lamahal.persianblog.ir
پنهان ترین جراحت آسمان
http://lamahal.persianblog.ir/1388/9
پنهان ترین جراحت آسمان. درد است از ناله خندیدن. من اهل اشکم اهل غم. اهل خندیدن به غم های خودم . با لبی پر زه اه سوزنده می خندم. با دلی پر درد من شادم. با دو چشمی از اشک اکنده می خندم. سخت است این بر گریه خندیدن. درد است از ناله خندیدن. نوشته شده در ۱۳۸۸/٩/۳٠ساعت ۸:٠۸ ب.ظ توسط لیدا شاملو نظرات . چرا تمام نمی شود این کابوس بیداریم؟ چرا به خواب نمی روم؟ فریادم را نمی شنوی؟ توان عقوبت این گناه نا کرده را چگونه می خواهی؟ دیگر دلی برای شکستن وتوانی برای تحمل دردم نیست. عشق است و پیداست. از بودن بی تو خسته ام.
lamahal.persianblog.ir
پنهان ترین جراحت آسمان
http://lamahal.persianblog.ir/1388/8
پنهان ترین جراحت آسمان. من مجبور به باور بی دلیل این دقیقه ام. که خداوند از آخرین سهم ستارگان. برای تنها ترین شاعر فرودستان خسته فرستاده است. تنها ستاره آسمان دلم. طلوع نخستین روز آینده ات را. به شادی نشسته ام. نوشته شده در ۱۳۸۸/۸/۱۸ساعت ۱٢:۳۳ ق.ظ توسط لیدا شاملو نظرات . Design By : Night Skin. پرده پوش پنهان ترین راز باران که تو بودی! پرده پوش پنهان ترین جراحت آسمان که ما بودیم. چه مانده از آن همه نام های بسیارمان! Http:/ dobeititar.blogfa.com. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
iranshahr.persianblog.ir
هق هق دل
http://iranshahr.persianblog.ir/1393/3
نه تو مانی و نه من. جمله ای به بزرگی دنیا. تو رفتی و او آمد. بی برگی فقیری نیست. همه می رویم و آنچه می ماند نیک نامی است. درد ما درد نداری. ایرج شمس زاده -ایرجو. به سراغ من اگر می آیید. شاعر شنیدنی است ولی میل میل توست. یک ساحل پر از شعر. اما زندگی جاری است. سروده های دشمن زیاری. مرکز آموزشهای الکترونیک - دانشگاه تهران. باشگاه مدیران و متخصصان. مهربان باش که مهربانی صدفی است در پرور. نویسنده: رامین علمداری - دوشنبه ۱۳٩۳/۳/٥. زمین خواب ,. درختان خواب و بیداد زمان بی تاب. نه خورشیدی, نه نوری. غم مان و نان.
respina1810.persianblog.ir
آخرین جرعه
http://respina1810.persianblog.ir/1389/7
به جرعه ی تو سرم مست گشت ، نوشت باد . خود از کدام خم است این که در سبو داری. به یک شکر ز تو دلخسته ای بیاساید. اگر به بادۀ مشکین دلم کشد شاید. که بوی خیر ز زهد و ریا نمی آید. آخرین برگ سفرنامۀ باران. که زمین چرکین است. پیالۀ باران را پر باید کرد. دلتنگی خوشۀ انگور سیاه است. بگذار ساعتی سربسته بماند. مستت می کند اندوه. ساقی من، پر کن جام تهی احساس را. پر کن پیاله را. دیری ست ره به حال خرابم نمی برد. این جام ها - که در پی هم می شود تهی -. که ریزم به کام خویش،. گرداب می رباید و، آبم نمی برد! هان ای عقاب عشق.
respina1810.persianblog.ir
آخرین جرعه
http://respina1810.persianblog.ir/1388/10
به جرعه ی تو سرم مست گشت ، نوشت باد . خود از کدام خم است این که در سبو داری. کلامی دارم با تو! من امشب آمدستم وام بگذارم. حسابت را کنار جام بگذارم. چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد؟ تولد یک شکوفه در شام اول بهمن ماه،. یا لااقل علاقه به وقت سلام و دیدار. من تو را میان خواندن نانوشته هایم یافتم! چندین غزل راهی تلاوت آب و لبخند شدند. آسمان هفت ترانه را به مرور مهربانی ات. به خواب های آشفته بخشید و. زندگی را حلال کرد! این جام لبریز از سرمستی میلادت. گوارای لحظات شیرین آینده ات باد! آی قلبم. آی!
dordaane.blogfa.com
این نیز بگذرد... - در ناامیدی بسی امید است؟
http://www.dordaane.blogfa.com/post-99.aspx
اینجا دفترچه ی یادداشت من است! در ناامیدی بسی امید است؟ رقص و شادی مردمان سرزمینم را از قاب سیاهرنگ تلویزیون تماشا می کنم.صدای بوق ماشین ها و همهمه های آمیخته با خنده، قلبم را می لرزاند.نگاه می کنم به مچ بندهای سبز و بنفش.آیا این که هر روز رنگمان کنند و به خیابان ها بکشانندمان بالاخره عاقبت راضی مان خواهد کرد؟ این که در چهره های زرد شده از رنج زندگی در آن چارچوب های خسته کننده ،لبخند پر امیدی می درخشد آیا بالاخره روزی این لبخند های لاغر و کم جان به خنده های قهقهه وار تبدیل می شود؟ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم.
dordaane.blogfa.com
این نیز بگذرد...
http://www.dordaane.blogfa.com/9104.aspx
اینجا دفترچه ی یادداشت من است! همیشه هوا ،همیشه آدما. همیشه صورت پنجره ها خیس است.همیشه شاخه های درختان تکان می خورد.همیشه شال گردنم کنار در است.همیشه چکمه هایم آماده است.همیشه دلم یک لیوان چای داغ می خواهد.همیشه . برو بابا خوشت میاد .واسه من شاعر شده توی این هوای باد و بارونی و مزخرف! تو آخه به این می گی تابستون! بابا ،"خورشید" ،این جا تو هلند هم می شه بتابی ها.هی ابرا جاهای دیگه هم می شه ببارید ها. ببین میام میگیرمت زیر مشت و لگد ها "همیشه،همیشه همیشه." پاشو برو یه جا دیگه شعر بگو! بهانه هایی برای بودن.
respina1810.persianblog.ir
آخرین جرعه
http://respina1810.persianblog.ir/1389/1
به جرعه ی تو سرم مست گشت ، نوشت باد . خود از کدام خم است این که در سبو داری. چل سال رنج و غصه کشیدم و عاقبت. تدبیر ما بدست شراب دو ساله بود. دارد باران می آید. باران دارد به خاطر دلداری مادرانمان. هی گونه های من وسنگ مزار تو را می شوید. مگر نگفتمت که تو را مجال بازگشتی نیست؟ حالا هزار سال تمام از قرار موعود ما می گذرد. که گهواره های آن همه رویا، مدفون مویه های من اند. محال بازگشتت را باور کن،. باور کن که این دل دیگر پذیرای لبخندهای تو نمی شود! مردی در پس آستین بی سوال. آهسته می گریست. تو یعنی نمی دانستی!
respina1810.persianblog.ir
آخرین جرعه
http://respina1810.persianblog.ir/1389/3
به جرعه ی تو سرم مست گشت ، نوشت باد . خود از کدام خم است این که در سبو داری. مویه های من، چکامۀ گریه های تو. س بر آن چشم که با پرتو صد شمع. در آینه ات دید و ندانست کجایی. از تو با شبی روشن،. از تو با ترانۀ ممنوع،. از تو با خلوت خویش،. از تو با خدا،. مضراب شب شکسته از نال نال نی نوای من است،. یعنی کسی سراغ تو را از مویه های من. ما به کدام جانب از جهان سر ب ریدۀ خویش سفر می کنیم؟ وقتی که هیچ آسمانی نیست، من از همین دریچۀ کوچک. به رویای پرندۀ نوپروازی می اندیشم. هر چند هیچ آسمانی را به رویا ندیده ام. تو ایم...
respina1810.persianblog.ir
آخرین جرعه
http://respina1810.persianblog.ir/1388/7
به جرعه ی تو سرم مست گشت ، نوشت باد . خود از کدام خم است این که در سبو داری. با یادآوری پائیز ١٣٨۵ ". به محبوب دلم :. نانوشته نهاد و رفت. عشق را از پس لبانت. تو از انعکاس ستاره در مجمر آبها. پیش از آنی که شاعری باشم. در این همه دهان برهنه. به هیئت نان و سرود. می خوانمت که بیایی! ای رنج بی عنان! آیا به یاری من خواهی آمد! بهاری خجسته از پی خونم. عمری زلال در بوسه ای طویل. که باروری عشق را. صد ساله می کند. از پس لبانت برهنه کن! سخن سرودن آسان نیست،. چشم خیره شدنت در. شتاب این آفتاب پرحوصله باشد. پیمانه ی لب...
SOCIAL ENGAGEMENT