asheghetanha23.blogfa.com
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینمه ♥ یچکس نمی داند تا چه حد غمگ ♥ ینم -
http://asheghetanha23.blogfa.com/
ه ♥ یچکس نمی داند تا چه حد غمگ ♥ ینم -
http://asheghetanha23.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
11
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.609 sec
SCORE
6.2
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم | asheghetanha23.blogfa.com Reviews
https://asheghetanha23.blogfa.com
ه ♥ یچکس نمی داند تا چه حد غمگ ♥ ینم -
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم - #__بی معرفت__#
http://www.asheghetanha23.blogfa.com/post/39
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. فت در گرانیست به هر کس ندهند. پر طاووس گران است به کرکس ندهند. رفیق بی معرفت مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه. رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم. شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد. من همان دخترک غم زده ی دیروزم. من همان کودک بی تاب برای بودن. که دلش رادراندوه به زنجیرکشید. وبه اندازه ی دل رنج کشید. وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید. یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:. این بی معرفت دنیای منه. بهت نمی گم آدم بی معرفتی هستی چون بی معرفت ها که آدم نیستند. تمام عم...
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم - کم کم فراموشت میکنم
http://www.asheghetanha23.blogfa.com/tag/کم-کم-فراموشت-میکنم
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. فت در گرانیست به هر کس ندهند. پر طاووس گران است به کرکس ندهند. رفیق بی معرفت مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه. رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم. شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد. من همان دخترک غم زده ی دیروزم. من همان کودک بی تاب برای بودن. که دلش رادراندوه به زنجیرکشید. وبه اندازه ی دل رنج کشید. وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید. یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:. این بی معرفت دنیای منه. بهت نمی گم آدم بی معرفتی هستی چون بی معرفت ها که آدم نیستند. تمام عم...
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم - بزرگی تو
http://www.asheghetanha23.blogfa.com/post/43
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. مایه اصل ونصب درگردش دوران زر است. دائمأخون میخوردتیغی كه صاحب. دود اگربالا نشیندكسرشأن شعله نیست. جای چشم ابرو نگیردگرچه او بالاتر است. شصت وشاهد هر دو دعوای بزرگی میكنند. پس چراانگشت كوچك لایق انگشتراست. آهن وفولادازیك كوره میایندبرون. آن یكی شمشیرگردددیگری نعل خراست. روی دریاكف نشیند قعردریاگوهراست. دوشنبه ۳۱ تیر۱۳۹۲ ساعت 1:23 توسط مه رنوش. خوش اومدین اگه میخوایین بلینکمتون. واسم پیغام بزارین وبگین ممنون. به احترام مرگ احساساتم. یکی میگف ما خودمون به مردا بهآ میدیم.
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم - لایق
http://www.asheghetanha23.blogfa.com/tag/لایق
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. عاشق کسی باش که "لایق". عشقت باشه نه "تشنه" عشق. چون تشنه یه روز سیراب میشه. جمعه ۲۱ تیر۱۳۹۲ ساعت 13:44 توسط مه رنوش. خوش اومدین اگه میخوایین بلینکمتون. واسم پیغام بزارین وبگین ممنون. به احترام مرگ احساساتم. یکی میگف ما خودمون به مردا بهآ میدیم. وگرنه انقد توهما بالا نمیزد. سگ بودنم ربطی به توهم نداره. سگم، تا گرگا جای گوسفند قورتم ندن. دلم عجیب گریه میخواهدو. یک بغ ل خدآ. به سلامتی اخلاق سگیم. که هیچ گربه صفتی رو توزندگیش راه نمیده. قالب هاي نايت نما. کم کم فراموشت میکنم.
