chakavak1157.blogfa.com
چکاوک نویسیچکاوک نویسی -
http://chakavak1157.blogfa.com/
چکاوک نویسی -
http://chakavak1157.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
160x160
192x192
256x256
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
60
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.456 sec
SCORE
6.2
چکاوک نویسی | chakavak1157.blogfa.com Reviews
https://chakavak1157.blogfa.com
چکاوک نویسی -
چکاوک نویسی
http://chakavak1157.blogfa.com/posts
یکشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۰. آرزوهایی که حرام شدند. دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۹. پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۸۹. من و پدر 2. شنبه هفتم اسفند ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹. خم ابروی تو در یاد آمد. سه شنبه دوم آذر ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۹. یکشنبه چهارم مهر ۱۳۸۹. آنجا که خدا هست. پنجشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۹. یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۹. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. دوشنبه یکم شهریور ۱۳۸۹. زبان از یاد رفته. سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۸۹. سه شنبه هشتم تیر ۱۳۸۹. سه شنبه یکم تیر ۱۳۸۹. شنبه پانزدهم خرداد ۱۳۸۹.
چکاوک نویسی - خم ابروی تو در یاد آمد...
http://chakavak1157.blogfa.com/post-76.aspx
خم ابروی تو در یاد آمد. دیگر توان ایستادنم نیست. در برابر این عظمت. و نه خم ابرو. اگر هنوز خرد نشده ام. اگر هنوز من وجود دارد. اگر توان سخن گفتنم بود در صلات. اگر به سجده افتادم. از من همه نیاز. از من همه نیاز. لز من همه عطش. نوشته شده در دوم آذر ۱۳۸۹ساعت ۴ ب.ظ توسط چکاوک. من به آغاز زمین نزدیکم. نبض گل ها را می گیرم. آشنا هستم با سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت. روح من در جهت تازه ی اشیا جاری ست. روح من کم سال است. روح من گاهی از شوق سرفه اش می گیرد. روح من بیکار است:. من به سیبی خوشنودم. در به در (ابراهیم).
چکاوک نویسی
http://chakavak1157.blogfa.com/8904.aspx
کتاب ماهی سیاه کوچولو یکی از قشنگ ترین داستان هایی ست که من خواندم و بدون شک زیباترین داستان نوشته صمد بهرنگی. امروز لینک دانلود این کتاب را پیدا کردم. نوشته شده در هشتم تیر ۱۳۸۹ساعت ۱۶ بعد از ظهر توسط چکاوک. روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد. در رگ ها نور خواهم ریخت. و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد. زن زیبای جذامی را، گوشواری دیگر خواهم بخشید. کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ. دوره گردی خواهم شد، کوچه ها را خواهم گشت. جار خواهم زد: آی شبنم. آشنا هستم با سر...
چکاوک نویسی - آیات رحمت
http://chakavak1157.blogfa.com/post-75.aspx
ای تو را صبح به سجاده سجود. نام تو اول هر بود و نبود. باز امشب به تو محتاجم من. خالق این فلک و طاق کبود. دست هامان همه سوی تو دراز. بی تو و ذکر تو نتوان آسود. به یک نظر نظاره کن ببین چه شاد می شوی. تو وصل را بهانه کن رها چو باد می شوی. سکوت غم به دل مگیر مقیم این صلوة شو. تو در بزن به یک صدا وارد پاد می شوی. این چه خالی ست که یارم تو به ابرو داری. وین چه تابی ست که در طره ی گیسو داری. به جهان می نگرم ذره ای از وسعت توست. کفر باشد که بگویم همچو مه رو داری. آگاهی های دوست عزیزم معین عسلی. روح من کم سال است.
چکاوک نویسی
http://chakavak1157.blogfa.com/8905.aspx
زبان از یاد رفته. زمانی به زبان گل ها سخن می گفتم. زمانی هر کلمه ای را که کرم ابریشم می گفت می فهمیدم. زمانی در خفا به وراجی های سار ها می خندیدم. و در رختخوابم با مگسی گپ می زدم. زمانی به تمام سوال های جیرجیرک ها گوش می دادم. و به تمام آنها جواب می دادم. و با گریه هر دانه ی برف در حال مرگ که فرو می افتاد. زمانی به زبان گل ها سخن می گفتم. چه شد که این ها همه از یادم رفت؟ چه شد که این ها همه از یادم رفت؟ نوشته شده در دوازدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت ۸ ب.ظ توسط چکاوک. من به آغاز زمین نزدیکم. نبض گل ها را می گیرم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
سرزمين مادري
http://www.hazarhal3.blogfa.com/1391/07
اگر دستم رسد بردار منصور بی پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنویسم. چه غمگین خواهد بود. غنودن در کویری دور. مردن در عطش تشنگی مغلوب چشمانت. بهترین رحمت خوب خدایی. چراغ گمگشتگی های ظلمانی من. با من بیا به دشت های خاموش. به راز های سر به مهر. بیا با تو خدایی شویم. نوشته شده در ۹۱/۰۷/۱۰ساعت توسط رضا. Design By : Mihantheme. سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش. چه مقدار خون در عدم خورده باشم. که بر خاکم آیی و من مرده باشم. گنجشک ها هم .
