daftarehabi.blogfa.com
دفتر آبیدفتر آبی - پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم!!
http://daftarehabi.blogfa.com/
دفتر آبی - پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم!!
http://daftarehabi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
128
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.203 sec
SCORE
6.2
دفتر آبی | daftarehabi.blogfa.com Reviews
https://daftarehabi.blogfa.com
دفتر آبی - پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم!!
daftarehabi.blogfa.com
دفتر آبی
http://www.daftarehabi.blogfa.com/1390/10/1
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! من قول داده ام! فقط کمی بی حوصله ام! آسمان روی سرم سنگینی میکند! هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم! باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم! نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۰/۱۰/۰۷ساعت 19:45 توسط رضا. خطا از من است! از من که سالهاست گفته ام! اما به دیگران هم دلسپرده ام! از من که سالهاست گفته ام! اما به دیگران هم تکیه کرده ام! بیش از همیشه دلتنگم! به اندازه ی تمام روزهای نبودنم! نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۰/۱۰/۰۳ساعت 11:44 توسط رضا. پرواز های بی هدف. هفته ...
دفتر آبی
http://www.daftarehabi.blogfa.com/1390/06/2
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! بهت بی پایانم . امشب ستاره ها چشمانشان را به روی آسمان بسته اند. و ماه با گیسوان شانه نکرده دیدگان اشک آلودش را می پوشاند. امشب سیاهی لحظه هایم را رنگ می کند. بهت بی پایانم . بی قراری هایم و کلمات متلاشی " دوستت دارم " همه و همه را در قایقی از شعر و دلتنگی. به سویت روانه میکنم . بیا و با سر انگشتان مهربانت واژه ها را آشتی بده . نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۰/۰۶/۱۰ساعت 19:4 توسط رضا. دفتر آبی . یاد قدیما بخیر! به سراغ حافظ میروم با یک فاتحه .
دفتر آبی - خیالت
http://www.daftarehabi.blogfa.com/post/153/خیالت
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! وقتی خیالت این چنین مستم می کند. از با تو بودن می هراسم! دیوانه ام خواهد کرد! نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۲/۰۴/۰۴ساعت 16:12 توسط رضا. Design By : nightSelect.com. گاهی وقت ها دلم برای خودم تنگ میشه. خیال مکن که بی ارزشم دراین عالم. چو خود فروش نبودم کسی مرا نخرید. آدمها راحت تر از سیگار ، همدیگه رو ترک میکنن! اگر حال مرا می پرسی(که می دانم نمی پرسی! ملالی نیست به جز این همه اندوه.و بغضی که هنوز فروکش نکرده. نمی دانم من دیر رسیدم یا او زود رفت؟
دفتر آبی
http://www.daftarehabi.blogfa.com/1390/04/4
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! حس و حالم خوش نیست! دیگر سیگار خواب و مسکن جواب نمی دهد! می خواهم خاطرات اهورائی را خواب کنم تنهایی را خاک! دلم را عریان در مخمل آغوشت. باز ترس وجودم را بید مجنون. یک بار لمس آغوشی کردم که تا فردا ناقوس وار. نخند به دلم که حس و حالش خوش نیست! زندگی با گرهاش آدم و می سازه! برگ های دفترم داره به آخر میرسه. با احتیاط ورق بزنید ، دلم را در تک تک برگ هایش جا گذاشته ام. نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۰/۰۴/۳۰ساعت 17:33 توسط رضا. پرواز های بی هدف. هفته چها...
دفتر آبی
http://www.daftarehabi.blogfa.com/1390/11/4
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! چرا بین این همه ادم. شاید فقط با تو. به سنگینی گوش هایت د ر . . ! نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۰/۱۱/۲۹ساعت 11:7 توسط رضا. Design By : nightSelect.com. گاهی وقت ها دلم برای خودم تنگ میشه. خیال مکن که بی ارزشم دراین عالم. چو خود فروش نبودم کسی مرا نخرید. آدمها راحت تر از سیگار ، همدیگه رو ترک میکنن! اگر حال مرا می پرسی(که می دانم نمی پرسی! ملالی نیست به جز این همه اندوه.و بغضی که هنوز فروکش نکرده. نمی دانم من دیر رسیدم یا او زود رفت؟ مرا همین بس !
