choupoun.blogfa.com

tirmahiha.blogfa.com

انسانم آرزوست...

http://www.tirmahiha.blogfa.com/8910.aspx

دیدین بعضی فیلما چقدر نوستالژیکن؟ گاهی وقتا تو زندگی ما آدما هم اتفاق می افته! همه چی خوبه ها اما یه چیزی خودش نیست! پایان نامه ام تموم شد، تازه میفهمم چرا میگن دانشگاه فقط روزانه و شبانه! به قول محمدرضا دشمن فرضی برره از جلسه دفاع تو واقعی تر بود خواهرجون! آقا جاتون خالی یه ماه تمام با بابا به عنوان یه مرد، راجع به خیلی چیزا صحبت کردم،شعله های آتشفشانم هنوز داغه و خاکسترش تلی شده روی دلم، اما اینم میگذره. هنوز هیچی نشده راهنمام پاتکی به شخصیت یه موجودی زد که بیچاره داورچشاش شده بود 4 تا! مکتوب ینی 4 فرو...

tirmahiha.blogfa.com

انسانم آرزوست... - تار دلت زخمه لا نزنه!!

http://www.tirmahiha.blogfa.com/post-47.aspx

تار دلت زخمه لا نزنه! دلم برات تنگ شده نمی دونم چی داری که من به این سردی دوستت دارم! خیلی بده که باید از هم جدا بشیم . حداقلش اینه که اینجا هست.یه روز برای من یه روز برای تو و روزی برای هردومون! دوست دارم همه این دو ترمو بدم و به ترم ۱ و ۲ برگردم. تورو نمیدونم امادوست دارم همه این دوسالو بدمو به کاردانی برگردم. آدمای خفن اساتید سختگیر و بداخلاق! وباز دوست دارم تمام این ۲۵ سال و بدم و به لحظه تولدم برگردم تا شاید صدای خدا و موسیقی دل نوازشو بیاد بیارم! تولدت مبارک زهرا خسروبیگی. تولدت مبارک زهرا خسروبیگی.

tirmahiha.blogfa.com

انسانم آرزوست... - عاشقانه هایی برای خدا

http://www.tirmahiha.blogfa.com/post-53.aspx

عاشقانه هایی برای خدا. اینجانب کمی دلتنگ شما هستم . آیا می شود به قلب ما بیایید! آیا می شود کمی به محالات امروز ما جنبه معجزه ببخشید؟ از محال وقوعی ما را به محال عادی تنزل دهید! می شود ما را معجزه ای دوباره نمایید! اگر می شود حتی به صدای سه تارم بیایید. الله. من به زبان نتها شما را خواهم ستود! اگر به دیدار ما آمدید، ما از شما هیچ نمی خواهیم، حتی طبقات هفت گانه بهشت را،آن هم برای طبقات طماع و ترسو! جز آنکه با خود دستمالی سفید بیاورید احتمال گریه ما، تنها برای شما، بسیار است! به لهجه بارانی تان. خیره که می...

azaran87.blogfa.com

آذران - وداع با اسلحه

http://azaran87.blogfa.com/post-39.aspx

با این همه باران نباریده. با این گاو ، که لای دندان های من است وداع کن. با این قرارگاه ، در بریدگی های پیاپی. با تکه های بزرگ بیست سالگی ام در بیست سالگی ات. با قرمزی ملافه ها که به تابلو کشیده شد ،. مثل مباحثه ای با تکه های به دقت بریده شده ی ترکش، که بر قطعنامه ای. از خنده های بریده بریده ات. و اگر می خواهی، با دندان ها چیزهای دیگری هم بودند. وکسی بلند نامت را. می خواهی اصلن نامت را. می خواهی این خودکار همینجور در اعماق بماند. می خواهی آنرا از شقیقه ات عبور دهم تا اذهان جوهری ا م را تیترکنی به سحرگاه.

tirmahiha.blogfa.com

انسانم آرزوست...

http://www.tirmahiha.blogfa.com/8904.aspx

جایم اینجا نبود کاش اینجا نچکیده بودم! بالاخره دیروز قوانینمو نوشتم چه سال باحالی بود سال ۱۳۸۹! هرگز از یادم خارج نمیشه. بعد از اون اتفاق پنج ماهه پیش و من و ترس و ترس وترس. اما حالا با از دست دادن نیمی از جسمم که تو عروسی شقایق فهمیدم چه قدر لباسام بهم گشاد شدن! و با لرزش دستانم احساس می کنم زنده ام و شعر پابلو نرودا که میگه تو آرام آرام شروع به مردن می کنی اگر . تو ذهنم مرور میشه! من موندم وتنهایی و دوستی ها وخنده هایی که گهگاهی میان ومیرن. من موندم و خیال یه شهر دور یه خونه دور. دور از جون شما سگ شانس!

rubto.blogfa.com

رو به تو... - زیستن

http://www.rubto.blogfa.com/post-21.aspx

مرده ئي در دل تابوت تكان مي خورد آرام آرام. اين زيستن به كدام قيمت بر بدنامي چيره شد؟ هر نگاه به اطراف آتشم مي زند. و از شرم به پيله ام فرو مي روم. به قول حميد مصدق:. حتي شهامتي نه كه نوشيم شوكران.). خاک کدام ميکده از اشک چشم من. از دست من نثاره خاک مي شود؟ اي دوست در دشتهاي باز. اسب سپيد خاطره ات را هي کن. تا چشم کار مي کند آواز بي بري ست. در دشت زندگاني ما. حوا فريب دانه گندم نيست. من با کدام اميد؟ من بر کدام دشت بتازم؟ خو کرده با ملال. افسانه حيات نمي گويند. و آهوان مانده به بند. ديوار زانوان من کنون.

rubto.blogfa.com

رو به تو... -

http://www.rubto.blogfa.com/post-19.aspx

مرده ئي در دل تابوت تكان مي خورد آرام آرام. چشمم را مي بندم تا نبينم با اين كه ديد م يا شايد باز مي كنم تا بهتر ببينم. ضربه اي مي آيد. آغوش باز كرده ام با لذتي بي پايان براي درد.ضربه اي ديگر. هر قدم كه مي روم جلوتر ضربه اي ديگر فرو مي آيد و من از اين درد لذتي ساديسمي مي برم. بايد بفهمم چيزي نيست. بايد مردن هر احساسي را در درونم با تمام وجود ببينم. اين عشق اگر بميرد دردي نخواهد بود! نوشته شده در ۸۹/۰۴/۰۶ساعت 12:25 توسط نگار. از دريچه ام نگاه مي کنم. جز طنين يک ترانه نيستم.

azaran87.blogfa.com

آذران

http://azaran87.blogfa.com/9209.aspx

با این همه باران نباریده. چیزی اینجا افتاده دمر شده. شکلش از تاشدگی پشت، کمرنگ تر. عقوبت باران در راهبندان ،کلمات را از تکرار بی نصیب کرده. کلمات درخون خود غلتان. بریده، و ابر رادر سفیدی خود غلتان. وچنارهای با سر به خیابان رفته را. به آذری که پشت میله های سفید، در چنارها، غلتان درخون خود اند. برق رفته گی به برف گرفته گی دچار شده. که روزهای رفته باید از روزهای نرفته برگردند. چکمه های گلی برگردند. تا، اوهام جمعی جمع، به مراسم ختم، ختم شود. جای خالی اشیاء گم شده. بگذارد در وارونگی بماند. و همه چیز ختم شود.

azaran87.blogfa.com

آذران - اعتصاب

http://azaran87.blogfa.com/post-38.aspx

با این همه باران نباریده. از موها شروع شد. پندار غمی که شکل تمنا داشت دیوانه اش می کرد. مهارت خاصی می خواست که از عصاره ی گیاهان. و صمغ چسبناک درختان، مومیایی جان سختی باشی. و از پیچیدگی لای کتان سفید و دندانهای جرم دار. زن آویزان در عضله های مردانه ات،. وبازار داغ تسلیحات خاورمیانه ازفرق سر، قاچ شود همچون هندوانه ای. تا ، با دست های مهاتما گاندی و شکمی بر آمده. گند بزنی به شامپاین. و علف های داغ. گذشته از چند و چون خطوط لباست. که حالا چسبیده اند به انگشتهای استخوانی ات. در بیان غول آسای اتاق اند.

azaran87.blogfa.com

آذران - "ختم"

http://azaran87.blogfa.com/post-43.aspx

با این همه باران نباریده. چیزی اینجا افتاده دمر شده. شکلش از تاشدگی پشت، کمرنگ تر. عقوبت باران در راهبندان ،کلمات را از تکرار بی نصیب کرده. کلمات درخون خود غلتان. بریده، و ابر رادر سفیدی خود غلتان. وچنارهای با سر به خیابان رفته را. به آذری که پشت میله های سفید، در چنارها، غلتان درخون خود اند. برق رفته گی به برف گرفته گی دچار شده. که روزهای رفته باید از روزهای نرفته برگردند. چکمه های گلی برگردند. تا، اوهام جمعی جمع، به مراسم ختم، ختم شود. جای خالی اشیاء گم شده. بگذارد در وارونگی بماند. و همه چیز ختم شود.