dehghanimorteza.persianblog.ir

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - دلتنگِ تــو

http://yaran6157.mihanblog.com/post/46

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. دلم براى کسى تنگ است. کسى که بى من. کسى که با من نیست. همیشه دلم برایش تنگ مى شود. کسى که دوستش دارم. تا ابد.تا خود خداوند. دوشنبه بیست و ششم مرداد 1394 ] [ 12:37 ب.ظ ] [ اکبر. سپاس از حضور شما. من اینجا. دلنوشته، شعر، متون ادبی و هر آنچه که در حیطه ی عشق باشد، می نگارم. جایی خواندم هر شعری که شما می خوانید. خود سراینده ی آن هستید. بله، این ما هستیم که به اشعار جان دوباره می بخشیم. من به جرم سرنوشت. به جرم بى تو بودن. كه درد تنهایى به دوش مى كشم. به روزه مانده اند.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - به هوای تو...(مهدی لقمانی)

http://yaran6157.mihanblog.com/post/41

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. به هوای تو.(مهدی لقمانی). آمدم دوباره سری به قلبم بزنم. آمدم تا دوباره از احساسم بنویسم. آمدم تا دوباره بنویسم شعری دیگر. ورق بزنم دفتر عشقم را تا برسم به حسی دیگر. چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. چه لحظه هایی را در زندگی ام جا گذاشتم. را هیچگاه جا نگذاشتم. همیشه هم در قلبم بودی و هم در کنارم. این همان حس آرامشی است که همیشه در وجودم بود. شاید عاشقانه هایم از یاد رفته باشند ، شاید این دفتر کهنه بر باد رفته باشد. حسی است که به تو دارم ، عشقیست که در دل دارم. به هر جا رفت.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - وصیت نامه ی زیبای وحـشـی بـافـقـی

http://yaran6157.mihanblog.com/post/31

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. وصیت نامه ی زیبای وحشی بافقی. روز مرگم هر که شیون کند. از دور و برم دور کنید. همه را مست و خراب از می انگور کنید. مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید. مست مست از همه جا حال خرابش بدهید. بر مزارم مگذارید بیاید واعظ. پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ. جای تلقین به بالای سرم دف بزنید. شاهدی رقص کنان جمله شما کف بزنید. روز مرگم وسط سینه من چاک زنید. اندرون دل من یک قلم تاک زنید. جمعه نهم مرداد 1394 ] [ 12:52 ب.ظ ] [ اکبر. سپاس از حضور شما. من به جرم سرنوشت. به جرم بى تو بودن.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - این فقط ماییـم که به بهشت میرویم...

http://yaran6157.mihanblog.com/post/30

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. این فقط ماییم که به بهشت میرویم. حتما بخونید خیلی جالب و آموزنده ست :. توریستی از کشورهای عربی که به اسپانیا سفر کرده بود خاطره جالبی رو تعریف کرد:. میگفت در یکی از روستا های اسپانیا وارد قهوه خونه ای شدم و برای خود و همراهم قهوه سفارش دادم. در حالی که روی میز منتظر سفارشمان بودیم در کمال تعجب دیدیم که بعضی از مشتریان جلوی پیشخوان آمده و در حالی که خودشان تنها بودند سفارش دو تا چای و یا دو تا قهوه می دادند و می گفتند یکی برای خودم و یکی برای دیوار. سپاس از حضور شما.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - غزلی از سعدی شیرازی

http://yaran6157.mihanblog.com/post/38

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. غزلی از سعدی شیرازی. گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست. دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست. هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست. یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست. بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست. آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان. چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست. پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی. باز میگویم که هر دعوی که کردم باطلست. زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست. چون ز دست دوست میگیری شفای عاجلست. من قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوست. به هر جا رفت.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - گریز.. از اردلان سرفراز

http://yaran6157.mihanblog.com/post/19

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. گریز از اردلان سرفراز. به تو از تو می نویسم. به تو ای همیشه در یاد. ای همیشه از تو زنده. لحظه های رفته بر باد. وقتی که بن بست غربت. سایه سار قفسم بود. بی کسی تنها کسم بود. وقتی از آزار پاییز. برگ و باغم گریه می کرد. قاصد چشم تو آمد. مژده ی روییدن آورد. ای همیشگی ترین عشق. در حضور حضرت تو. ای که می سوزم سراپا. تا ابد در حسرت تو. به تو نامه می نویسم. نامه ای نوشته بر باد. که به اسم تو رسیدم. قلمم به گریه افتاد. ای تو یارم روزگارم. گفتنی ها با تو دارم. سپاس از حضور شما.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - پـــســت ثــابــــت

http://yaran6157.mihanblog.com/post/2

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. با آرزوی سلامتی و موفقیت برای دوستان و شما بازدیدکننده ی محترم. از دیدار شما از این وبلاگ، سپاسگزارم. پنجشنبه یازدهم تیر 1394 ] [ 07:21 ب.ظ ] [ اکبر. نمایش نظرات 1 تا 30. سپاس از حضور شما. من اینجا. دلنوشته، شعر، متون ادبی و هر آنچه که در حیطه ی عشق باشد، می نگارم. جایی خواندم هر شعری که شما می خوانید. خود سراینده ی آن هستید. بله، این ما هستیم که به اشعار جان دوباره می بخشیم. من به جرم سرنوشت. به جرم بى تو بودن. كه درد تنهایى به دوش مى كشم. به روزه مانده اند. تابلوى...

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - چشم بـه راه(گیتی رسایی)

http://yaran6157.mihanblog.com/post/44

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. چشم به راه(گیتی رسایی). لحظه ها را نازنینم من به یادت می سپارم. خویشتن را دست رویا و خیالت می سپارم. گرمم و، آتش به جانم بی قرارم. گه دل بشکسته ام را من به دستت می سپارم. یادچشمان سیاهت لحظه ای ترکم نکرده. هرزمان هرلحظه را بر یاد چشمت می سپارم. رنگ می بازد ر خم یاد نگاهت وای برمن. رنگ و روی صورتم را من به یادت می سپارم. یاد آن روزی که بودی یکه تازجسم و جانم. لیک اکنون خاطراتت را بجایت می سپارم. گرنشان خواهی زعشقم سینه ام باید شکافی. کی بیابی چون "رسا" را؟ تا بوسه ی ...

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - تــــو

http://yaran6157.mihanblog.com/post/40

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. پنجشنبه بیست و دوم مرداد 1394 ] [ 11:12 ق.ظ ] [ اکبر. سپاس از حضور شما. من اینجا. دلنوشته، شعر، متون ادبی و هر آنچه که در حیطه ی عشق باشد، می نگارم. جایی خواندم هر شعری که شما می خوانید. خود سراینده ی آن هستید. بله، این ما هستیم که به اشعار جان دوباره می بخشیم. نوشته های زیر، دلنوشته هاییست که از دل خودم برخاسته. شاید زیبا نباشند، ولی از دل می تراود. من به جرم سرنوشت. به جرم بى تو بودن. كه درد تنهایى به دوش مى كشم. به روزه مانده اند. دلم را كه نپرس. به هر جا رفت.

yaran6157.mihanblog.com

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار - انتظار در باران

http://yaran6157.mihanblog.com/post/37

دلنوشته ها، یادها و خاطره های ماندگار. چتری روی سرم نیست. می خواهم قدمهایت را. با تعداد قطرههای باران شماره کنم. قبل از پایان باران میرسی. یا باران قبل از آمدن. به پایان می رسد؟ حتی اگر صد سال هم زیر باران بدون چتر بمانم. نه از بوی یاس باران خورده خسته می شوم. نه از خاکی که باران ، غبار را از آن ربوده است. هر وقت چلچله برایت نغمهی دلتنگی خواند. و خواستی دیوار را از میان دیدارهایمان برداری.، بیا. تا آخرین فصل باران. جمعه شانزدهم مرداد 1394 ] [ 12:05 ب.ظ ] [ اکبر. سپاس از حضور شما. من به جرم سرنوشت. دوست ن...