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
زمستان 1384 -
http://www.kocheeshgh.parsiblog.com/Archive/زمستان%201384
آنهایى که به ما لبخند نثار نمى کنند از ترسشان باران جرئت باریدن ندارد برف سفید،رویش را از ما برگردانده ،من مىخواهم در شهر اقاقیا زندگى کنم دوست دارم وقتى گلى مى شکفد قابله اش من باشم. شهر بوى باران گرفته است ، من به کوچه مى اندیشم که بستر برگهاى زرد است. سایت محمد رضا آقابیگی. تکه ای از من. وضعیت من در یاهو. نویسنده: همراز(دوشنبه 84/12/29 ساعت 12:0 صبح). یا مقلب القلوب الا بصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محور الحول و الا حوال. حول حا لنا الی الحسن الحال. نویسنده: همراز(چهارشنبه 84/12/10 ساعت 1:1 صبح).
پاییز
http://www.paiiz60.blogfa.com/8807.aspx
می نگارم به خاطر تو ای هم بغض، شاید تسکینی باشد برای روح خسته ات. فردا روز تولد توست.تو را با گام هایی کوچک به دنیایی رهنمونم که پر است از دورویی و نفاق پر است از سیاهی و نیرنگ پر از تزویر و ریا. برای تو از چه بگویم که همبازی اطلسی هایی و هم آواز شاپرکها. دلگیر مشو اما تو فردا به دنیای آدمک هایی می آیی که قدر مهتاب را نمی دانند.اینان دیرزمانیست با شاپرکها قهرند و در هیاهوی شب گم شده اند. از اینکه به دنیایی هدایتت کرده ام که خود از آن متنفرم شرمسارم! نوشته شده در یکشنبه نوزدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 14:31 توسط پاییز.
پاییز
http://www.paiiz60.blogfa.com/8802.aspx
می نگارم به خاطر تو ای هم بغض، شاید تسکینی باشد برای روح خسته ات. یه وقتایی آدم دلش برا یه چیزایی تنگ میشه. یه روزایی دلش هوای یه لحظه هایی رو می کنه. یه دقایقی عجیب دلش میگیره. و اونوقته که فقط یه صدا, یه سکوت, یه آهنگ,یه فریاد می تونه دلشو آروم کنه. درست مث الان من. دلم واقعا برای این صفحه, این کیبورد, این آهنگ, این متنا و حتی کامنتای لبریز از مهبونیتون تنگ شده بود. چرا ما آدما دلمون برا خودمون هم نمی سوزه. پاییز که آسمونش امروز خیلی گرفته بود. سالها در نظر کوچه نگاه دیوار. دیده بس رهگذران را خاموش.
زمزمه تنهایی - نامه ای به خدا
http://www.gmai61.blogfa.com/post-70.aspx
خدايا مرا ببخش ، بخاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود! نامه ای به خدا. اما میدانم که تا این جمله گامهای بسیاری مانده است. کاش آن زمان که قدم پیش گذاردی ، قدر آمدنت را میدانستم تا امروز باوجود این همه خستگی ، اینگونه نمی دویدم. برای به تو رسیدن. نوشته شده در پنجشنبه دهم دی ۱۳۸۸ساعت 22:41 توسط تنها. شكسته از غم معشوق. دلنوشته ای برای همراه. چون دو واژه به یک معنی-. در امتداد یک راه. بی نقطه تلاقی ودیدار. بهاری شو و بخند! این راز سر به مهر. جایی برای عاشق شدن. دختری شیطون اما ساکت. نوشته های بدون تاریخ.
زمزمه تنهایی - دست خط
http://www.gmai61.blogfa.com/post-71.aspx
خدايا مرا ببخش ، بخاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود! اکنون که قلم بدست گرفته ام تا خطی چند برایت بنگارم تازه فهمیدم که چقدر دلتنگ نگاشتن برای تو هستم .یادم از اولین دست خط هایی آمد که با دل ساده و چشمانی اشک آلود آن را نوشتم و در آستانه در به تو تحویل دادم و خط رفتنت را دنبال کردم. اگر از پنجره مه گرفته اتاق احوال دلم را بپرسی خواهدگفت که سخت ملول است و ناآرام آنچنان که با کوچکترین تلنگری می شکند و خاک می شود . اگر از دیوار احوال دلم را بپرسی خواهد گفت که مدتهاست از ایستادن خسته گشته است.
زمزمه تنهایی - دلنوشته ای برای همراه
http://www.gmai61.blogfa.com/post-72.aspx
خدايا مرا ببخش ، بخاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود! دلنوشته ای برای همراه. آرزوهایی داشتم پاکتر از گلبرگ گل نیلوفر ، آرزوهایی که چون نیلوفر ، جوانه زدنشان با سختی همراه بود . امید داشتم . مثل کرم ابریشمی که انتهای امیدش پرواز است و پروانه شدن اما . اکنون دیگر از آن آرزوها خبری نیست آنچه مانده سرابی است بی انتها که هرچه می دوم آن را نمی یابم و آنجا که اکنون هستم شاید . برزخی باشد بی نام و نشان . فقط از باد می ترسم چرا که هنوز ریشه هایم متزلزلند. شكسته از غم معشوق. دلنوشته ای برای همراه.
hattp://balebiparvaz.blogfa.com - هجوم گریه
http://www.balebiparvaz.blogfa.com/post-12.aspx
Hattp:/ balebiparvaz.blogfa.com. عزیزم حال همه ما خوب است ملالی. جز گم شدن گاه به گاهی خیالی دور. که مردم به ان شادمانی بی سبب میگویند. با این همه اگر عمری باقی بود طوری از. کنار زندگی رد میشوم که نه زانوی اهوی. بی جفت بلرزد نه این دل بی درمان از نو. حال همه ما خوب است اما تو باور. نه پرس و جو مکن حالم خوب است همین دم. دمهای صبح ستاره ای به دیدنم امده بود. میگفت ملائکی را دیدم که سراغ از گمشده ای. میگرفت کاش این ها را با. کاش این ادمی با نوازش. عزیزم سرانجام باورت میکنند بابد این. سایت کتابخوانان حرفه ای.
hattp://balebiparvaz.blogfa.com - غذا
http://www.balebiparvaz.blogfa.com/post-23.aspx
Hattp:/ balebiparvaz.blogfa.com. در یک نظر سنجی از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار:سوال : نظر خودتان را راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد.چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟ در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۱ساعت 10:52 توسط hana. سایت کتابخوانان حرفه ای.
جاده کم گذر -
http://www.zedna.blogfa.com/post-150.aspx
سایبان آرامش ما، ماییم. بعضی ها طوری هستند که دوستانشان هرقدر از آنها پایین تر باشند بیشتر دوستشان دارند. نوشته شده در Tue 10 Jul 2007. خدایا به تو عشق می ورزم. باشد تا روزی بیش از اینها بدانیم. و بیش از اینها بنویسیم. و چیزهایی بخوانیم و بنویسیم که پس از خواندن آنها. این احساس در ما بیدار شود. که انسان تر شده ایم. وسعت شب ، وسعت خیال. بهترین ها رو اینجا پیدا کنین. مطالب جالب و عکس بازیگران. نوشته هایم برای تو. فيلتر شكن دانلود كتاب موزيك عكس.
سکوتی سرد
http://www.pezhvake-khamosh.blogfa.com/8908.aspx
ای کاش پرده می فهمید که تا وقتی پنجره باز است فرصت رقصیدن دارد ! آدم ها می ایند. می میرند و میروند. فاجعه ی زندگی تو. ان هنگام آغاز میشود. که آدمی می میرد. و نبودنش در بودن تو. چنان ته نشین میشود. که تو می میری. در حالی که زنده ای . این که می خوانی. از چرندیات ذهن و آشفتگی های. دل من .اما چه فایده دارد. وقتی احساس من واژه ایست. اینجا فقط بهانه ایست برای نوشتن. گرچه حتی برای خودم هم جالب نیست که. فقط بخوان . اما جایی نگو! از کپی بدم میاد. پست های که نویسنده. شخص دیگری باشد مشخص شده! ساعت پنج عصر .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
128
قصه های ناگفته ی دفتر غم: daftaregham.ir
پیغام مدیر سایت با سلام. شاعر و نوسنده مطالب دفتر غم، مجيد خلجي مدير خود سايت می باشد. خواهشا بدون ذکر منبع کپی نکنید. لطفا نظر خود را. مخصوص صفحات جداگانه سایت است. مجید خلجی 12:16 سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۱. متن عاشقانه: بر مزارم بنویسید (2). بر مزارم بنویسید او رفت تا به جای تو مرگ را در آغوش بگیرد. بنویسید او رفت تا جای لبانت بوسه بر خاک بزند. بنویسید او رفت چون آغوشی گرم تر از آغوش خاک پیدا نکرد. بنویسید او رفت چون که نتوانست با غم دوریت کنار بیاید و خاطراتت را فراموش کند. از تو بی خبرم. وقتی ب...
دل نوشته های یک دختر
دل نوشته های یک دختر. شوخی شوخی جدی شد! خداحافظ ای قصه ی عاشقانه. خداحافظ ای آبی روشن دل. خداحافظ ای عطر شعر شبانه. خداحافظ ای همنشین همیشه. خداحافظ ای داغ بر دل. تو تنها نمی مانی ای مانده بی من. تو را می سپارم به دل های خسته. قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم خداحافظ . نوشته شده در دوشنبه ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت 2:7 توسط مهدیه. دنیا اگه مردونگی سرش می شد اسمش دخترونه. ن بین که می خندم! کارم از گریه گذشته!
دفتر ارتباطات مردمی دکتر رجائی
دفتر ارتباطات مردمی دکتر رجائی. انقلاب اسلامی خاستگاه ونقطه آغازش مساجد شهر وروستابود نه اوین. انقلاب اسلامی خاستگاه ونقطه آغازش مساجد شهر وروستابود نه اوین. به گزارش منشور خواف. پیوند ثروت وقدرت سایه ی سنگینی دارد که اگر برسر اصحاب سیاست افتاد یارامام وسردارنظامی باقی نمی گذارد وآنچه می ماندمترسک موریانه خورده ای است که دستش درجیب لیبرالیسم است وپایش درلجنزارهلاکت. نمونه بارز آن رهبران فتنه سال۸۸هستند.با پیروی ازالگوی رفتاری جریان لیبرال واجرای تئوری گوبلزاسم رمز فتنه تقلب انتخاب می شودوباطرح ادعای ...
دفتر ارتباطات مردمی دکتر محمدرجائی
دفتر ارتباطات مردمی دکتر محمدرجائی. دفتر ارتباطات مردمی حجه الاسلام والمسلمین دکتر رجائی نماینده مردم شریف شهرستان های گناباد وبجستان-دفتر گناباد-مهدی علی اکبری. چندبرگی ازدفترعملکردچهل ماهۀ دکتر رجائی چاپ. تاریخ : یکشنبه 25 مرداد 1394 در ساعت 07:15. چندبرگی ازدفترعملکردچهل ماهۀ دکتر رجائی. بسم الله الرحمن الرحیم. با درود به ارواح طیبه شهدا،امام شهیدان ومجاهدپرهیزگار علامه بهلول وباسلام به محضر رهبرفرزانه انقلاب سکاندار بیدارومدبرکشتی انقلاب وبا سلام خدمت امت همیشه درصحنه ی شهرستانهای گنابادوبجستان.
عجب!!!!!!
این شبیه خون بلا باز چه بود ای ساقی. یکی از نزدیکترین دوستام که همیشه حواسش بهم بوده. همیشه بهترین دوستم بوده قراره ازدواج کنه از یه طرف واسش خیلی خوشحالم که داره سروسامون میگیره از طرف دیگه ناراحتم چون یکی از بهترین دوستامو شاید دیگه نبینم. خدایا شکرت ولی چرا یهو اتفاقای اینجوری واسم میافته.حداقل یکم فرصت بده اولی رو بتونم هضمش کنم بعد بعدی بفرست. این جاست که شاعر میگه. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم مرداد 1392ساعت 1:51 توسط hosseini. بالاخره نتایج کنکور اومد. در همسایگی اون چیزی که فکر میکردم هم نیستم.
دفتر آبی
پیراهنت در باد تکان می خورد /این/تنها پرچمی ست که دوستش دارم! است در باد . کشدیم در باد و خواموش شد . را میکشم در باد هرچه بادآ باد. نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۲/۱۰/۳۰ساعت 18:25 توسط رضا. ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﻗﻠﺐ ﻣ ﻦ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﯿﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﮯﮐﺸﺪ . پائیز با م هر می آید . نوشتم برای اوی نداشته ام ۹۲/۰۶/۲۸ساعت 17:44 توسط رضا. 7 سال شدی سنگ صبورم! بی بهانه سلام ! جه زود میگذرد روزهای در کنار تو ام ! همه این سالها دفتر دلنوشته هایم بودی و سنگینی بغض هایم را تحمل کردی. و حالا 7 ساله شدی دوست روزهای تنهایئم.
