babyfromsky.blogfa.com

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/post-43.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! این پسر شیرین 20 ماهه. سلام حالتون خوبه من کامیار هستم که ایندفعه براتون می نویسم. من خیلی شیرینم در عین حال خیلی با نمکم خیلی دوست داشتنیم خیلی عسلم خیلی جیگرم خیلی ماهم ستاره ام خورشیدم زمینم آسمونم اینم اونم. نمیدونم دیگه خلاصه آخرشم. همه ی اینا رو مامانم بهم گفته. بعله! خوب بلدم چکار کنم تا به اون چیزی که میخوام برسم. من از سرسره بازی خیلی خوشم میاد و از روی هر چیزی که بشه ازش سر خورد -حتی یه ذره - سر میخورم مثلا از روی پای مامان وقتی روی کاناپه نشسته!

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/post-42.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! 19 ماهگی و یه عالمه اتفاق خوب. عسل مامان ۱۹ ماهه شدی. باید بگم که یه چند ماهیه که حسابی سرم تو فیس کتاب ;) گرم شده. خوب تب دیگه فعلا هم تبش گرفته. تو این یک ماهی که گذشت اتفاقات زیادی افتاده. اوایل مردادماه با رضا و لیلا جون و رکسانا جون و محسن و هادی و نغمه جون رفتیم شمال که خیلی خوش گذشت و کامیار هم حسابی بهش خوش گذشت و شیطونی کرد و تو ساحل هتل هایت ماسه بازی کردو خوش گذروند. راستی یادتونه گردن درد وحشتناکی گرفته بودم که هیچ جور خوب نمیشد؟ حمیدرضای عزیزم یک ب...

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/post-41.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! 18 ماهگی گل پسر. سلام سلام دوستان گلم. عسلم عشق زندگیم عزیزترینم امروز یک سال و نیمه شد. یک سال و نیمه که خدا بزرگترین لطفشو به من کرده و من مادر شدم مادر یه کوچولوی شیرین و دوست داشتنی ناقلا و با هوش. بهترین موجود روی زمین! دیوانه وار دوست دارم هر کاری برات می کنم هر کاری می کنم تا تو همیشه شاد باشی و لبخند روی لبهای خوشگلت باشه. دنیایی دارم من با تو! آمپول و قرص هم که اصلا فایده نداره. یک هفته است تو گویی روز اوله! بگذریم بریم سراغ قسمت خوبش یعنی عکس! و چند ن...

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/post-46.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! فقط یک ماه تا دو سالگی. درود به همه و درود به کامیار عزیزم روزی که داره این مطلبو میخونه. ایندفعه دیگه خیلی تاخیرم زیاد شد(البته هم تو ماه آبان هم آذر پست نوشتم اما چون نتونستم کامل کنم ارسالشون نکردم. امیدوارم اینو دیگه کاملش کنم). شرمنده ی همه دوستانی که به هر طریقی پیگیر احوال ما شدند و متشکر از لطفتون! و هنوز فرصت نشده تا ببریم بدیم درست کنن تکنولوژیهامونو. اینه که اینترنت اومدن خیلی سخت شده برام چون مجبورم پشت کامپیوتر بشینم که خیلی به کمرم فشار میاد!

asalakema.blogfa.com

ني ني عسل مامان و بابا -

http://www.asalakema.blogfa.com/post-60.aspx

ني ني عسل مامان و بابا. از آخرین باری که وبلاگ عسلکم رو بروز کردم خیلی وقته می گذره. دست و دلم به نوشتن نمی رفت و همت نمی کردم به نوشتن. شدم یه مامان غرغرو که همیشه سرش شلوغه و همیشه وقت کم داره و همیشه هم از زمین و زمان شاکیه! نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 11:30 توسط صبا. Design By : nightSelect.com. بياييد هميشه كودك بمانيم. مامان مهسا و مليسا كوچولو. اميد زندگي مامان و بابا. من و بابا و ني ني. زايمان شيرين ترين سختي دنيا. حاشيه اي بر يك زندگي. زندگي پرماجراي من و همسرم. روز هفتم (افسون عزيز).

asalakema.blogfa.com

ني ني عسل مامان و بابا - معذرت خواهی یه مامان کارمند

http://www.asalakema.blogfa.com/post-59.aspx

ني ني عسل مامان و بابا. معذرت خواهی یه مامان کارمند. این روزا حجم کارم زیاد شده و بعضی روزا دیر می رسم خونه. دیروز حدود ساعت ۶ رسیدم. ایلیا بغل همسری سر کوچه! منتظرم بودند. چهره گرفته و کسل پسرم رو که دیدم دلم آتیش گرفت. دلم می خواست همونجا گریه کنم. اومد بغلم و خندید. تا خونه از بغلم پایین نیومد چسبیده بود بهم. با خنده و خوشحالی اطراف رو نگاه می کرد. ایلیا به هر ماشینی که بزرگ باشه می گه اوتو (یعنی اتوبوس) به کلاغ هم میگه گارگار! نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 10:56 توسط صبا.

asalakema.blogfa.com

ني ني عسل مامان و بابا

http://www.asalakema.blogfa.com/9207.aspx

ني ني عسل مامان و بابا. دنیای این روزای ما. امروز میخوام از پسرکم بنویسم. که یه دنیای قشنگ و پر از عشق برامون ساخته. که وجودش تحمل همه سختی های زندگی رو آسون می کنه. ایلیای من امروز دقیقا 29 ماه و 16 روزشه تقریبا هر روز با یه حرف یا یه کار جدید شگفت زده مون می کنه. بعدازظهرها وقتی می رسم خونه می پره تو بغلم وبه همه با صدای بلند می گه مامانم اومده. مامانمه ها! و خنده های من شروع میشه. عین یه بچه گربه می چسبه بهم و اون وقته که می شه فهمید عشق یعنی چی. خلاصه دنیای ما خلاصه شده تو خنده ها و گریه های پسرک.

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/8901.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! اندر احوالات کامیار 15 ماهه. درود به همه عزیزان امیدوارم خوب باشید. امروز ۳۱ فروردینه و دیروز کامیار جان ما ۱۵ ماهه شدن. براتون بگم از کارهای کامیار عزیزمون. ماشالا انقدر شیطون شده که دیگه هیچ وقتی برام نمیذاره تمام کابینتها رو باز میکنه و سر میکشه مبادا چیزی سرجاش نباشه اول یه کابینت براش خالی کردیم و وسایل بی خطر گذاشتیم براش اما آقا به یکی قانع نیست و زود همه چیز براش تکراری میشه ما هم مجبور شدیم درهای همه رو با کش بستیم! نی نی(یعنی مهرناز عروسک رو ببین!

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/8911.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! کامیار عزیزتر از جونم دومین زادروزت خجسته. عزیزترینم ممنونم که هستی که پسر شیرین منی که با اون دوتا چشم قشنگت منو نگاه میکنی و با لبای شیرینت به من لبخند میزنی و دستای کوچیکتو دور گردنم حلقه میکنی و با صدایی که برای من به صدای فرشته ها میمونه صدام میکنی و میگی که دوستم داری. وای که من در اون لحظه خوشبخترین آدم روی زمینم! شیرینم قلبم نفسم عشقم زندگی من همه چیز من همیشه باش سلامت باش شاد باش برات بهترینها رو آرزو دارم همیشه از زندگیت لذت ببر عشق من! طراح حرفه ای ...

kamyarandfamily.blogfa.com

Kamyar & Family

http://www.kamyarandfamily.blogfa.com/8910.aspx

خاطرات کامیار جون و خانواده دوست داشتنی ما! فقط یک ماه تا دو سالگی. درود به همه و درود به کامیار عزیزم روزی که داره این مطلبو میخونه. ایندفعه دیگه خیلی تاخیرم زیاد شد(البته هم تو ماه آبان هم آذر پست نوشتم اما چون نتونستم کامل کنم ارسالشون نکردم. امیدوارم اینو دیگه کاملش کنم). شرمنده ی همه دوستانی که به هر طریقی پیگیر احوال ما شدند و متشکر از لطفتون! و هنوز فرصت نشده تا ببریم بدیم درست کنن تکنولوژیهامونو. اینه که اینترنت اومدن خیلی سخت شده برام چون مجبورم پشت کامپیوتر بشینم که خیلی به کمرم فشار میاد!