cordelia.blogfa.com

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/1391/06

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. یه جاهای قشنگی تو زندگی هست! به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده . به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی. به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. و بالاخره خواهی فهمید که :.

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/1391/07

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. خدا را دوست بدار . حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . . ﺩﺭ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﻫﻢ ﺻﻒ"ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﺍی"ها ﺟﺪﺍﺳﺖ . . . ﺍﺯ ﺟﺬﺍﻡ ﻫﻢ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ". می روم.به کجا؟ نمی دانم .حس بدی ست. بی مقصدی! کاش نه باران بند می آمد. نه خیابان به انتها می رسید. آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد. فقط با هر صدایی برمیگردد . . کاش می فهمیدی . قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی:. هر طور راحتى ! امارگی...

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/1390/11

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. این سگ همه را شگفت زده کرده است! يك سگ بااستعداد براي صاحب خود كارهايي كه يك انسان مي تواند انجام دهد را به نحو احسنت و حيرت آور انجام مي دهد. به گزارش برترین ها. اين سگ هفت ساله براي صاحب خود كه به دليل قطع نخاع فلج شده است، كارهاي خريد، مرتب كردن رختخواب و. حتي كشيدن پول از بانك از طريق دستگاه خودپرداز را نيز انجام مي دهد. برای دیدن عکس های این سگ به ادامه مطلب مراجعه کنید وووووووووووی خیلی نازه! آورده ...

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/1391/01

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. ببخشید خیلی وقت بود آپ نکرده بودم! حتما به ادامه مطلب بروید پر از عکس از جاهای مختلفه فقط باید یه ذره صبر کنید! ممنون نظر یادتون نره . یکشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۱ ] [ 16:56 ] [ #ورتا* ] . نه تو می مانی و نه اندوه. و نه هیچ یک از مردم این آبادی. به حباب نگران لب یک رود قسم،. و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،. غصه هم می گذرد،. آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی - یه جاهای قشنگی تو زندگی هست....!

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/post/235

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. یه جاهای قشنگی تو زندگی هست! به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده . به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی. به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی. و بالاخره خواهی فهمید که :.

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/1391/04

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست. که وقتی عاشقید، عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود. که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی. که داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته، زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد. که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. که پول شخصیت نمی خرد. که آرزویم ...

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی -

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/post/79

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. خسته ام از آرزو ها آرزو های شعاری. شوق پرواز مجازی بال های استعاری. را روز و شب تکرار کردن. خاطرات بایگانی زندگی های اداری. آفتاب زرد و غمگین پله های رو به پایین. سقف های سرد و سنگین آسمان های اجاری. با نگاهی سر شکسته چشم هایی پینه بسته. خسته از در های بسته خسته از چشم انتظاری. صندلی های خمیده میز های صف کشیده. خنده های لب پریده گریه های اختیاری. عصر جدول های خالی پارک های این حوالی. غصه هم می گذرد،.

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی - کودکی ....

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/post/231

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. می خواهم برگردم به روزهای کودکی. آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد. بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود . بدترین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود. و معنای خداحافظ، تا فردا بود ! شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۱ ] [ 13:37 ] [ #ورتا* ] . نه تو می مانی و نه اندوه. و نه هیچ یک از مردم این آبادی.

lonelygirl78.blogfa.com

لحظه های کاغذی - آموخته ام...

http://www.lonelygirl78.blogfa.com/post/232

داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که. که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست. که وقتی عاشقید، عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود. که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی. که داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته، زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد. که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. که پول شخصیت نمی خرد. که آرزویم ...