سرزمين مادري
http://www.hazarhal3.blogfa.com/1392/02
اگر دستم رسد بردار منصور بی پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنویسم. مکن از قید قفس بهر خدا آزادم. صید مجروحم و دلباخته صیادم. ز بهشت است مرا حلقه نور. تا که در حلقه مهرت طاهرا افتادم. می کنم یاد شما گرچه که یادم نکنی. می کشم ناز شما گرچه که نازی نخرم. الفتی هست مرا با قدح و. قامتت راست کن ای راهبر فرهیخته ام. گله از دوست نبود از تو بود ای من دون. که بگویم که خود خواسته ام. می برندت ز برم تا که ببری دل من. می بری از من و ترسم که بری از یادم. روز قتلم چو رسد روز خوش عمر من است. Design By : Mihantheme.
باتو رفتم ...بی تو باز آمدم
http://www.noteashk720.blogfa.com/8908.aspx
باتو رفتم .بی تو باز آمدم. سلام میخوام اسباب کشی کنم یه جایه دیگه. آدرس خونه جدیدم تو ادامه مطلب هرکی دوست داره بهم سر بزنه. خبرم کنه رمزه پست رو براش بزارم. نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 2:41 توسط مینا. پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من وتوست. جالبترین و زیباترین عکسها و مطالب و شعر. دو عاشق از جنس بارون. تا شقایق هست زندگی باید کرد. وقتی حقیقت آزاد نیست، آزادی حقیقت ندارد.
باران باش.... - تنهایی
http://www.ragbar11.blogfa.com/post-27.aspx
باران صدای غم توست .صدای عاشق شدن است. چه رنجی است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 10:11 توسط مونا. در عمقي از نور جستجويت كرده ام. و در خروشي از عشق. در پهناي آبي روشن و بر ابرهاي پر احساس. در انتظار بارشي از اميد،. سرود دوباره سلام تو را زمزمه كرده ام. با تو تا اوج پر خواهم كشيد. پسرا ن عمرانی صدرا. پشت این پنجره.(مینا). هفت ترانه (رادیو جوان).
سرزمين مادري
http://www.hazarhal3.blogfa.com/1391/10
اگر دستم رسد بردار منصور بی پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنویسم. همچو تصویری بی بدیل. چو آرزویی در خواب. و چه خواب شیرینی. یاد تو چون نسیمی که گاه می وزد در دل باغ سوزان. می نشاند تبسم حسرتی بر لبان خاکستری ام. بی نام ترین آمال جوانی من. به خدا می سپارمت. نوشته شده در ۹۱/۱۰/۰۴ساعت توسط رضا. کجا تاپیده ای جانا. دیریست در آرزوی رویت. بتاپ جانم هرسو چون همه عمر نازکت. کوچک خرچنگ بهشت من. نوشته شده در ۹۱/۱۰/۰۴ساعت توسط رضا. Design By : Mihantheme. چه مقدار خون در عدم خورده باشم. بانک جامع قالب های فارسی.
نوشته های همکلاسی!
http://www.sadra87girls.blogfa.com/8811.aspx
سه شنبه بیستم بهمن 1388. وقتی شیطان هم کم میاورد. مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشيد و راهي خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهي خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجددا زمين خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را عوض کرد و راهي خانه خدا شد. نوشته شده توسط مریم در ساعت 14:42 لینک. یکشنبه هجدهم بهمن 1388.
