asita.persianblog.ir

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/post-75.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۰. احساس سردی از تو دارم. به چه دل خوش کنم؟ به حضور بی حضورت؟ من ویرانه ام تو ویرانترم نکن! دل نوشته هایم آخرین برگ شانس من است! این را از من نگیر! در خیالم فکر تو. تنها حضورت نزد من است. این را از من نگیر! گر سخن از مرگ در ره تو باشد آماده ترینم! به افتخار تو فریاد می کشم ایها الناس عاشق ترینم! هر گاه به تو رسم تبسم بر لب می زنم! تا نبینی که پریشانم ناراحتم یا که غریب الغریبانم. از تنهایی هایم شکستم به صد تکه. چه کسی می...

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/post-68.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۹. سال نو مي شود. زمين نفسي دوباره مي کشد. برگ ها به رنگ در مي آيند. و گل ها لبخند مي زند. و پرنده هاي خسته بر مي گردند. و دراين رويش سبز دوبارهمنتوما. کجا ايستاده ايم.سهم ما چيست؟ پيوند ما در دوباره شدن با کيست؟ زمين سلامت مي کنيم و ابرها درودتان باد. و سال نو مبارک. يادم باشد که زيبايي هاي کوچک را دوست بدارم. حتي اگر در ميان زشتي هاي بزرگ باشند. يادم باشد که ديگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ،. گر نمی آمد بهار.

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/post-66.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹. دکتر می گوید دهانت را باز کن.می گوید این طوری نه،گنده باز کن! باید دندان عقلت را بکشی. به این فکر می کنم که تو،چقدر شبیه بودی به این دندان عقلی که. پوسیدگی نداشتی ولی سیستم من را ریخته بودی به هم. و جای بقیه را. دندانم مقاومت می کند،لثه ام هم. نمی خواهند از هم جدا شوند،بعد این همه سال ریشه دواندن. همسایه بازی. . اشکم می ریزد از گوشه چشمم. دکتر می پرسد خوبی؟ با سر اشاره می کنم که یعنی آره،. خونش بند بیا نیست. به آن چشمان ...

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/post-79.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۰. هر کس که شبی در اتاقم آمد. با قصد ربودن چراغم آمد! بسپار بگویند که در منزل نیست. این بار اگر عشق سراغم آمد! چشمان تو عشق و کینه را با هم داشت. یک حس دو گانه،حالتی مبهم داشت. از ساز مخالف زدنت ممنونم. ارکستر غمم فقط همین را کم داشت! تو سوژه ی داغ و بحث روزم کردی. مجبور به ابراز و بروزم کردی. از بودن و از نبودنش می سوزم،. ای عشق ببین دو گانه سوزم کردی! بنویس که از همان دواها بخورم. بگذار که از قشنگی ات جا بخورم. به تاریک...

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/8909.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. سه شنبه سی ام آذر 1389. رنگ دستان تو را می گویم. من دلم می خواهد. که ببارم خود را. من دلم می خواهد. یا اناری به درخت. یا دلی باشم بر نیزه ی عشق. من دلم می خواهد. توی هر کوچه که آوازی هست. روی یک شاخه ی سبز بسرایم خود را. به صدایی که می آید از دور. از پس کوهستان ها. همه ی پنجره ها را بگشای. من به هر خانه دلی دارم تنگ. مثل توکا به قفس. که تو را می خواند. چهارشنبه هفدهم آذر 1389. من آن خاکم که عاشق می شود! سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم،.

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/9001.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. چهارشنبه سی و یکم فروردین 1390. روز تولد من است اين لحظه از زمان. آغاز عمر با طپش نبض آسمان. پيوند هست بر تنه ی نيستی زدن. تکرار بود اشرف عال م به خاکيان. آن صبح اول و نگه مضطرب به ب ر. تصوير مات از در و ديوار يک مکان. بعدش هزار واژه گنگ و صدای باد. چندين کلام دلنشين از سمت آسمان. دست نوازش پدر و مادرم به سر. همچون هجوم گرم و فراگير قدسيان. تمرين بودنست تمام دقايقم. با شکر بی نهايت الطاف بی کران. زندگی من مرگ تدريجی بيهوده هاست. به افتخار تو ...

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/8910.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. دوشنبه بیستم دی 1389. آره باید تموم میشد ولی دلتنگ دلتنگم. دارم با خاطرات تو با رویای تو میجنگم. یه آن چشمامو می بندم تو دستای منه دستات. نمیدونی چقد سخته فراموش کردن چشمات. میترسم طاقتم کم شه نتونم سر کنم بی تو. چقد سخته که دنیا رو باید باور کنم بی تو. بازم چشمامو میبندم صدای خنده های تو. همه جا غرق آرامش همه جا رد پای تو. دارم وسوسه میشم باز واسه دوباره دل بستن. ولی نه آخر قصه است نمونده راه برگشتن. میترسم طاقتم کم شه نتونم سر کنم بی تو.

saghar67.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://saghar67.blogfa.com/8911.aspx

ذهن من آماجی از امواج تنهايی ست،ذهن من خلوتگه شبهای تنهايی ست. شنبه سی ام بهمن 1389. دکتر می گوید دهانت را باز کن.می گوید این طوری نه،گنده باز کن! باید دندان عقلت را بکشی. به این فکر می کنم که تو،چقدر شبیه بودی به این دندان عقلی که. پوسیدگی نداشتی ولی سیستم من را ریخته بودی به هم. و جای بقیه را. دندانم مقاومت می کند،لثه ام هم. نمی خواهند از هم جدا شوند،بعد این همه سال ریشه دواندن. همسایه بازی. . اشکم می ریزد از گوشه چشمم. دکتر می پرسد خوبی؟ با سر اشاره می کنم که یعنی آره،. خونش بند بیا نیست. میخواهم روی ...