یادمان
نمی دونم از چی و از کجا باید بگم؟ از تو و نامردیهات و رفتنت؟ از این شرکت خراب شده و همه آدمهای پست و بی شرفش؟ از این زندگی لامصب که نمی دونم چرا کرده تو من و ول نمی کنه؟ از کدومش بگم آخه؟ به خدا به پیر به پبغمبر من دیگه توان ندارم! حالم از همه چیز و همه کس بهم می خوره. نوشته شده در شنبه ۲۶ بهمن۱۳۹۲ساعت 14:14 توسط مرضی. همه روزهام داره بدون تو می گذره. دیگه عادت کردم چند روز صداتو نشنوم و هیچ اتفاقی نیفته. دیگه هیچ انگیزه و شوقی ندارم که متن های عاشقانه واست بنویسم. خیلی وقته که دستم به نوشتن نمی ره.
دفتر عشق من و همسرم
دفتر عشق من و همسرم. لحظه های با هم بودن. ميزند باران به شيشه. باران كه ميبارد تو در راهي. دلم براي باران تنگ است و امسال انگار آسمان هم نازكش ميخواهد و بارانش را نمي فرستد.دلتنگم.دلتنگ كودكي. دوستاي خوبم سلام.ميدونم مدت زياديه كه نيومدم اما در حقيقت يكم نوشتن برام سخت شده بود كه كمتر ميومدم ولي به وبلاگ تمام دوستاي خوبم سر ميزدم و جوياي احوالشون بودم. من اين وب رو از اول هم به نيت همسرانه نوشت ساختم و بخاطر عشقم به همسرم دوست داشتم جايي براي ثبت خاطراتم داشته باشم. ۹۳/۱۰/۲۱ ] [ ۱۲:۳ بعد از ظهر ] [ هستی ].
دفتر دلتنگیها
بر سر دو راهی. اسمم تو تکمیل ظرفیت پزشکی آزاد تهران درومده.حالا نمیدونم اینجا رو ول کنم برم یا نه؟ به هر گونه نظر شما نیازمندم.فقط زودتر. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم مهر 1390ساعت 9:24 توسط دختری از کره ماه. من و دلتنگی و دانشگاه. خیلی وقت بود میخواستم آپ کنم اما نمیشد. باید اول یه کم اینجا جا میفتادم.روزای اول فقط با بغض این و اون ور میرفتم و یه سره به خودم فحش میدادم و صبحانه ناهار شام بغض میخوردم تا گریم بقیه رو ناراحت نکنه. بابام و داداشی چند روز بعد ثبت نام برگشتن تهران و من و مامان موندیم. و این...
•●♥*ღفریـــــــــــــــادعشـــ❤ـــقღ♥●•٠
سلام دوستای گلم خوشومدین. اسم من فائزه هست امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد با تشکر از اینکه به وبلاگم سرزدین نظر هم یادتون نره دوستای گلم.این وبلاگو به دوستاتون هم معرفی کنیددوس دارم تو این وبلاگم همه باشن وبا نظرای خوشگلتون منو هم خوشحال کنید تو این وبلاگم واستون یه سری داستان هایی مینویسم بعضیا حقیقت دارن بعضیا شون نه امیدوارم دوس داشته باشین مرسی به خاطر همه چی. یکشنبه چهاردهم مهر 1392 ] [ 13:23 ] [ .: * " ٠ *ღfaezeh.: * " ٠ *ღ ] . در سال ۱۳۷۵، وقتی در دوره ی راهنمایی بودم با پسری آشنا شدم. اسم آن ...
دلنوشته های ساناز و امیر
دلنوشته های ساناز و امیر. خواهد که سرآید شب هجران تو یا نه! پست اخر و وصال. سلامممممممممممم به همه ی دوستای گلم. به تمام اونایی که تو این 1.2 سال با من بودن. این پست بهترین پستمه چون یه چیزی می خوام بگم که سالهل منتظرش بودم. از طرفیم خیلی سختو بد چون اخرین پستمم هست. می دونید اخه 14 ماه رمضون تولد امام حسن مجتبی مامان امیر .خانوما اومدن خونمون برای خواستگاری وما نا الان کارا و تحقیقارو انجام دادیم. می دونین چقدر شما دوستای گلم واسم دعا کردین. من اینجا از تمام دوستای گلم تشکر می کنم. من واقعا دوستون دارم.
