parisamiri1369.persianblog.ir
معجزه ای بزرگ به نام قرآن - ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/post/218
معجزه ای بزرگ به نام قرآن. دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلا مرد برابر است با زن. گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده میشود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملا بی‌اشکال است، یعنی 24=24. دنیا 115 / آخرت 115. ملائک 88 / شیطان 88.
parisamiri1369.persianblog.ir
ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/1390/3
گریه ام در اومد موقع خوندن این متن. که مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه این موضوع می. شدم و گهگاه یادم می‌افتاد که مامان یک چشم ندارد. یک روز برادرم از مدرسه آمد و با دیدن مامان یک‌دفعه گریه کرد. مامان او را نوازش کرد و علت گریه‌اش را پرسید. برادرم دفتر نقاشی را نشانش داد. مامان با دیدن دفتر بغضی کرد و سعی کرد جلوی گریه‌اش را بگیرد. مامان دفتر را گذاشت زمین و برادرم را درآغوش گرفت و بوسید. به او گفت. فردا می‌رود مدرسه و با معلم نقاشی صحبت می. از داداش بدم می‌آید و گریه کردم. آنها همه چیز را ...
parisamiri1369.persianblog.ir
تجربه شخصی یکی از دوستان - ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/post/219
تجربه شخصی یکی از دوستان. در روزنامه همشهری آگهی فروش منزل مسکونی بود که با ان تماس گرفتم. این طور تظاهر می شد که با یک بنگاه معاملات ملکی تماس گرفته اید. خانم بسیار خوش برخوردی خیلی خونسرد جوابگوی سوالات بود و درفایلهای مربوط به آگهی های منزل جستجو می کرد. وقتی به او گفتم آپارتمانی با حدود 70 میلیون تومان می خواهم با خونسردی تمام سراغ فایلهای مربوط به زعفرانیه و نیاوران هم رفت! آخر سر هم چند تا شماره تلفن داد که معلوم شد اشتباه بوده است! شماره ای که با 909 شروع می شود, این یک حقه ی چدید. نوشته شده در &#...
parisamiri1369.persianblog.ir
عاشق این ایمیلم - ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/post/220
Love this Email,its Full of Life. عاشق این ایمیلم پراز زندگیه. FOR THE TAXES I PAY. BECAUSE IT MEANS I AM EMPLOYED. برای مالیاتی که پرداخت میکنم. چون به این معناست که شغلی دارم. FOR THE MESS TO CLEAN AFTER A PARTY. BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN SURROUNDED BY FRIENDS. برای شلوغی و کثیفی خانه بعد از مهمانی. چون یعنی دوستانی دارم که پیشم میان. FOR THE CLOTHES THAT FIT A LITTLE TOO SNUG. BECAUSE IT MEANS I HAVE ENOUGH TO EAT. برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن. چون یعنی غذا برای خوردن دارم. FOR THE PARKING SPOT.
parisamiri1369.persianblog.ir
ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/1390/9
شرمنده که یه مدتی نبودم. دسترسی به اینترنت نداشتم. الان هم تو کافی نتم. بازم شرمنده تا یه مدت دیگه نمیتونم بیام. اومدم به همتون خبر میدم. فقط منو فراموش نکنیدااااااااااااااااااا. نوشته شده در ۱۳٩٠/٩/٢٧ساعت ٥:٤٥ ب.ظ توسط مرغ پخته! قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. اصلا مطالبم هیچ ربطی به عنوان وبلاگم نداره هه. آفتاب شهریار××××××××. آمیرزا ببو×××××. خاطرات قابل بازگویی1زن ذلیل. یک آگهی بسیار جالب و خوب. اشعار سید(اشعار واقعا زیبا). استخدام مدیر .آی تی . سرطان پایان زندگی نیست. کسی که قلبش شکسته! فقط و فقط نرگس.
parisamiri1369.persianblog.ir
ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/1390/2
تست کننده خودروهای ایران خودرو! نوشته شده در ۱۳٩٠/٢/۳۱ساعت ٩:٥٥ ق.ظ توسط مرغ پخته! بالاخره معلوم شد ناف تهرون دقیقا کجاست. انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده. توی این پستم قصد دارم با موشکافی دقیق، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن! اگه نمی تونید تشخیص بدید من برای راحتیتون این کارو کردم که می تونید ببینید:. و باید گفت که بلاخره تونستیم ناف تهرون رو پیدا کنیم! Ndash; بله...
parisamiri1369.persianblog.ir
ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/1390/1
کاملا تصویریه پس خودتون ببینید:. بقیشو توی ادامه مطلب ببینید جالبه. نوشته شده در ۱۳٩٠/۱/٢٩ساعت ۱:٠۳ ب.ظ توسط مرغ پخته! این متن رو دیروز توی یه وبلاگی خوندم. و من رو خیلی به فکر واداشت. دلم خواست شماها هم بخونید. یک کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست. کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند. دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟ کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟ کرگدن گفت: ولی من که کمک نمی خواهم. من فقط پوست دارم و شاخ. یعنی این که می ...
parisamiri1369.persianblog.ir
باد و خورشید - ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/post/217
ورشید و باد با هم در حا. ل گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری ابراز برتری میکرد، باد. به خورشید می گفت که من از تو قویتر هستم، خورشید هم ادعا میکرد که او قدرتمندتر است. گفتند بیاییم امتحان کنیم، خب حالا چه طوری؟ باد هر چه کرد نتوانست عبای مرد را از تنش بیرون بیاورد و با خستگی تمام رو به خورشید کرد و گفت: عجب آدم سرسختی بود، هر چه تلاش کردم موفق نشدم، مطمئن هستم که تو هم نمی توانی. اگر خردمندانه فرمان دهی، با خوشرویی از تو اطاعت خواهد شد. نوشته شده در ۱۳٩۱/٤/۱٢سا...قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. آفتاب شهری...
parisamiri1369.persianblog.ir
روزنامه - ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/post/216
جان دوست صمیمی جک در سر راه مسافرتشان به منهتن پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت:. یک لحظه منتظر باش می روم یک روزنامه بخرم. پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت. در حالشی که غرغر می کرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت. جک از او پرسید: چی شده؟ جان جواب داد: به روزنامه فروشی رو به رو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتمو ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بقیه پول بودم،اما او به جای این که پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد. به من گفت الان سرم خیلی شلوغ است و نمی توانم برای کسی پول خرد کنم.
parisamiri1369.persianblog.ir
ماجراهای من ورایانه
http://parisamiri1369.persianblog.ir/1391/4
در نیویورک، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمیشود. او با گریه گفت: کمال در بچه من "شایا" کجاست؟ هر چیزی که خدا می آفریند کامل است. اما بچه من نمی تونه چیزهایی رو بفهمه که بقیه بچه ها می تونند. بچه من نمی تونه چهره ها و چیزهایی رو که دیده مثل بقیه بچه ها بیاد بیاره. کمال خدا در مورد شایا کجاست؟ افرادی که در جمع بودند شوکه و اندوهگین شدند. و سپس داستان زیر را درباره شایا گفت:.
