f-gangester.mihanblog.com

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - به خاطر داری؟

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/352

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم، چتر نداشتیم، خندیدیم، دویدیم. و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم. دومین روز بارانی چطور؟ پیشبینیاش را کرده بودی، چتر آورده بودی،. من غافلگیر شدم، سعی میکردی من خیس نشوم و. شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود. گفتی سرت درد میکند، حوصله نداشتی سرما بخوری،. چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی و. شانه راست من کاملا خیس شد. و چند روز پیش را چطور؟ که با یک چتر اضافه آمدی و.

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران*****

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/page/6

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم. با خیال او ولی تنهای تنها میروم. در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟ شاید او حتی بگوید لایق من نیستی. مینویسم من که عمری با خیالت زیستم. گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم. تو زندگیت به کسی اعتماد کن که بتونه سه چیز رو درتو تشخیص بده :. اندوه پنهان شده در لبخندت رو. محبت نهان درعصبانیتت رو. معنای حقیقی سکوتت رو . . مدت هاست پر از حرفم. ولی دلیلی برای گفتن ندارم! ه سلامت...

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - زاهدی گوید

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/353

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد. اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من. گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت. به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت. گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت.

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - مطالب امید قنبرلو

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/author/714831

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ مطلب رمز دار : عکس. این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. دوشنبه 12 آبان 1393 ] [ 12:15 ق.ظ ] [ امید قنبرلو ] [ نظرات ]. گفتگو با خدا . گفتگو با خدا . این مطلب اولین بار در سال ۲۰۰۱ توسط زنی به نام ریتا در وب سایت. یک کلیسا قرار گرفت، این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده. بود که طی مدت ۴ روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی. توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند.

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - سخت است......

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/351

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ سخت است حرفت را نفهمند و. سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند. حالا می فهمم، که خدا چه زجری می کشد. وقتی اینهمه آدم حرفش را نفهمیده اند که هیچ،. اشتباهی هم فهمیده اند. سه شنبه 13 خرداد 1393 ] [ 12:46 ق.ظ ] [ امید قنبرلو ] [ نظرات ]. یکی را دوست می دارم. ولی افسوس او هرگز نمی داند. نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که. او را دوست می دارم. او هرگز نگاهم را نمی خواند. به برگ گل نوشتم من که.

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - مطالب آبان 1393

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/archive/1393/8

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ مطلب رمز دار : عکس. این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. دوشنبه 12 آبان 1393 ] [ 12:15 ق.ظ ] [ امید قنبرلو ] [ نظرات ]. یکی را دوست می دارم. ولی افسوس او هرگز نمی داند. نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که. او را دوست می دارم. او هرگز نگاهم را نمی خواند. به برگ گل نوشتم من که. او را دوست می دارم. او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند. به مهتاب گفتم ای مهتاب.

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران*****

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/page/1

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم. با خیال او ولی تنهای تنها میروم. در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟ شاید او حتی بگوید لایق من نیستی. مینویسم من که عمری با خیالت زیستم. گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم. تو زندگیت به کسی اعتماد کن که بتونه سه چیز رو درتو تشخیص بده :. اندوه پنهان شده در لبخندت رو. محبت نهان درعصبانیتت رو. معنای حقیقی سکوتت رو . . مدت هاست پر از حرفم. ولی دلیلی برای گفتن ندارم! ه سلامت...

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - مطالب خرداد 1393

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/archive/1393/3

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ میان آرزو ومعجزات خداوند دیواری است بنام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزو هایت برسی. و تنها به معجزه احتیاج داری. با تمام وجود به خدا اعتماد كن. موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن:. ۱ آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند،. ۲آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند . تنها چیزی که باید از زندگی آموخت ،. تنها یک کلمه است. پنجشنبه 15 خرداد 1393 ] [ 10:47 ب.ظ ] [ امید قنبرلو ] [ نظرات ]. چهارم: زنی ب...

omidghanbarloo.mihanblog.com

*****صدای بــاران***** - دورنگی

http://omidghanbarloo.mihanblog.com/post/354

صدای باران* * *. تو اگر میدانستی خنجر از دست رفیقان خوردن چه سخت است ازمن نمیپرسیدی که چرا تنهایی؟ در دشمنی دورنگی نیست،. کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند. سه شنبه 13 خرداد 1393 ] [ 12:49 ق.ظ ] [ امید قنبرلو ] [ نظرات ]. یکی را دوست می دارم. ولی افسوس او هرگز نمی داند. نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که. او را دوست می دارم. او هرگز نگاهم را نمی خواند. به برگ گل نوشتم من که. او را دوست می دارم. او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند. به مهتاب گفتم ای مهتاب. او را دوست می دارم.