babaklovezone.blogfa.com

pure-love2021.blogfa.com

† منتظر عشق †

http://pure-love2021.blogfa.com/8908.aspx

دلم باز امشب گرفته. بیا تا کمی با تو صحبت کنم. بیا تا دل کوچکم را. خدایا فقط با تو قسمت کنم. بیا پشت آن پنجره. که وا می شود رو به سوی دلم. بیا،پرده ها را کناری بزن. که نورت بتابد به روی دلم. کمک کن به من. و با آن بیایم به شهر فرشته. همان شهر دوری که بر سردر آن. کسی اسم رمز شما را نوشته. که پروانه شعر من جان بگیرد. کمی هم به فکر دلم باش. که هر شب نفس می کشد در هوایت. شبی می فرستم برایت. نوشته شده در شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۹ساعت 21:47 توسط اینجانب. دلم را سپردم به بنگاه دنیا. و هی آگهی دادم اینجا و آنجا.

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد... - ....

http://www.delgiretanha.blogfa.com/post-115.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. پنجشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۰. مگذار كه عشق ، به عادت دوست داشتن تبديل شود! مگذار كه حتي آب دادن گلهاي باغچه ، به عادت آب دادن گلهاي باغچه بدل شود! عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن ديگري نيست ، پيوسته نو كردن خواستني ست كه خود پيوسته ، خواهان نو شدن است و ديگرگون شدن. تازگي ، ذات عشق است و طراوت ، بافت عشق . چگونه مي شود تازگي و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟ عشق، تن به فراموشي نمي سپارد ، مگر يك بار براي هميشه .

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد... - منم،همکار یاسی خانوم

http://www.delgiretanha.blogfa.com/post-111.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. پنجشنبه چهارم تیر ۱۳۸۸. یک بار دیگه بهم نشون دادی.منو از اوج لذت،از عرش به فرش که چه عرض کنم به زیر فرش کشیدی. اینم در ادامه ی گوشمالیاته یا یه شکست واقعیه؟ من یه اتاق سیاه میخوام سیاه سیاه فقط با یه لامپ قرمز،بدون پنجره.چرا ندارم. راستی خدا قبل از اینکه بمیرم میخواستم یه چیزی بهت بگم. من همیشه میگفتم : تنها تو را دوست میدارم. اما بهت دروغ میگفتم.همین. ضمنا خودت گفتی باید هدفام بزرگ باشه. اگه تونستم که خوب میشه،دیگه اونوقت میدونم کی میمیرم!

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد...

http://www.delgiretanha.blogfa.com/9008.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. دوشنبه شانزدهم آبان 1390. من آمدم.و نمیدانم برای ماندن یا دوباره رفتن. خیلی دلم "او" میخواهد.اما او "من" نمیخواهد! میروم پیاده روی در هوای ابری و برفی.دستکش. دکمه ایم نمیتواند دست منجمدم را گرم کند.یخ میزنم اما فکر مجال احساس کردن سرما را. برمیگردم.ورئدی سوییت که میرسم کسی میپرسد کجااا بودی؟ نگاهش میکنم و راهم را میکشم به سمت اتاق و مستقیم تختم.جزوه ها و پروژه ها نگاهم را جذب. میکنند اما من بی توجه تر از این حرف ها هستم! وب سایتی پر از جوک.

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد... - غیبت....بازگشت....پاییز......رنگ.....حضور

http://www.delgiretanha.blogfa.com/post-112.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. غیبتبازگشت.پاییز.رنگ.حضور. دوشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۸. همه هستي من آيه تاريكيست كه تو را در خود تكرار كنان به سحرگاه شكفتن ها و رستن هاي ابدي خواهد برد. من در اين آيه تو را آه كشيدم آه. چند روزيه صداي آه كشيد ناي زيادي رو ميشنوم.دلم يه جوري ميشه وقتي ميبينم اطرافيانم حسي رو تجربه ميكنند كه من. مدتهاست با خودم دارم.حس زيباييست پر از طراوت و تازگي.و من هنوز هم با احساسش اشك ميريزم ديشب. نيزدلم لرزيد از احساسش و چشمم خيس شد از هرمش. ضمير منفص...

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد...

http://www.delgiretanha.blogfa.com/8707.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. کاملا بدون عنوان.). یکشنبه بیست و یکم مهر 1387. به امید بهترینها برای شما دوستان همیشه سبز. امروز ۲۱ مهر ماه چمستان بود.روزها خیلی تند میگذرن.خیلی.کاش روز موعود. حرف ها دارم . با تو اي مرغي كه مي خواني نهان از چشم. و زمان را با صدايت مي گشايي. چه ترا دردي است. كز نهان خلوت خود مي زني آوا. و نشاط زندگي را از كف من مي ربايي. در كجا هستي نهان اي مرغ. زير نور سبزه هاي تر. يا درون شاخه هاي شوق؟ مي پري از روي چشم سبز يك مرداب. وب سایتی پر از جوک.

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد... - بازگشت پاییزی....

http://www.delgiretanha.blogfa.com/post-113.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. دوشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۰. من آمدم.و نمیدانم برای ماندن یا دوباره رفتن. خیلی دلم "او" میخواهد.اما او "من" نمیخواهد! میروم پیاده روی در هوای ابری و برفی.دستکش. دکمه ایم نمیتواند دست منجمدم را گرم کند.یخ میزنم اما فکر مجال احساس کردن سرما را. برمیگردم.ورئدی سوییت که میرسم کسی میپرسد کجااا بودی؟ نگاهش میکنم و راهم را میکشم به سمت اتاق و مستقیم تختم.جزوه ها و پروژه ها نگاهم را جذب. میکنند اما من بی توجه تر از این حرف ها هستم! وب سایتی پر از جوک.

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد...

http://www.delgiretanha.blogfa.com/8709.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. پنجشنبه بیست و هشتم آذر 1387. نمیدونم روزاتون چه رنگیه،بوی چی دارن؟ این با خودتونه که کدوم رو. دل خوشی هاتون عمیقه یا مثل حباب روی آب؟ توی دریای زندگیتون چجوری شنا میکنین؟ موافق جریان آب یا مخالف. با صخره های مسیر چجوری برخورد میکنین؟ سکان کشی تونو بدست کدام ناخدا سپردین؟ از هدف و مقصودتون مطمئنین یا نه حرکت میکنین تا شاید به جایی برسین؟ خدایا چقدر سوال.همه اینا به یکباره میان تو ذهنم و هربار از خودم میپرسم:. ما از کجا اومدیم؟ کی میدونه&#4...

delgiretanha.blogfa.com

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد...

http://www.delgiretanha.blogfa.com/8804.aspx

میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد. در فراسوی افق نام تو را میجویم. پنجشنبه چهارم تیر 1388. یک بار دیگه بهم نشون دادی.منو از اوج لذت،از عرش به فرش که چه عرض کنم به زیر فرش کشیدی. اینم در ادامه ی گوشمالیاته یا یه شکست واقعیه؟ من یه اتاق سیاه میخوام سیاه سیاه فقط با یه لامپ قرمز،بدون پنجره.چرا ندارم. راستی خدا قبل از اینکه بمیرم میخواستم یه چیزی بهت بگم. من همیشه میگفتم : تنها تو را دوست میدارم. اما بهت دروغ میگفتم.همین. ضمنا خودت گفتی باید هدفام بزرگ باشه. اگه تونستم که خوب میشه،دیگه اونوقت میدونم کی میمیرم!