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم - تمرین میکنم
http://www.asheghetanha23.blogfa.com/tag/تمرین-میکنم
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. فت در گرانیست به هر کس ندهند. پر طاووس گران است به کرکس ندهند. رفیق بی معرفت مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه. رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم. شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد. من همان دخترک غم زده ی دیروزم. من همان کودک بی تاب برای بودن. که دلش رادراندوه به زنجیرکشید. وبه اندازه ی دل رنج کشید. وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید. یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:. این بی معرفت دنیای منه. بهت نمی گم آدم بی معرفتی هستی چون بی معرفت ها که آدم نیستند. تمام عم...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
نبض خاطرات - قیمت معجزه
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/6
سارا هشت ساله بود که از صحبت پدر ومادرش فهمید برادر کوچکش سخت مریض است وپولی هم برای مداوای آن ندارد.پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه ی جراحی پرخرج پسرش را بپردازد.سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه میتواند پسرمان را نجات دهد. سارا به اتاقش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را بیرون آورد.قلک را شکست . سکه ها را روی تخت ریخت وآنها را شمرد."فقط پنج دلار". داروساز جاخورد وگفت: چی میخوای؟ دخترک جواب داد: برادرم مریضه، میخوام براش معجزه بخرم, قیمتش چنده؟ فردای آن روز، عمل جراحی روی ...
نبض خاطرات - وفای عشق
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/5
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد . در راه بایک ماشین تصادف کرد وآسیب دید.عابرانی که از آن حوالی رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند و سپس به او گفتند: باید مطمين بشیم جایی از بدنت آسیب ندیده. پیرمرد غمگین شد و گفت:عجله دارم، نیازی به عکسبرداری نیست! پرستاران از او دلیل عجله کردنش را پرسیدند. پیرمرد گفت: همسرم در خانه سالمندان است.هر روز صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمیخواهم دیر شود. پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.
نبض خاطرات - امید
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/3
شخصی را به جهنم می بردند. در راه برمیگشت و به عقب خیره می شد. ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید. پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد. او امید به بخشش داشت. پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۱ساعت 1:18 نویسنده راحیل. کشتی خاطرات مرا به اینجا آورد. تا سکوت خلوت تنهاییم را بشکنم. و بی بهانه به دنبال رد پای دلتنگی هایم باشم. تا بار دیگر بیاد اورم. ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. به زندگی عشق بورزید.
نبض خاطرات
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/1391/08
نگاهم باران می بیند . چرا اینگونه نگاهم می کنی؟ باور کن گلایه ای نیست. دلم گواهی روزهای مهتابی می دهد. هنوز هم حرفهایم طعم دوست داشتن می دهد. این وصله های نامهربانی به من نمی چسبد. هنوز هم گاهی که دلتنگ می شوم تمام جاده ها را با یادت باران می فروشم. همان دخترک باران فروش که برای خرید ماه به تمام کهکشان باران می فروشد . جمعه نوزدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 23:39 نویسنده راحیل. کشتی خاطرات مرا به اینجا آورد. تا سکوت خلوت تنهاییم را بشکنم. و بی بهانه به دنبال رد پای دلتنگی هایم باشم. تا بار دیگر بیاد اورم.
نبض خاطرات - چند سالی است...
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/10
چند سالی است که زمین نبض خسته ای است که هنوزم زیر قدم های. من در تپش است. چند سالی است که نبض های شکسته آسمان بهانه هایش برای باریدن من شده ام. چند سالی است که نیمه گمشده خود را در کوچه های حسرت جا گذاشته ام. آری چند سالی است که هر روز به شوق آمدنت پنجره را می گشایم. هر شب به شوق دیدنت به آسمان نگاه میکنم. شاید آن ستاره ای را که به من قول داده بودی. برایم به آسمانی بفرستی. جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 0:35 نویسنده راحیل. کشتی خاطرات مرا به اینجا آورد. تا سکوت خلوت تنهاییم را بشکنم. تا بار دیگر بیاد اورم.
نبض خاطرات
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/1391/10
چند سالی است که زمین نبض خسته ای است که هنوزم زیر قدم های. من در تپش است. چند سالی است که نبض های شکسته آسمان بهانه هایش برای باریدن من شده ام. چند سالی است که نیمه گمشده خود را در کوچه های حسرت جا گذاشته ام. آری چند سالی است که هر روز به شوق آمدنت پنجره را می گشایم. هر شب به شوق دیدنت به آسمان نگاه میکنم. شاید آن ستاره ای را که به من قول داده بودی. برایم به آسمانی بفرستی. جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 0:35 نویسنده راحیل. از خدا پرسیدم: وقت دارید با من گفتگو کنید؟ یاد بگیرند، خودشان را با دیگران مقایسه نکنند.
