dastechap.blogfa.com

2shoghle.blogfa.com

خاطرات یک دو شغله

http://www.2shoghle.blogfa.com/9207.aspx

خاطرات یک دو شغله. دوست دارم اینجا از خاطرات محل کارم بگم،که البته دو تاس :). این وبلاگ رو درست کردم که توش از خاطرات کاریم بگم،یکیش یه هنرستانه که اونجا تدریس میکنم و یکیش یه شرکت کامپیوتری که براش کار برنامه نویسی انجام میدم. 25 سالمه و لیسانس کامپیوتر دارم(خسته نباشم :دی). قسمت پروفایل هم فعاله،دوس داشتید بخونید. نظر یادتون نره :). دوستان عزیز مطالب هر پست بعد از دو هفته رمز دار میشن و مطالب جدید رمز دار نیستن بنابر این خواهشا رمز آرشیو رو نخواید. خاطرات من ( سپیده ). خاطرات یک پزشک قانونی. اگر دیدید ...

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/9105.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. ۴ شنبه بحث آزاد نوبته منه. خریت کردم قبول کردم تو این هیرو ویر. می خوام راجع به ت.ف.ک.ی.ک ج.ن.س.ی.ت.ی تو دانشگاه ها حرف بزنم. خوبه؟ هنوز سوالامو آماده نکردم. دارم فک می کنم طرف مقابل شاهین چه شکلیه! خوشگل تر از منه؟ پسرا وقت نمی ذارن برن ایمیل قبلیه آدم رو بخونن، مگر اینکه به اون شخص علاقه داشته باشن. زهی خیال باطل سحری! سه شنبه ۳۱ مرداد۱۳۹۱ 1:36 AM. من اهل کتابای ایرانی نیستم. اما در این مورد ارزششو داره.بگذریم. . عیدتون مبارک.تمام زندگیم و با وجود...

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/post-81.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. ببخشید به خدا وقت نمی کنم بیام. گفت: معلومه که مهمه، چرا فک می کنی مهم نیست. البته بعد در کمال خونسردی خوابش برد(بی ذوق).شبایی که خوابش می برد صبش خودش اس ام اس می داد و ساعت ها حرف می زدیم.خیلی با هم صمیمی تر شده بودیم و شوخی هم می کردیم.یه بار وقتی بهش اس ام اس دادم بیرون بود. گفت شب که برگشت خونه اگه من خواب نبودم خودش اس ام اس می ده. ساعت ۲ بعد از نصف شب بود که با صدای موبایلم بیدار شدم! تا ساعت ۴ باهم حرف زدیم. جمعه ۱۸ اسفند۱۳۹۱ 21:4 PM.

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/9404.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. بعد از دو سال و عمق تنهایی من. دو سال از آخرین باری که نوشتم گذشته. شاهین رفت! دست به خودکشی زدم! و هنوزهم میل شدیدی به خودکشی دارم. دلم می خواست یه زندگی نرمال داشتم. مثل دوستام تشکیل خانواده می دادم. ولی این خانواده ی دوست داشتنی من بزرگترین مانع ازدواجمن. حتی نمی تونم از ترس حرفای بی ربط مادرم خواستگاری بیارم تو خونه. آخر عمر تنها باشم یا بمیرم! جمعه ۲۶ تیر۱۳۹۴ 0:49 AM. مرزها را بشکن، آن سوی تاریکی ها خورشید عشق و زندگی جاودانه، بی هیچ شبی می تابد.

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/post-75.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. امشب ذهنم خیلی بهم ریخته است. دنبال پیوستگی تو نوشته هام نباشین! من معتقدم واسه هر دختری یه سنی هست که گذشتن از مرزش باعث نگرانی و تشویشش می شه. یه مرزی که دیگه از اون به بعد احساس جوونی نمی کنه. واسه من این سن و این مرز ۲۵ سالگیه. قبلا این طور نبود. از اینکه می دیدم از بقیه بخصوص پسرا بزرگترم خوشحالم می شدم. اما الان، بخصوص با احترامی که کم کم داره تو رفتار هم کلاسیا و اطرافیانم به خاطر بزرگتر بودنم شکل می گیره، حس خیلی بدی دارم. احتمال اینکه به زودی ب...

