه. خیلی رک عیباتو مثله آینه بهت میگه. الکی ازت تعریف نمیکنه. اگه دوس ت نداشته باشه الکی برات لاو نمیترکونه. به خاطر نفعش چاپلوسی نمیکنه. بادی به هرجهت نیست. وصیتی زیباتر از این دیده بودید.

yousefnagizadeh.blogfa.com

یوسف نقی زاده

http://yousefnagizadeh.blogfa.com/8910.aspx

رازهای شگفت انگیز زندگی. رازهای شگفت انگیز زندگی. زیباترین آرایش برای لبان تو راستگویی. برای صدای تو دعا به درگاه خداوند. برای چشمان تو رحم و شفقت. برای دستان تو بخشش. برای فکر تو اعتماد. برای قلب تو عشق. و برای زندگی تو دوستی هاست. هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه. ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه. خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که. حتما روزهای ما بدون غم بگذره. خنده باشه بدون هیچ غصه ای. یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده. ما معمولا ...

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9102.aspx

سروده ای از دکتر بادکوبه ای. به عشق مام میهن شعر خواندم سخن از پاکی این عشق راندم. صدای کف زدن ها را شنیدم حضور عشق را هر لحظه دیدم. گلوی پاک جانان آفرین گفت به تشویقم سرودی دلنشین گفت. بسی یاران که دستم را فشردند مرا تا ماورای عرش بردند. من از شادی یاران شاد و سرمست به سینه بر نها دم با ادب دست. به زیر بار این شادی شکستم و در کنج دل یاران نشستم. که ناگه از میان جمع یاران جوانی خسته دل، اما سخندان. به لبهایش گل لبخند پیدا. به چشمانش هوای پند پیدا. بگوشم سر نهاد و گفت ای دوست اگر چه شعر تو شاد است و نیکوست.

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9101.aspx

معلم چو آمد، بنا گه کلاس، چو شهری فروخفته خاموش شد. سخنهای ناگفته کودکان، به لب نارسیده، فراموش شد. معلم زکار مداوم مدام، غضبناک و فرسوده و خسته بود. جوان بود و در عنفوان شباب، جوانی از او رخت بر بسته بود. سکوت کلاس غم آلود را ، صدای درشت معلم شکست. ز جا احمدک جست و بند دلش ، بدین بی خبر بانک ناگه گسست. بیا احمدک درس دیروز را ، بخوان تا ببینم که سعدی چه گفت. ولی احمدک درس نا خوانده بود ، به جز آنچه دیروز آنجا شنفت. عرق چون شتابان سرشک یتیم، خطوط خجالت برویش نگاشت. ز چشم معلم شراری جهید، نماینده آتش خشم او.

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9006.aspx

تا هستم ای رفیق! روزی سراغ وقت من آیی که نیستم. در آستان مرگ که زندان زندگیست. تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم. پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل. یک روز خنده کردم و عمری گریستم. طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست. چون بخت و کام نیست، چه سود از دویستم؟ خود مدعی که نمره ی انصاف اوست صفر. در امتحان صبر ، دهد نمره بیستم. گر آسمان ، وظیفه ی شاعر نمی دهد. گو نام من به خلیفه بلیسد ز لیستم. سرباز مفت، این همه درجا نمی زند. سرهنگ گو، ببخش به فرمان ایستم. گوهرشناس نیست در این شهر،. من در صف خزف چه بگویم که چیستم؟

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/9008.aspx

مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن قدري استراحت كند غافل از اين كه آن درخت جادويي بود ، درختي كه مي توانست آن چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد. وقتي مسافر روي زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب مي شد اگر تخت خواب نرمي در آن جا بود و او مي توانست قدري روي آن بيارامد. فورا تختي كه آرزويش را كرده بود در كنارش پديدار شد. مسافر با خود گفت : چقدر گرسنه هستم. كاش غذاي لذيذي داشتم. و ناگهان ببري ظاهر شد و او را دريد. بنابر اين مراقب آن چه كه به آن مي انديشيم باشيم.

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود - مرگ

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/post-109.aspx

ناگهان لحظه مرگ فرا میرسد. و من حتی در لحظه جان دادن. یک زوج کشته شده در حمله تروریستی گروهک الشباب. نوشته شده در دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲ساعت 14:22 توسط آشنای غریب.

ashenaiegharib.blogfa.com

فراموشم نشود - 91-20

http://www.ashenaiegharib.blogfa.com/post-106.aspx

تفاوت عشق و ازدواج . یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم. وز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت. در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت.