brn.blogfa.com

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/9109.aspx

پاتوق من و رفقا. شب یلدا شب فر و کیان است. نشان از سنت ایرانیان است . نوشته شده در پنجشنبه ۳۰ آذر۱۳۹۱ساعت ۱۸:۱۵ بعد از ظهر توسط Mr. طراحی قالب : قالبفا. دفترچه ی خاطرات من. دنیای کوچک ولی زیبای من. به دنبال رهایی از قفس.

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/9203.aspx

پاتوق من و رفقا. لوئیز رفدفن، زنی بود با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی غم آلود وارد خواربار فروشی. محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد. به نرمی گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند . جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست ا. را بیرون کند . زن نیازمند در حالی که اصرار می کرد گفت: آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم. پولتان را پرداخت می کنم . جان گفت نسیه نمیدهم . لوئیز گفت: اینجاست . کاغذ لیست خرید نبود!

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا -

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/post-31.aspx

پاتوق من و رفقا. کوهنوردی میخواست به قلهای بلندی صعود کند. پس از سالها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک. شدبه جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد.سیاهی شب. همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی. ببیندحتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر. پنهان شده بودند.کوهنورد همانطور که داشت. بالا میرفت،در حالی که چیزی به فتح قله نمانده. بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر. سقوط کرد.سقوط همچنان ادامه داشت و او در آ. لحظات سرشار از هراس،تمامی خاطرات خوب و.

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا -

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/post-28.aspx

پاتوق من و رفقا. لوئیز رفدفن، زنی بود با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی غم آلود وارد خواربار فروشی. محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد. به نرمی گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند . جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست ا. را بیرون کند . زن نیازمند در حالی که اصرار می کرد گفت: آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم. پولتان را پرداخت می کنم . جان گفت نسیه نمیدهم . لوئیز گفت: اینجاست . کاغذ لیست خرید نبود!

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا -

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/post-33.aspx

پاتوق من و رفقا. در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه راهب ها مزاحم تمرکز. آنها میشد .بنا بر این ،استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه. رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . چندین سال بعد استاد بزرگ در گذشت .گربه هم مرد .راهبان آن معبد. گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا. اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند. سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای در باره اهمیت بستن گربه.

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/9209.aspx

پاتوق من و رفقا. چه سخاوتمند است پاییز. که شکوه بلندترین شبش را. پیشکش تولد زمستان کرد. زمستان تان سفید و سلامت. نوشته شده در شنبه ۳۰ آذر۱۳۹۲ساعت ۱۹:۴۹ بعد از ظهر توسط Mr. طراحی قالب : قالبفا. دفترچه ی خاطرات من. دنیای کوچک ولی زیبای من. به دنبال رهایی از قفس.

patoghekhodemuni.blogfa.com

پاتوق من و رفقا -

http://patoghekhodemuni.blogfa.com/post-30.aspx

پاتوق من و رفقا. پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت خرج تحصیل خود را بدست می آورد یک روز به. شدت دچار تنگدستی و گرسنگی شد و فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را برویش گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان. آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت. چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. روز ترخیص بیمار فرا رسید.

aseman-golestan.mihanblog.com

آسمان

http://aseman-golestan.mihanblog.com/post/tag/روز

با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. ادبیات ، گیلان ، ادبیات گیلکی ،موسیقی گیلکی ،مطالب علمی ، رایانه و اینترنت ، طنز و. یارب تو مرا به نفس طناز مده. با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. اشعار کوتاه و زیبای باباطاهر. جملات کوتاه و زیبای مادرترزا. یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی. گلایه دکتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری.

aseman-golestan.mihanblog.com

آسمان

http://aseman-golestan.mihanblog.com/post/161

با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. ادبیات ، گیلان ، ادبیات گیلکی ،موسیقی گیلکی ،مطالب علمی ، رایانه و اینترنت ، طنز و. یارب تو مرا به نفس طناز مده. با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. پدرت اصلا میفهمه که تو پسرشی؟ اون نمیدونه من پسرشم ، ولی من که میدونم اون پدرمه! جدایی نادر از سیمین-اصغر فرهادی. برچسب ها: دیالوگ های ماندگار. جدایی نادر از سیمین. اشعار کوتاه و زیبای باباطاهر.

aseman-golestan.mihanblog.com

آسمان

http://aseman-golestan.mihanblog.com/post/author/267809

با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. ادبیات ، گیلان ، ادبیات گیلکی ،موسیقی گیلکی ،مطالب علمی ، رایانه و اینترنت ، طنز و. یارب تو مرا به نفس طناز مده. با هر چه به جز توست مرا ساز مده. من در تو گریزان شدم از فتنه خویش. من آن توام مرا به من باز مده. طبقه بندی: دعا و مناجات. ارسال در تاریخ پنجشنبه 23 مهر 1394 توسط هستی. خداوند از زبان مولانا می فرماید :. نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم. که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم. به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم.