derakhte2.blogfa.com

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9002.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. اصلا توجیه خوبی نیست! آنجا که فاصله ،. بهانه خوبیست برای دوری. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 1390ساعت 23:25 توسط سارا. مرا متبرک گردان تا عشق ورزیدن و خندیدن را بیاموزم. مرا بیاموز حتی به کسانی که درکم نکرده اند. یا به من بدی کرده اند. عشق بورزم. مرا بیاموز تا در همه موقعیت ها و شرایط زندگی بخندم. عشق بورزم و بدانم که هر چه روی می دهد نیک است. پسرا و دخترا= لاو و عشق (امیر). روزهای تنهایی (آقا ناصر). دریای احساس(باران و سحر).

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9101.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. طاقتم به تاراج رفت و باز تو نیامدی. زین قافله ی عشق سرآمد و تو نیامدی. بس که به این کوچه نگیرستم به دور. شب شد ، ماه آمد و تو نیامدی. خسته ام از این سرمای روزافزون. گله میکنم که بهار آمد و تو نیامدی. این شعر بی قید گشته و قافیه نمی شناسد. بس که دل نی نواخت و تو نیامدی. غربت است هر لحظه هر مکان، بی تو. تو نیامدی و نیامدی و آخر نیامدی. غریب است حضورت در این آشوب. که خورشید مرد و غروب آمد و تو نیامدی. هزاران لحظه انتظار آمدنت کردم. تنهاترین جزی...

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9203.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. شعرهایم را شسته ام. پهن کرده ام بر بند دیواری. دیواری که سالهاست سکوت اختیار کرد. و در قلبش گریست. و در جانش عاشق شد. میدانم که خاطراتم در اینجاست. در چهارچوب قالبی از یک وبلاگ. که شب آن را احاطه کرده. و شما رهگذران خاموش آنید. تنها نوشته هایم هستند که می مانند. آنها که آمدند رفتند، و هرگز نیامدند. کسی چه میداند از مرگ رنگ ها. از نابودی شعرهای نافرجام. و یا از احساس های ناگفته. اندکی صبر را باید. از درون شاعری نو. روزهای تنهایی (آقا ناصر).

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت - بی تاب

http://www.divaresokot.blogfa.com/post-151.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. طاقتم به تاراج رفت و باز تو نیامدی. زین قافله ی عشق سرآمد و تو نیامدی. بس که به این کوچه نگیرستم به دور. شب شد ، ماه آمد و تو نیامدی. خسته ام از این سرمای روزافزون. گله میکنم که بهار آمد و تو نیامدی. این شعر بی قید گشته و قافیه نمی شناسد. بس که دل نی نواخت و تو نیامدی. غربت است هر لحظه هر مکان، بی تو. تو نیامدی و نیامدی و آخر نیامدی. غریب است حضورت در این آشوب. که خورشید مرد و غروب آمد و تو نیامدی. هزاران لحظه انتظار آمدنت کردم.

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9008.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم آبان 1390ساعت 22:26 توسط سارا. مرا متبرک گردان تا عشق ورزیدن و خندیدن را بیاموزم. مرا بیاموز حتی به کسانی که درکم نکرده اند. یا به من بدی کرده اند. عشق بورزم. مرا بیاموز تا در همه موقعیت ها و شرایط زندگی بخندم. عشق بورزم و بدانم که هر چه روی می دهد نیک است. پسرا و دخترا= لاو و عشق (امیر). روزهای تنهایی (آقا ناصر). دریای احساس(باران و سحر). تنهاترین جزیزه (دو همدم). نامه هایی که هرگز خوانده نمی شوند(ناصر).

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت - یک راه و هیچ مسیر

http://www.divaresokot.blogfa.com/post-152.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. یک راه و هیچ مسیر. دیگر نه می خواهمت. برای قلبی که شکسته است. تمام دوست داشتن ها عادی است. نوشته شده در یکشنبه دهم دی ۱۳۹۱ساعت 10:11 توسط سارا. مرا متبرک گردان تا عشق ورزیدن و خندیدن را بیاموزم. مرا بیاموز حتی به کسانی که درکم نکرده اند. یا به من بدی کرده اند. عشق بورزم. مرا بیاموز تا در همه موقعیت ها و شرایط زندگی بخندم. عشق بورزم و بدانم که هر چه روی می دهد نیک است. پسرا و دخترا= لاو و عشق (امیر). روزهای تنهایی (آقا ناصر). از چه دلتنگ شدی؟

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت - شاعری

http://www.divaresokot.blogfa.com/post-153.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. شعرهایم را شسته ام. پهن کرده ام بر بند دیواری. دیواری که سالهاست سکوت اختیار کرد. و در قلبش گریست. و در جانش عاشق شد. میدانم که خاطراتم در اینجاست. در چهارچوب قالبی از یک وبلاگ. که شب آن را احاطه کرده. و شما رهگذران خاموش آنید. تنها نوشته هایم هستند که می مانند. آنها که آمدند رفتند، و هرگز نیامدند. کسی چه میداند از مرگ رنگ ها. از نابودی شعرهای نافرجام. و یا از احساس های ناگفته. اندکی صبر را باید. از درون شاعری نو. روزهای تنهایی (آقا ناصر).

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9003.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. قبلا صدایت را شنیده بودم در دوردست ها، گویی با این زمانه صدایت غریبه بود. و من محتاط تر از همیشه گوش می سپردم. در دالان تاریک و سرد زندگی ام، بی بهانه ترین شعری را می سرایم برای این صدا! که نه قافیه دارد و نه ردیف شاید تنها معنا کفایت کند. من از تمام ردیف ها و قافیه ها دل کندم چون ظاهر را می سرایند و اعماق را می ربایند. آهنگی می نوازند و رقصی و تمام. کاش به اندازه ای که صدای تو واضح بود، صدای من را می شنیدی؟ پسرا و دخترا= لاو و عشق (امیر).

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت

http://www.divaresokot.blogfa.com/9001.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. کسی آمد از دور. خود را به روی پنجره ای پاشیدم. من لمس پنجره ای شدم که می دید. می دید که می آید کسی از دور. من شیشه ها را مه گرفتم. ذوب کردم خود را در آینه اش. کسی می آمد، از دور. کسی می آمد، از دور. لبخند را شکستم در بغض. شیشه را بشکستم من. پاشیدم خود را بر فرش. فرش را تابیدم تا سر. کسی می آمد، از دور. دوری که به من نزدیک است. نسیمی آمد از او، بر گلی از فرشم. ذوب شدم بر نگاهی که از شوق می آمد. در آغوش کشیدم از جان ،. کسی را که می آمد.

divaresokot.blogfa.com

دیوار سکوت - نامه ای برای تو

http://www.divaresokot.blogfa.com/post-155.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم. که گویا قبل از هر فریادی لازم است. نامه ای برای تو. میخواهم بنویسم برای تو،. برای توئی که روزی با یک سلام آشنا شدیم. با یک نگاه عاشق هم شدیم. دستانمان یک به یک به هم نزدیک شدند و آسمان ها را پرواز کردیم. و از آن روز سالها می گذرد ، اشک ها و لبخندهایمان، خاطراتمان باقیست. حتی خود تو در قلبم باقی هستی. می توانم به وضوح روزی رو که آغازیترین بود را به یاد بیاورم، یک ماشین، یک صدا که می نواخت: بیا عاشقم کن. چه حس عجیبی بود. و مرا نه از روی هوس، یا ویترین عادت های روزمره ات، نه در ...