aria17.blogfa.com

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!! -

http://www.mahko0om.blogfa.com/post-195.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ این وبلاگ همچنان تعطیل می باشد پست های اضافه شده از جای دیگری منتقل شده اند فقط به دلیل اینکه بی خانمان نباشند! نوشته شده در چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰ساعت ۲۰:۳۰ بعد از ظهر توسط هانیل. کار هرکس نیست رفتن همچون عینی بر فلک- - - - -کارهای اینچنین، همت بلندان می کنند. فال حافظ با تعبیر. دختری با 85% معلولیت (یه دختری). نجوای دل انگیز (شهرام). ما زیاران چشم یاری داشتیم (راوی و بلفی خانوم). ایتالیا و زبان ایتالیایی (کاوه). تپیدل دو دل (آریا). یادداشت های شخصی یک فرهنگی (حسن فاتحی).

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8802.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ بوی باران بوی سبزه بوی خاک! اینجانب تشریف فرما شده بودم که هم یک عدد پست خاک خورده دیگر به خوردتان بدهم و هم این بحث قبلی خاتمه یابد اما همین که آمدیم پای کامی جان که جانم به فدای موتور نیم سوزش یار غار همه تنهایی هایم است و همواره همدم شب زنده داری ها و روزهای دلتنگی ام بوده اما دیگه عمرش را دارد می دهد به شما. باری از مطلب دور نیفتیم آمدیم پای این کامی جان که دیدیم بوی نم باران خانه را برداشته و این چنین شد که دلمان نیامد شب به این زیبایی پست خاک خورده تحویلتان دهیم. امیدوارم...

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!! - آنجا که جای تو نیست!

http://www.mahko0om.blogfa.com/post-191.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ آنجا که جای تو نیست! اون صندلی دنج توی پارک لذتی جز هوایی که بعد از رفتن آفتاب تازه داشت خنک میشد درم زنده میکرد، لذت خاطرات زمان دانشجویی و پیش از اون زمان تمرین برای دانشجویی! بیآنکه آفتاب را در نصفالنهار خوفانگیزش بازببینیم،. در پس ابرهای کج، نقابهای گول و پردههای هزارانریشهگیی. نیشخندها لبان تازهتری میجویند. و چندانکه از ج ستوجوی بیحاصل بازمیمانند. به لبان ما بازمیآیند. شستوشوی پاهای آبلهگون شما را آب عطرآلوده فراهم. به خانههای ما فرودآئید! چون اینجا زیادی دنجه! و زائران خس...

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8804.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ دیروز که برگشتم خونه دقیقا رو به قبله بودم حتی اندکی خون به مغزم نمیرسید. از اون حالت ها بود که خیلی کم برای من پیش میاد و اصلا برام قابل درک نیست که انقدر مریض باشم که نتونم تکون بخورم واقعا که گرما با آدم چیکار می کنه. برای همین الان حال فرنگیس رو کاملا درک میکنم گرمای تهران با آدم اینکارو میکنه وااااااای به حال آبادان! تا ساعت نه شب علنا مرده بودم بعد به زوووووور از توی تخت بلند شدم بیام پای کامی جان کاری که از بعد از ظهر عقب افتاده رو انجام بدم که. به شما چه عقیده من چیه؟

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8710.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ بار دیگر کودک شده کودکی که معصوم نیست پاک نیست کوچک نیست . من هستم با تمام تجربه هایم ولی باید آموخته های کودکی را از سر بگیرم سخت نیست! نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۸۷ساعت ۲:۳۴ قبل از ظهر توسط هانیل. اولین بار در وبلاگ آوای عزیزم. یکی از آثار این نقاشو دیدم و با در خواست از آوا بابت ارسال عکس تقریبا سیزده تا از تصاویر آثارشو بدست آوردم . واقعا زیبا هستند به حد غیر قابل وصفی رنگ ها در عین تند بودن زنده اند. ولی این یکی فرق داره. به - -last kiss- -. من : انگار راست میگ...

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8712.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ خداوندا در اين سالي که در پيش است. نمي دانم چه تقديري مرا فرموده اي ليکن. درآغاز طلوع روشن سالي که مي آيد. کمک کن تا رها سازم زخود. من کوله بار يک هزار و سيصد و افسوس. هزار و سيصد و اندوه. تو چشمان مرا با نور خود بگشا. تو لبخند رضايت را عطايم کن. خداوندا تو راه سبز ايمان را نشانم ده. تو نيکي پيشه ام فرما. که راه حق صبورانه بپيمايم. وهرگز من نباشم از زيانکاران. رفيقا مهربانا عاشقم فرما. مرا در شط پر مهر گذشتت شست و شويم ده. تو پاکم کن قرارم ده. کريما دست هاي گرم و لبخندي عطايم کن.

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!! - مگه میشه از تو گذشت

http://www.mahko0om.blogfa.com/post-194.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ مگه میشه از تو گذشت. این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ی ما حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم. شعری زیبا از مهرداد اوستا. وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم. شکستی و نشکستم، ب ریدی و نبریدم. اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت. کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم. کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب. ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم. مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم. چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم. چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم. چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم.

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8711.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ روی پاتختی چشمم به کاتر می افته دلم میخواد برش دارم و لباسم که همون نزدیکی افتاده ریش ریش کنم نه به خاطر اینکه از لباسم بدم بیاد فقط یک لحظه حس میکنم چقدر اینکار میتونه جالب باشه ولی زودتر از اون که فکرم بهم غلبه کنه کاتر رو بر میدارم و باهاش می افتم به جون تکه قره قوروت که اونجا گذاشتم و سفت شده انقدر سفت که یک تیکه از کاتر می پره رو هوا. نوبت لکه ا کر می رسه میشمرم و میشمرم دقیقا تا هشتادو سه هنوز پاک نشده از شمردن خسته میشم و با قدرت بیشتری لکه رو میسابم. امسال وقتی تو مغازه...

mahko0om.blogfa.com

دوران محکومیت من...!!!

http://www.mahko0om.blogfa.com/8910.aspx

ما محکومیم.اما به چه جرمی؟ مگه میشه از تو گذشت. این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ی ما حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم. شعری زیبا از مهرداد اوستا. وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم. شکستی و نشکستم، ب ریدی و نبریدم. اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت. کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم. کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب. ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم. مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم. چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم. چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم. چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم.

parakandeha333.blogfa.com

طرح های پراکنده - نور،نور،نور...عشق!

http://www.parakandeha333.blogfa.com/post-93.aspx

آوارگی های یک روح سرکش،میان مسیرهای قلم مو. مثل یک مه سرگردان راهت را روی تنم پیدا می کنی. دراز کشیده ام،سر می خوری روی تنم،. انگار که پیچکی،با هزاران دست نوازش. تا حالا فکرکرده ای پیچک ها عاشق ترین گیا هان جهانند؟ و بعد که سیال خواهشت،در آغوشم گرفت،تمامی،. بلندم می کند،همان مه سرگردان،. معلقم و تمام تنم آواز می خواند. و بعدتر،تنها چیزی که از این بخار گیج* می ماند،. جرقه های رنگی نور است و داغ بوسه هات. نمکین روزگاری است.از شهد چشمهای حضرتش سرشار.عشق می جوشد در خمخانه وجود.". حرف های یک پنجاه و چهاری.