نوشته های همکلاسی!
http://www.sadra87girls.blogfa.com/8902.aspx
شنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1389. اینک لحظه وداع با علی (ع)! چه دشوار است . اکنون علی باید در دنیا بماند. سی سال دیگر! فرستاد ام رافع بیاید ، وی خدمتکار پیغمبر(ص) بود. از او خواست که :. ای کنیز خدا، بر من آب بریز تا خود را شست وشو دهم. با دقت و آرامش شگفتی، غسل کرد و سپس جامه های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده بود و سیاه پوشیده بود، پوشید، گویی از عزای پدر بیرون آمده است و اکنون به دیدار او میرود. به ام رافع گفت :. بستر مرا در وسط اتاق بگستران. آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
نوشته های همکلاسی! - تولدت مبارک
http://www.sadra87girls.blogfa.com/post-86.aspx
پنجشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۹. تولدتو از صمیم قلب تبریک می گم و امیدوارم همیشه شاد و موفق. باشیدوستت دارم و برایت آرزوی بهترینها رو دارم. نوشته شده توسط ایپک در ساعت 21:21 لینک. روزنامه دیواری (مامان ملودی). چت روم صداریی ها! وبلاگ پسران 87 صدرا. Powered By: BLOGFA.COM.
نوشته های همکلاسی! - ماهیگیری در نیل...!!!D:
http://www.sadra87girls.blogfa.com/post-84.aspx
یکشنبه چهارم مهر ۱۳۸۹. نوشته شده توسط ملودی در ساعت 20:56 لینک. روزنامه دیواری (مامان ملودی). چت روم صداریی ها! وبلاگ پسران 87 صدرا. Powered By: BLOGFA.COM.
باران باش....
http://www.ragbar11.blogfa.com/8812.aspx
باران صدای غم توست .صدای عاشق شدن است. بيجنبش سرد برگ نارنج بر آب. بي گردش م رغانهی رنگين بر آينه. بيگندم سبز و سفره ميآيد،. بيپيغام خموش ماهي از ت نگ بلور. بيرقص عفيف شعله در مردنگي. سنگيني بار سالهاشان بر دوش:. تا لالهی سوخته به ياد آرد باز. با احساس کتابهای ممنوع. در معبر قتل عام. شمعهای خاطره افروخته خواهد شد. از دريچهها دراز خواهد شد. به خنده باز خواهد شد. در معبری از غريو. نوروز ۱۳۵۶ احمد شاملو. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۸ساعت 10:19 توسط مونا. در اين زمانه بي هاي و هوي لال پرست.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
60
چكاوك
تجلی مهربانی خدا باش. تولد خودم ،تبریک برای خودم. دوستان عزیزی که امشب شب تولدشون. مرا دریاب ای خورشید در چشم تو زندانی. حکایت خواندنی سختی روزگار! داستان جالب تاجری که چهار زن داشت! آسمون هميشه ابري نيست. شكلك و اسمايلي براي وبلاگ. دختران فراتر از گل. بعد از تو من به درد خودم هم نمی خورم! كد تقويم رو ميزی. گالری عكس در وبلاگ. اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ع ن فاط م ة الز ه را ء ع ل ي ه ا الس لام ب ن ت ر س ول الل ه ص ل ى الل ه ع ل ي ه. از فاطمه زهرا سلام الل ه. شراب بوسه های تو ...
chakavak
دلم را شکستی دلت را شکستم. تو آیینه من سنگ خارا شکستم. نوشته شده در چهارشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۳ساعت 11:27 توسط chakavak. نترسم که با دیگری خو کنی. تو با من چه کردی که با او کنی. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم دی ۱۳۹۳ساعت 20:48 توسط chakavak. امارگیر حرفه ای سایت. امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت.
چکاوک
اگر روزی رسیدی که من نبودم تمام وصیتم به تو این است : خوب بمان از آن خوب هایی که من عاشقش بودم . چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد. حال همهی ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور،. که مردم به آن شادمانی بیسبب میگویند. با این همه عمری اگر باقی بود. طوری از کنار زندگی میگذرم. که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد و. نه این دل ناماندگار بیدرمان! تا یادم نرفته است بنویسم. حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود. میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن است. ببین انعکاس تبسم رویا. حالا شدم یك ف...
یک فنجان حرف حساب
یک فنجان حرف حساب. ﺩﺭ یک سمینار رموز موفقیت، سخنران از حضار ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍﯾﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ؟ حضار ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ: «ﻧﻪ! سخنران: «ﺗﻮﻣﺎﺱ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟ سخنران: «ﮔﺮﺍﻫﺎﻡ ﺑﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟ سخنران: «ﻻﻧﺲ ﺁﺭﻣﺴﺘﺮﺍﻧﮓ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟ سخنران ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟ ﻣﺪﺗﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ یکی از حاضران ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺍلاﻥ ﺍﺳﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ! سخنران ﮔﻔﺖ: «ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ! کجا را نگاه میکنید؟ مدیر پرسید: «پس کجا را نگاه کردی؟ دانش آموز گفت: &la...