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/9206.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. سرم نسبتا خلوته. اومدم یه چیزایی بنویسم و برم. دارم دیوونه می شم. اگه شاهین تا دی ماه تموم نکنه من تمومش می کنم. ولی بعد می میرم. چهارشنبه ۲۰ شهریور۱۳۹۲ 15:24 PM. مرزها را بشکن، آن سوی تاریکی ها خورشید عشق و زندگی جاودانه، بی هیچ شبی می تابد. آن سوی تاریکی ها نگرانی ها معنا ندارد و همه معانی، معنای عشق و امنیت است. و چون خدا هست، تنهایی افسانه ای بیش نیست! بعد از دو سال و عمق تنهایی من. از این چند وقت. اگه فقط خدا می خواست. دری وری، از ما گفتن بود!

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/9108.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. اگه فقط خدا می خواست. چند وقته میام یه چیزی بنویسم، اما بعد پشیمون می شم. برای کی می نویسم؟ نمک رو زخمای خودم بپاشم که چی؟ دارم خفه می شم به خاطر حرفایی که نباید و نمیشه زد. که اگه زده بشه همه بهت به چش یه بی شرم حقیر نگاه می کنن:. از شاهین بگم که این ترم معلمم شده؟ از نگاهایی که از روی شرم و به خاطر یادآوری خاطراتم وحرفایی که بینمون رد و بدل شده، ازش می دزدم؟ از قلبی که تا پنج شنبه بیاد خون می شه و با دیدنش به تپش می افته؟ یا از ای کاش. ای که با صدای آ...

mywhitenights.blogfa.com

شبهای روشن

http://www.mywhitenights.blogfa.com/9112.aspx

من عاشق مردم این شهرم.چون هیچ کدومشون رو نمی شناسم. ببخشید به خدا وقت نمی کنم بیام. گفت: معلومه که مهمه، چرا فک می کنی مهم نیست. البته بعد در کمال خونسردی خوابش برد(بی ذوق).شبایی که خوابش می برد صبش خودش اس ام اس می داد و ساعت ها حرف می زدیم.خیلی با هم صمیمی تر شده بودیم و شوخی هم می کردیم.یه بار وقتی بهش اس ام اس دادم بیرون بود. گفت شب که برگشت خونه اگه من خواب نبودم خودش اس ام اس می ده. ساعت ۲ بعد از نصف شب بود که با صدای موبایلم بیدار شدم! تا ساعت ۴ باهم حرف زدیم. جمعه ۱۸ اسفند۱۳۹۱ 21:4 PM.

2shoghle.blogfa.com

خاطرات یک دو شغله

http://www.2shoghle.blogfa.com/9205.aspx

خاطرات یک دو شغله. دوست دارم اینجا از خاطرات محل کارم بگم،که البته دو تاس :). این وبلاگ رو درست کردم که توش از خاطرات کاریم بگم،یکیش یه هنرستانه که اونجا تدریس میکنم و یکیش یه شرکت کامپیوتری که براش کار برنامه نویسی انجام میدم. 25 سالمه و لیسانس کامپیوتر دارم(خسته نباشم :دی). قسمت پروفایل هم فعاله،دوس داشتید بخونید. نظر یادتون نره :). دوستان عزیز مطالب هر پست بعد از دو هفته رمز دار میشن و مطالب جدید رمز دار نیستن بنابر این خواهشا رمز آرشیو رو نخواید. خاطرات من ( سپیده ). خاطرات یک پزشک قانونی. افطار هم ک...

2shoghle.blogfa.com

خاطرات یک دو شغله - دزد

http://www.2shoghle.blogfa.com/post-59.aspx

خاطرات یک دو شغله. دوست دارم اینجا از خاطرات محل کارم بگم،که البته دو تاس :). این وبلاگ رو درست کردم که توش از خاطرات کاریم بگم،یکیش یه هنرستانه که اونجا تدریس میکنم و یکیش یه شرکت کامپیوتری که براش کار برنامه نویسی انجام میدم. 25 سالمه و لیسانس کامپیوتر دارم(خسته نباشم :دی). قسمت پروفایل هم فعاله،دوس داشتید بخونید. نظر یادتون نره :). دوستان عزیز مطالب هر پست بعد از دو هفته رمز دار میشن و مطالب جدید رمز دار نیستن بنابر این خواهشا رمز آرشیو رو نخواید. خاطرات من ( سپیده ). خاطرات یک پزشک قانونی.