نبض خاطرات - مصاحبه با خدا
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/7
از خدا پرسیدم: وقت دارید با من گفتگو کنید؟ خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من بی نهایت است چه سوالاتی در ذهن داری که بپرسی؟ من سوال کردم: چه چیزی در آدم ها، شما را بیشتر متعجب میکند؟ اینکه از دوران کودکی خود خسته میشوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد از آنکه بزرگ شدند، دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند! اینکه سلامتی خود را به خاطر پول از دست میدهند و سپس پول خود را خرج میکنند تا سلامتی از دست رفته خود را دوباره بازیابند! دست خدا، دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت. با افتادگی خطاب به خ...
نبض خاطرات - دوستت دارم
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/4
زن وشوهرجوانی سوار بر موتورسیکلت در دل شب می راندند.آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواش برو, من میترسم. مرد جوان: نه اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: عزیزم خواهش می کنم,من خیلی میترسم. مرد جوان: خوب,اما اول باید بگی دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم; حالا میشه یواش تر برونی؟ مرد جوان:مرا محکم بگیر. زن جوان: خوب, حالا میشه یواش تر برونی؟ مرد جوان: باشه, به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سرت بذاری; آخه نمی تونم راحت برونم و اذیتم می کنه! را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند .
نبض خاطرات - تو, تویی؟!
http://www.nabze-khaterat.blogfa.com/post/2
چند وقت پیش رفته بودم نمایشگاه کتاب شهرمون یه سری کتاب خریدم که خیلی دوسشون دارم و قول میدم شمام خوشتون بیاد. تصمیم گرفتم که بهتریناشو به نمایش بذارم! مردی خواب عجیبی دید! دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود. دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند. باز می کنند و داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ها پرسید: شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد. مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
11
تــــــک ســـــتاره عــــــــــشق
تو آسمون فقط یه ستاره دارم اونم باتموم وجودم دوسش دارم. امشب دیگه اگه نیای از همه دنیا میبرم. اگه بازم بگی برو اشک میریزم غم میخورم. امشب اگه چشمای تو بگه که من رو نمیخواد. نگام به راهت میمونه.اما دلت را نمیاد. ازت نمی خوام که بگی دوسم داری مال منی. اما خودم بهت میگم تموم دنیای منی. رنگ چشات سیاه ناب رنگ زلال دلمه. براي گفتن غمم سیاهی هم خيلي کمه. روزای غمگين چشات دستای من رو یادته؟ حالا میترسم که بگی.اشکای من زیادته. نمیتونم بوی تن تورو فراموش بکنم. آتیشه گرمه عشقتو با گریه خاموش . هفته چهارم تیر 1393.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
عاشقانه
جمعه بیست و پنجم بهمن 1392. این بند دل آدم کجاست؟ که گاهی با یک. با حضور یک نفر. و یا با یک لبخند پاره میشود. جمعه بیست و پنجم بهمن 1392. هوس کرده ام که تو باشی. آنگاه داغترین آغوش ها را از تنت. وشیرین ترین بوسه ها را از لبانت. به تلافی تمام روز هایی که میخواهمت ونیستی. جمعه بیست و پنجم بهمن 1392. خیلی دور از هم ,. در آغوش یکی دیگه. بیقرار هم باشیم . جمعه بیست و پنجم بهمن 1392. ديگه باچه زبوني بگم. جمعه بیست و پنجم بهمن 1392. تو گوشیت یه سری ای ام اس هست که عمرا دلت بیاد پاکشون کنی! برچسبها: ا مآ نمیכانے.
♥♥♥♥♥عاشق تنها♥♥♥♥♥♥
کد کج شد ن ت صآویر. ܓܨஜღ کاش حرفامو میفهمیدی کاش میفهمیدی که من هیچوقت بهت.ܓܨஜღ. هیج دردی را دوآ نکرد. این م ن بود م. که به مرور زمآن. و بآ این ه مه. چه اجبآر سختی است. و بآور کنید که. پنجشنبه 3 اسفند 1391 01:21 ب.ظ. چقد قشنگه یکی بهت بگه دوستت دارم. تو هم بری در گوشش بگی. عین سگ داری دروغ میگی! شنبه 22 شهریور 1393 08:22 ب.ظ. ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻗﺼﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ. ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ! ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ. ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:. ﺟﺎﻧﺖ ﺑﯽ ﺑﻼ . . ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﯾﺎ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ. ک م حوصله ست.
عاشق تنها
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن. به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن. بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق. تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق؟ سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت. بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت. تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس. تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس. عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم. وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم. رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن. به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن. هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم.
هـ♥ـیچکس نمیــداند تا چه حد غمگـــ♥ ـینم
ه یچکس نمیداند تا چه حد غمگ ینم. میگن هیچ عشقی تو دنیا. مثل عشق اولی نیست. میگذره یه عمری اما. از خیالت رفتنی نیست. داغ عشق هیچکی مثل. اون که پس میزنتت نیست. چه بده تنهاشی وقتی. اون که میخوایش نمیمونه. که دلش یه جای دیگس و. همه وجودش مال اونه. چه بده برای اونکه. جون میدی غریبه باشی. بگی میخوام با تو باشم. بگه میخوام که نباشی. دوشنبه ۲۱ مرداد۱۳۹۲ ساعت 1:14 توسط مه رنوش. وقتی کسی را دوست دارید ،. حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود. کسی را دوست دارید ،. در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید.
اول به نام خدای عشق دوم به نام عشق
اول به نام خدای عشق دوم به نام عشق. سلام به شما دوستان گلم که به وبلاگم سر زدید و منو قابل دونستید. خوشحال میشم که نظر بدید تا به بهبود وبلاگ کمک کنه . نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند۱۳۸۹ساعت 23:59 توسط م.تنها. خیمه شب بازی دهر. با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد. عشق ها می میرند. رنگ ها رنگ دگر می گیرند. و فقط خاطره هاست. که چه شیرین و چه تلخ. دست ناخورده به جا می مانند. نوشته شده در چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 14:30 توسط م.تنها. امشبم نیستی مثل صدها شبی که بی تو گذشتند. می بینی هنوزم دیوونم. از شب تلخ وداع.
عاشق تنها
وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،. یعنی واقعا دوسش داره. اما وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،. یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه . جمعه 14 تیر 1392 ] [ 07:48 ق.ظ ] [ حسین ] [ نظرات ]. تقدیم میکنم به تمام مادران پاک این سرزمین. بخصوص مادر خودم که برام کلی زحمت کشیده و من تمام زندگیم. را مدیون اون هستم. مادر عزیزم ای نازنینم ، ای فرشته آسمونی. گفته اند که زیر پاهایت است آن بهشت جاودانی. یک تار موی سفیدت را به تمام دنیا نمی دهم. اگر از من جان بخواهی جان شیرینم را برایت می دهم.
عاشق تنها
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۷ 14:22 نویسنده: behnam saboori]. وجود افراد در زندگی. پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۷ 14:18 نویسنده: behnam saboori]. پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۷ 14:13 نویسنده: behnam saboori]. حوا بود که سیب را تعارف کرد! و چرا آدم خورد؟ ساده نبود . عاشق بود . حوا برایش با ارزش بود . باارزش تر از بهشتی که میگویند مفت از دست داد . پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۳ 15:33 نویسنده: behnam saboori]. دیگر بهار هم سرحالم نمیکند. چیزى شبیه معجزه زلالم نمیکند. آه اى خدا مرا به کبوتر شدن چکار؟ وقتى که سنگ هم رحم به بالم نمیکند . باد شاخه اي را که ...
هوای بارونی
سلام به اونایی که هراز گاهی اگه وقت کنن یادی ازم میکنن و بهم سر میزنن. این روزا یه حس عجیب دارم.یه جورحس گناه.یه حس دوگانه.نمیدونم چرا.یه حس غریب که نمیتونم باهاش کنار بیام. وای خدا نجاتم بده ه ه ه.خدا جونم مثل همیشه کمکم کن. کاشکی بارون بباره و این حس غریبو با خودش ببره. نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم خرداد 1389ساعت 18:2 توسط باران. سلامفردا تولده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه. نوشته شده در دوشنبه هفدهم خرداد 1389ساعت 16:30 توسط باران. روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته ی تو، صبوری. دلم خیلی گرفته خدا.
عاشقی
وصیت نامه عشق با سوز دل. مرا در روزی بارانی دفن کنید. تا آتش قلبم خاموش گردد و در. طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد. دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست. داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند. همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا. بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من. شیشه ای می شکند. یک نفر می پرسد.چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید.شاید این رفع بلاست. گفت محمد که ز دشت بلا.