astanejanan.mihanblog.com
آستان جانان - مطالب تیر 1385
http://astanejanan.mihanblog.com/post/archive/1385/4
ارزش انسان . [عمومی , ]. در لجنزار گل لاله نخواهد رویید. در هوای عفن، آزاو پرستو به چه کارت آید؟ فکر نان باید کرد. و هوایی که در آن. گل گندم خوب است. ای دریغا که همه مزرعه ی دلها را. علف هرزه ی کین پوشاندست. که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست. و همه مردم شهر. که چرا سیمان نیست. و کسی فکر نکرد. و زمانی شده است. که به غیر از انسان. نوشته شده توسط ماریه در جمعه 9 تیر 1385 و ساعت 02:06 ق.ظ. ویرایش شده در جمعه 9 تیر 1385 و ساعت 02:06 ق.ظ. مرا کسی نساخت خدا ساخت. به چشم های خود دروغ نگوییم خدا دیدنی است!
astanejanan.mihanblog.com
آستان جانان - مطالب مرداد 1385
http://astanejanan.mihanblog.com/post/archive/1385/5
و ندانستن. [عمومی , ]. شست باران بهاران هر چه هر جا بود. یك شب پاك اهورایی. بود و پیدا بود. بر بلندی همگان خاموش. هر كسی با خویش تنها بود. ماه می تابید و شب آرام و زیبا بود. جمله آفاق جهان پیدا. اختران روشنتر از هر شب. تا اقاصی ژرفنای آسمان پیدا. جاودانی بیكران تا بیكرانه ی جاودان پیدا. اینك این پرسنده می پرسد. پرسنده : من شنیدستم. تا جهان باقی ست مرزی هست. تو بگو ، مزدك! آنسوی این مرز ناپیدا. وانكه زانسو چند و چون دانسته باشد كیست؟ مزدك : من جز اینجایی كه می بینم نمی دانم. بودا : از همین دانستن و دیدن.
astanejanan.mihanblog.com
آستان جانان - مطالب ماریه
http://astanejanan.mihanblog.com/post/author/1
اشکی در گذرگاه تاریخ. [عمومی , ]. ازهمان روزی که دست حضرت قابیل. گشت آلوده به خون حضرت هابیل. از همان روزی که فرزندان آدم. صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی. زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید. آدمی ت مرد گرچه آدم زنده بود! از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند. از همان روزی که با شلاق خون دیوار چین را ساختند. آدمی ت مرده بود! ا هی پرازآدم شدواین آسیاب. گشت وگشت قرن ها از مرگ آدم هم گذشت. ای دریغ آدمیت بر نگشت. قرن ما روزگار مرگ انسانی ت است! من که از پژمردن یک شاخه گل. اشک در چشمان وبغضم در گلوست.
astanejanan.mihanblog.com
آستان جانان - مطالب اردیبهشت 1385
http://astanejanan.mihanblog.com/post/archive/1385/2
زمستان . [عمومی , ]. سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت. سرها در گریبان است. كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را. نگه جز پیش پا را دید ، نتواند. كه ره تاریك و لغزان است. وگر دست محبت سوی كسی یازی. به اكراه آورد دست از بغل بیرون. كه سرما سخت سوزان است. نفس ، كز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریك. چو دیدار ایستد در پیش چشمانت. نفس كاین است ، پس دیگر چه داری چشم. ز چشم دوستان دور یا نزدیك؟ ای ترسای پیر پیرهن چركین. هوا بس ناجوانمردانه سرد است . آی. دمت گرم و سرت خوش باد. تگرگی نیست ، مرگی نیست.
astanejanan.mihanblog.com
آستان جانان - مطالب تیر 1387
http://astanejanan.mihanblog.com/post/archive/1387/4
اشکی در گذرگاه تاریخ. [عمومی , ]. ازهمان روزی که دست حضرت قابیل. گشت آلوده به خون حضرت هابیل. از همان روزی که فرزندان آدم. صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی. زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید. آدمی ت مرد گرچه آدم زنده بود! از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند. از همان روزی که با شلاق خون دیوار چین را ساختند. آدمی ت مرده بود! ا هی پرازآدم شدواین آسیاب. گشت وگشت قرن ها از مرگ آدم هم گذشت. ای دریغ آدمیت بر نگشت. قرن ما روزگار مرگ انسانی ت است! من که از پژمردن یک شاخه گل. اشک در چشمان وبغضم در گلوست.
masta.persianblog.ir
به شکوفه ها،به باران م.سرشک - +*+ کما +*+
http://masta.persianblog.ir/post/231
به شکوفه ها،به باران م.سرشک. به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زین جا. ز غبار این بیابان؟ همه آرزویم ام ا. چه کنم که بسته پایم. به کجا چنین شتابان؟ به هر آنکجا که باشد به جز این سرا سرایم. سفرت به خیر ام ا تو و دوستی خدا را. چو از این کویر وحشت به سلامت گذشتی. به شکوفه ها،به باران. برسان سلام ما را. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی. 1784;:٠٧ ب.ظ ; شنبه ٢٠ اسفند ۱۳٩٠. فرهاد من فرهاد من . الهی سینه ای ده آتش افروز شعری از وحشی بافقی. من و این سایه سیه پوش توییم. به شکوفه ها،به باران م.سرشک.
masta.persianblog.ir
سواد عشق - +*+ کما +*+
http://masta.persianblog.ir/post/219
کتاب عاشقی ام را برای کسی گشوده ام که . . . سواد خواندن عشق را ندارد . . . 1639;:۳٠ ق.ظ ; سهشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳٩٠. فرهاد من فرهاد من . الهی سینه ای ده آتش افروز شعری از وحشی بافقی. من و این سایه سیه پوش توییم. به شکوفه ها،به باران م.سرشک. شاید اگر نوشته بودم. زنده به گور صادق هدایت. من ده هزار سال پیش به دنیا آمدم پائولو کوئلیو. Wish you were here. صدای تو می آید. Coma white marilyn manson. ساعت کهنه ی تقدیر. Goodbye my lover james blunt. به کجا چنین شتابان؟ اگر زمانه عاشق بود. الهی سینه ای ده آتش افروز.
masta.persianblog.ir
سالهاست ... - +*+ کما +*+
http://masta.persianblog.ir/post/216
سالهاست که موهایم را نبافته ای. در آرزوی دستان تو موهایم سفید شد. به دنبال اشکهایت سر در هر گودالی فرو بردم. ریشه زدم گل دادم. به یاد بوی تو. تنم را بر باد دادم. ساقه ام با دست باد. موی سفیدم را می بافی. تن شکسته ام را می شویی؟ ریشه ای نیست که برویم و سری نیست بر باد دهم. فقط لالایی بگو می شنوم . . . در آرزوی دیدن تو. می سوزم . . . خاکسترم را این بار تو بگو. کلاغ قصه به کجا خواهد برد؟ فرهاد من فرهاد من . الهی سینه ای ده آتش افروز شعری از وحشی بافقی. من و این سایه سیه پوش توییم. شاید اگر نوشته بودم.
godislove.blogfa.com
خدا عشق است
http://www.godislove.blogfa.com/8411.aspx
عشقی که بعد از نفوذ به درون ما. نرم می کند ناب می کند تازه می کند بازسازی می کند. و درون آدمی را دگرگون می کند. نیروی اراده انسان را دگرگون نمی کند. زمان انسان را دگرگون نمی کند. عشق دگرگون می کند. زیرا عشق خداوند است. یک حرف ودو حرف. با خدا همه چیز ممکن است. دریچه ای به سوی ملکوت. دکتر محمد حسین متولی. به چشم هاي خود دروغ نگوييم خدا ديدني است. که برند از ره پنهان به حرم قافله را. که برند از ره پنهان به حرم قافله را. عشق کربلا است و کربلا عشق. عطش عشق است و عشق عطش. و حسين تشنه، عاشق بود.
khaat0o0n.blogfa.com
خاتون رویا - دستتو بده خدا
http://www.khaat0o0n.blogfa.com/post-48.aspx
هیچگاه فاصله ها،حریف خاطره ها نیستند. دستتو بده خدا اینبار محکم میگیرم. قول میدم ایندفعه رو که دیگه کم نیارم. دستتو بده خدا میخوام تکیه کنم بهش. پشت کنم به این دنیا پا بذارم تو بهشت. دستتو بده خدا میخوام وایسم رو پاهام. از ته دل فریاد کنم عشق دروغی نمیخوام. اینهمه ظلمو غمو میخوام طاقت بیارم. تکه های دلشکستمو پیش تو پس بیارم. تا تو سقاخونه دل روزه دل واکنم. اشکهای شمع دلو واسه تو ادا کنم. پشت میکنم به شیطونا دستتو محکم میگیرم. سفره دل باز میکنم به عشق تو روزه میگیرم. صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن.