sweetcoma.blogspot.com
Sweet Coma
http://sweetcoma.blogspot.com/2004_02_01_archive.html
Sunday, February 29, 2004. وسط خط کشی عابر پیاده یه دفعه وایساد . پشت سرشو که نگا کرد . یه نخ کاموا درست از پشت پاهاش شروع شده بود و همه جای شهر تو خیابونا و پیاده رو ها و لای ساختمونا پیچیده بود . از ترس برگشت و دوباره به روبرو خیره شد . چطور از اینهمه گذشته بود؟ یه موقع میشه اینا. راجعبه کنکور حرف میزنن ، یهو پیش خودم میگم اوه اوه اوه چه سال گهی بود! خوب شد تموم شد. مدرسه هارو میبینم که سر صف وایسادن ، میگه اه اه اه چه خوبه مجبور نیستم تو دانشگاه به صف وایسیم بعد بریم سر کلاس! چه مثه سگ درس میخوندم!
forums.newspeakdictionary.com
forums.newspeakdictionary.com :: Memberlist
http://forums.newspeakdictionary.com/memberlist.php?sid=ed7492293b5e36bedff1fdb871ebf3b7
Hspace="3" / R E G I S T E R. Forums.newspeakdictionary.com Forum Index. Avg posts per day. Avg words per post. Avg words per day. There is no spoon. Fascist States of America. Fascist States of America. Fascist States of America. There is no spoon. St Kitts and Nevis. Democrat (U.S. Liberal). Fascist States of America. United States of Oppression. Confederate States of America (C.S.A.). Republican (U.S. Conservative). United States of Oppression. United States of Oppression. United States of Oppression.
shahrehichkas.persianblog.ir
موجود غريب - شهرهيچکس
http://shahrehichkas.persianblog.ir/post/67
1777;۳۸۳/٦/۱٦. در فاصله ی تپش لحظه ها،. از دغدغه خاک آلود دست های موجودی غریب. از سرزمین رویا به این جا پرتاب شدم،. تا شاید دنیا جای بهتری باشد. تا شاید این جا را،. از پس همه دردهاش،. با لبخندی خاک آلود،. از پس یک لبخند،. همه این دنیای خاک آلود را،. در آغوش کشیده باشم. به بهانه تولد موجودی غریب. ۳- سروش در لابيرنتش. نوشته شده در ساعت ٧:۳۸ ب.ظ توسط هیچکس. پيام هاي ديگران .
maahi.blogspot.com
ماهي
http://maahi.blogspot.com/2003_12_01_archive.html
Friday, December 26, 2003. دقيقا کي شما رسيديد خونه؟ يادم نيست. ساعتو نگاه نکردم. من فقط اومدم خونه ديدم همه جا پر از خونه. ماهيه هم نيست. مسلمه که نه. اين چه حرفيه. شما چطور نميشناسيد ماهيه رو؟ ماهيه در واقع منم. اما در عين حال نيستم چون باهاش يه ديالوگهايي دارم. و جرياناتي اتفاق ميافته که بعضي وقتا خنده داره. شايد بشه گفت يه جور . من مطمئنم کسي در مورد موقعيت نسبي ابرو و چشمش باهاش صحبت کرده. جناب سروان نبايد. اون خيلي حساسه. صداي هق هق مياد صحنه فيد ميشه.). در باز ميشه و ماهيه تلو تلو خوران داخل ميشه.
maahi.blogspot.com
ماهي
http://maahi.blogspot.com/2003_10_01_archive.html
Friday, October 17, 2003. يک ماهيخواب کاملا واقعي در سه اپيزود*. خواب ميبينم يک مرد فروشنده تپل و چاق دنبالم افتاده و هي با من ور ميره. من هم هي جيغ ميزنم و ميدوم اين ور اونور. همه خيابوناي شهر رو زير پا ميذارم وهيشکي توي شهر نيست. يه شب مهتابيه. جلوي در يک بانک من رو گير مياندازه. در و ديوار بانک شيشهايه و من هرچي کمک ميخوام، کارمندا فقط يه نگاه مياندازن و به کارشون مشغول ميشن. حرصم ميگيره. ما که فقط يه دونه چکش داشتيم. همين که اين فکر از ذهنم ميگذره همه سوسکها درجا ناپديد ميشن. احساس ميکنم اينجا ديگه ق...
maahi.blogspot.com
ماهي
http://maahi.blogspot.com/2002_11_01_archive.html
Saturday, November 30, 2002. ماهي خانومي که من باشم همينطور از صب نوار "نامه ها"ي سيد علي صالحي مي ذارم. هي باهاش مي گم "دير آمدي ري را. حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن" بعد عررررررررررررر و بوق. گريه. هاي هاي. انقد که به سکسه بيفتم. اين يکي دوست پسره رو دوست داشتم. البته خيلي به خودم تلقين کردم تا شد. نمي دونم چيه آدم با بعضيا جرقه نمي زنه. به هيچي هم ربطي نداره. وگرنه از نظر ظاهر خيلي خوب بود. وسط اين ع ر و بوقا بود که سر و کله آقاهه پيدا شد. Friday, November 29, 2002. Saturday, November 23, 2002.
maahi.blogspot.com
ماهي
http://maahi.blogspot.com/2004_02_01_archive.html
Friday, February 13, 2004. بادکنک قرمز رنگ به سقف چسبيده. در امتداد سايه نخ آويزان از بادکنک شکل خيس و لزجي هنوز تکان ميخورد. توي تنگ زير نخ، بعد از آن چيزي که هنوز تکان ميخورد، صداي چکيدن چند قطره آب ميآيد. 1605;ي توني ماهي صدام بزني. 1570;رشيو. 1606;امه. 1705;لمات. 1576;وزک. 1570;لما. 1570;ليس. 1570;ي تک. 1575;غماي شيرين. 1575;له. 1575;يستاده بی چشم. 1575;ين خانه سياه است. 1606;هايت. 1670;خوف نديده. 1576;ودا باکس. 1670;ه می دونم. 1670;نته. 1607;ستي. 1586;يريکس. 1587;يگاري. 1587;روش.
maahi.blogspot.com
ماهي
http://maahi.blogspot.com/2003_06_01_archive.html
Saturday, June 21, 2003. يه سر مي رم به سمت آبهاي شور. بر مي گردم! Monday, June 09, 2003. اينکه صبح پاشي سر نوبت بردن ماشين داد و بيداد راه بندازي هيچ اشکالي نداره. بعدشم که ماشينو ور داشتي رفتي،. عين کس خلا گريهات بگيره که من چه بدبختم تا همه ريملهات بريزن پايين هم اونقدرا بد نيست. تو اين وانفسا براي اينکه ميون اشک و آه به درد خودت نميري چت موزيک نميذاري که! مثلا براي اينکه بگي خيلي رها هستي از همه چي،. اصلا بشنون بقيه هم. چون الان تو از همه چيز خيلي رها هستي و ميخواهي دردت! Friday, June 06, 2003. 1705;...