coldlight.persianblog.ir

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - کوبیسم ماندگاری ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-33.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . حک شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۷ساعت 23:10 PM. فکرش را هم نمی کردم. فکرش را هم نمی کردم فکرهایم شبیه یک آبنبات چوبی حلزونی رنگارنگ بزرگ بزرگ شود . انگاری که مثل گرداب درهم پیچیده باشند. فکرش را هم نمی کردم شبیه کاغذهای ابروباد درهم فرو روند ولی نه به آن ملیحی شاید کمی بیشتر خشن تر. گاهی اوقات یک جورهای زیادی شاید خیلی زیاد درد می کنی. اما انگاری که خیلی خوبی! اما آرام . شاید خیلی یواش می روی . تنها تا می بیند...

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - یه خواب ... یه درد دل با تو که نیستی ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-32.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . یه خواب . یه درد دل با تو که نیستی . خیلی دوست دارم آدمایی که تو زندگیم یه روزا و روزگارایی بودن و رفتن بیان به خوابم و تو . نه برای قدم زدن توی راهروهای خوابم و قایم موشک کردن. ازون جوریا که تو آروم آروم راه بری اما من هرچی بدوام بهت نرسم هم نه . یکجور که لمست کنم. باهات حرف بزنم . درد دل کنم با تو که ماورایی شدی و دور از دسترس. و تو بخندی و دستمو بگیری و بلندم کنی بگی زود میای پیشم. گاهی یک جورهای قش...

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - دلم روشن است به هرچه که ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-26.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . دلم روشن است به هرچه که . یک حوض با کاشی های آبی و فیروزه ای، پر از ماهی. یک درخت با شکوفه های نورسیده ی گیلاس. یک لیوان از آب چشمه های ساوالان. یک لب خشکیده ی بی دریغ و هزار لبخند. یک کلاف حرف های دلتنگی و "سلام" و "خداحافظ" و رستگاری. یک کاسه پر از نعنا، ریحان، بهارنارنج و هر چه که بوی خوش می دهد. دانه های یاقوتی سرخ که لباس سپیدم را آذین می بست. و آینه که تمام زلالی آب را به دلم می پاشید. دوست داشتم...

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - فقط بگو چه ایستگاهی قطار هم بی تو شد، هیوا ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-24.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . فقط بگو چه ایستگاهی قطار هم بی تو شد، هیوا . اینجا یک ریل سالخورده خوابیده و. سبزی هایی که تا چشم کار میکند، می بیند و نمی بیند. یک آسمان همیشه ابری و گاه بارانی. دلم که برایت تنگ می شود. سرم را روی سنگ های این ریل میگذارم و گوش می دهم. صدای قظاری می آید که همچنانکه سوارش، برایم دست تکان دادی. صدای باران می آید. صدای برگ هایی که باران آرام می کوبید به سبزیشان. صدای رفتن تو می آید. به واگن آخر . همه چیز...

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - خیالِ آبیدرِِ کردستانِ دلِ بی ستونم(بیستونم) ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-20.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . خیال آبیدر کردستان دل بی ستونم(بیستونم) . وقتی هنوز برنج های گیلان را پاک نکردم،. وقتی هنوز بوی نان و شکر سرخ شده در روغن کرمانشاهی این خانه را از خواب بیدار نکرده و رختخواب ها هنوز همان جور نرم خواب اند،. وقتی هنوز قاب آشناهای همیشگی دلم را به دیوار نکوبیدم و پشتی ها و گلیم ها را پهن نکردم،. وقتی هنوز گیوه ها کنار عصای کوهی بی حالت رمیده،. چرا روی ارتفاعات اورامانات . با اینکه هنوز ک ردی نمی دانم،.

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - وقتی حتی برای خودت هم آغوشِ خوبی نباشی ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-34.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . وقتی حتی برای خودت هم آغوش خوبی نباشی . من حس میکنم . حس میکنم هوای جای خالی های (هرچیز و هرکسی که نیست و دوست دارم هست بشه) رو که پشت گردیدن های این عقربه های ساعت سالهاست پر فشار و متراکم شده! همان هوایی که دقیقن حجم همان جای خالی ها . حجم تمام وقتهایی که فکر میکردیم "می تون ست ن" باشن ولی "نمی دونیم چی شد که نشدن". زیر یک ش م د روی یک تخت زیر یک سقف! حک شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۸ساعت 0:56 AM. آخر کسی نی...

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - مخاطب خاص

http://www.ghontures.blogfa.com/tag/مخاطب-خاص

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . چند قدم مانده به آنقدر دوری که نبینی ام؟ از تو که دورم،. دست به قلم رفت ن م گ ل می کند. میان زمستان همیشگی بافت های دلم . نخواستم از دوری بنویسم. اما تو دیگر رفتی از همان ابتدا که فهمیدم آبی چه رنگیست؟ تو همان موقع که رفتی، دفتر و مداد مونسم شدند. و من از تنهایی خودمان 3 تا نوشتم. از سیاهی قلمی که سال هاست گ مان می کند از سیاهی زندگی این مردمان فقط باید بنویسد. و از خودم که . دیگر دست به قلم رفتنم.

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - خوابِ بلوطَکَم ...

http://www.ghontures.blogfa.com/post-35.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . خواب بلوط ک م . دیشب خوابت را دیدم خورشید آسمانم. خواب روزهایی که درون من آسوده خواب بودی . خواب روزهایی که جان مادر را از آن خودت کرده بودی . خواب روزهایی که قد پوستم کشیده می شد . از دوران بلوغم هم زشت تر شده بودم نازدار مادر! اما شوق داشتم . شوقی شبیه روزهایی که برای یک قرار عاشقانه هزار دیالوگ در ذهنم میساختم و تا به قرار برسم هزار بار رژ لبم را پررنگ تر میکردم. وقتی که بیایی با هم به دریا میرویم.

ghontures.blogfa.com

حرف های ماسه ای ... - دستم نمی رسد آسمان را پرچم سیاه بکشم!!!

http://www.ghontures.blogfa.com/post-25.aspx

حرف های ماسه ای . وقتی یکی از روزهای ماه آخر پاییز هوای همه چیز بارانی می شود . وقتی تولدی در راه است . دستم نمی رسد آسمان را پرچم سیاه بکشم! خیال میکنم اینبار دلم طاقت ندارد روضه ی پرچم های سیاه شهر را گوش بسپارد. کدام دل؟ دلی که به ضریحش بستم یا دلی که میان بین الحرمینشان هفت بار دوید و چشم هاش گوشه ای پا میکوبید تا زمزم اشکهاش جوشید که بلاخر اول رو به کدام حرم بایستد؟ از کدام دل میگویم؟ دلی که میان گودال قتلگاه سقوط کرد یا ساعت ها ماتم زده ی صحرایی شد که حالا جایش پارچه و پرچم و خاک تربت میفروشند؟