LOVE
گالري عکس هاي زیبا. گالری عکس های زیبا. کد آهنگ برای وبلاگ. سایت عاشقانه نغمه سرا. مردی که درباره پیامبر فیلم ساخته بود در یک واقعه ی آتش سوزی مرد. چهارشنبه بیست و پنجم بهمن 1391 ] [ 13:21 ] [ mehdi ] . قلب کشور بزرگ مستقلی است در طرف چپ. قار ه سینه انسان! قلب، محدود است از طرف شمال به دریای محب ت. و از طرف جنوب به کشور غم، از طرف مشرق به. دریاچه دوستی و از طرف مغرب به صحرای. به امید آن روز! برچسبها: جغرافیای کشور مستقلی بنام قلب. سه شنبه دهم بهمن 1391 ] [ 11:26 ] [ mehdi ] . در انتظار کسی نشسته ام.
چکاوک نویسی
تو با قلم مو. من بر سپید سینه ی کاغذ. تو در دشت چرک "بوم". من شخم می زنم. باشد جوانه ها که سر کشد از خاک، دیر و زود. از رنگ و از سرود. تا گل به بار آید. در قحط سالی این بوم. آرام گیرد این دل بی پیر. از وبلاگ استاد نازنینم دکتر سروش عازمی خواه. نوشته شده در سیزدهم آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۱ ب.ظ توسط چکاوک. آرزوهایی که حرام شدند. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند. به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد. دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آرزو. سه آرزوی دیگر خواست.
او خواهد آمد...
ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه. او خواهد آمد تا شاخه های گمراهی دروغ و ریا فسق و گناه را بشکند. او خواهد آمد تا ریشه ی ظالمان را از بیخ و بن برکند و کاخ های شرک ونفاق را ویران کند. او خواهد آمد تا وعده ی خداوند را محقق کند. او خواهد آمد و تشنگی قرن ها را فرو خواهد نشاند. او خواهد آمد تا ديگر بار تنهایی و غربت به دوش نکشد. اللهم عجل لولیک الفرج. دانستن برای عمل کردن است نه انبار کردن. هزار و یک تلنگر. به یاد یار سفر کرده. نيكوترين ها براي شما. خیلی دور خیلی نزدیک. دختري با هزاران دغدغه. خدا شیطان ...
....
باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده. که حال ت با چیز دیگهای خوب نمیشه.
آفتاب می شود
من به تو چه می توانم ببخشم. حریم نگهم را برمحیط تو خواهم افکند. من به تو چه می توانم بگویم. لغتی در کلامم نیست. من مرده ام، نیستم. یا اینکه هستم و نیستی. ش ک م به درونم راه پیدا کرده است. صدای من دوباره در آن خانه پیچید. فریاد، فریاد، چرا دوباره ساکتم. تولدم شروعی بود برای نگرش در این دنیای بی انتها. و لحظه ای در این مسیر دیارم. خنده ها و آن تپش قلبم. نه، او ، او. صفا و محبت تو همیشه بود. به من نگاه کن. دستتو به من بده. من دوباره سقف آن آسمان را لمس خواهم کرد. بلندتر و بلندتر، نسیم آن عشق از برم می گذرد.
شاعر آبی دل - اشعار مجيد آذردشتي
وقتی که چشمای تو وا میشه. وقتي که چشماي تو وا ميشه. خورشيد مث کوره اي سرده. گم ميشه و نور از تو مي گيره. با حرکت چشم تو مي گرده. وقتي که چشماي تو وا ميشه. آبي تر از لبخند بارونه. حتي کوير خشک بي احساس. مات تماشاي تو مي مونه. تو بندر آبي اون چشمات. من عاشق آواي بارونم. من خيس ميشم اين چقد خوبه. وقتي که دارم از تو مي خونم. وقتی که شب چشماتو مي بندي. ماه که رو پلک تو مي شينه. ديگه پلنگ خسته ی قصه. ماهش رو از نزديک مي بينه. با تو ترانه روشن و زيبا. با تو پرنده هم صدا ميشه. دنيا فقط اون لحظه رو مي خواد. وب سا...
کوچه های شهر دلم
کوچه های شهر دلم. خدایا می خواهم انگونه زنده ام نگه داری که نشکند دلی از زنده بودنم و انگونه بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم. چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادن. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قور. باغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند اما قورباغه های دیگر. حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد.