anecdotesyettobecompleted.blogspot.com

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1389/11

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. در معبد خیال خویش تو را عبادت می کنم. بر این خیال پر ز عشق هر شب سیاحت می کنم. گاهی ز چشم و عشق تو با هر که صحبت می کنم. گاه هم با روی ماه تو بی غیر خلوت می کنم. هر گاه به شکر کردگار تو را زیارت می کنم. از خود بی خود می شوم من ترک عادت می کنم. دست تو وقتی می نشیند بر تنم،ترک عبادت می کنم. محو خیال ناب تو به غیر تو بر همه و خدای هم آسان خیانت می کنم. 1777;...

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1391/2

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. از وقتی تصمیم به رفتن گرفتیم از همه کارها انصراف دادم فقط سه روز در هفته میروم ارایشگاه.بیکارتر از همیشه ام و لذت میبرم از این لحظه ها که پرده ها را کنار میزنم و قهوه ام را بر میدارم و مینشینم کنار پنجره بزرگ این خانه دوست داشتنی و با هر جرعه ای که سر میکشم لذت زندگی و سرخوشی را فرو میدهم. من سرخوشم.من بسیار سرخوشم. پيام هاي ديگران . پيام هاي ديگران .

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1390/7

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. این شعر رو امروز خوندم خوشم اومد اینجا گذاشتم شما هم لذتش رو ببرید. ده سال بعد از حال این روزام. با کافه های بی تو درگیرم. گفتم جهان بی تو یعنی مرگ. ده سال رفتی و نمی میرم. ده سال بعد از حال این روزام. تو توی آغوش یکی خوابی. من گفتم و دکتر موافق نیست. تو بهتر از قرصای اعصابی. ده سال بعد از حال این روزام. من چهل سالم می شه و تنهام. با حوصله ،قرمز،سفید ، آبی.

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1390/3

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد. من پرم.من پرم از استشمام هوای خرداد و خاطره شبهای بی خاطره. پيام هاي ديگران . 1638;:٤٢ ‎ق.ظ - ۱۳٩٠/۳/٢٧ - نیلوفر.

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1390/6

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. مهر سال هفتاد و شش را یادت می آید؟ من همه چیز را با جزییاتش یادم است شاید می دانستم که روزی انقدر برایم عزیز میشوی.اما تو هم یادت است؟ فکرش را می کردی وقتی پیش هم نباشیم اینقدر احساس تنهایی می کنیم؟ فکرش را می کردی دلمان انقدر برای هم تنگ شود؟ این روزها که مهر نزدیک است و بوی خودت نزدیک تر دیوانه شده ام انگاری.نمی دانی دیدنت و با تو بودنم چه حالی دارد.

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1390/11

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. از نیمه های من، دهه ی پنجاه. با موی تو، سیاهی شب م د شد. از زور می زدی وسط گریه. و بچه ای دچار تولد شد. پنجاه و پنج مرتبه خون پاشید. یک مشت ماجرای پلیسی بود. از مادرم جنون زده در چادر. در صحنه ی شعارنویسی بود. بابا کنار مارکس قدم می زد. با لهجه ی شریعتی و قرآن. می خواستم که گریه کنم: مادر! روی لبم صدا زده شد: ایران! از کوچه های تنگ فراریدیم. خورشید خاوران...

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1390/10

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. پرت میشم توی خونه مادر بزرگ. عمو فرهوش سیگار دود میکنه و من و نغمه پیشش نشستیم و سه تایی با هم میخونیم:. یور مای هارت یور مای سول. پيام هاي ديگران . 1777;:۳٤ ‎ق.ظ - ۱۳٩٠/۱٠/٢٦ - نیلوفر. ۱-آلبوم الکی نامجو خیلی خوبه،تو ماشین و خونه و همه جا یک هفته است که همش صدای نامجو تو سرم می چرخه:. ای یار جانی یار جانی دوباره بر نمیگردد جوانی. ۶-دو تا کتاب گیرم اومده ...

manoabani.persianblog.ir

من و آبانی

http://manoabani.persianblog.ir/1389/10

چه کسی گفت که از دل برود هر آنکه از ديده رود سالهاست که در ديده من جای تو خاليست اما در دلم هر دم ياد تو تکراريست. بیست و پنج نوامبر. خاطرات من و سامی. احساس جغد بودن دارم.شبها بیدارم و روزها می خوابم. هوا که تاریک می شود انگار زندگی شروع می شود.غذا می پزم،کتاب می خوانم، فیلم می بینم، ساعت ها به ردیف ماهی های آکواریوم نگاه میکنم که می روند و می آیند و خسته نمی شوند از این تکرار در این خانه شیشه ای. من هر زمستان حیوانی را در درونم آزاد میکنم.از فکر آزاد شدن حیوان سال آینده می ترسم. پيام هاي ديگران . 1634;...

outoftheblue0.blogspot.com

نابهنگام: January 2012

http://outoftheblue0.blogspot.com/2012_01_01_archive.html

ه‍.ش. ۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه. تو پیش نرفتی، تو فرو رفتی . پاییز سرد ۲۰۰۷، دور یک میز بیضی شکل در یک کلاس درس با دیوارهای آجری، مرد و زنی که سمت راست میز کنار هم نشسته بودند، رو به ما پانزده نفر که هرکدام از یک گوشه‌ی دنیا آمده بودیم تا در کلاس‌های دیوار آجری خوش‌نقشه‌ی آن ساختمان دوسال درس بخوانیم پرسیدند که تصویر ایده‌آل‌مان از سی سالگی‌مان چیست؟ یکشنبه, دی ۱۱, ۱۳۹۰. پیوندهای مربوط به این پیام. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). تأملاتی زیرِ دوشِ حمّام. قوزک پای چپ یک زرافه ایده آلیست. سی و پنج درجه.