farters-band.blogfa.com

tashdidvanoghte.blogfa.com

تشدید و نقطه

http://www.tashdidvanoghte.blogfa.com/post-8.aspx

قرار بود از مرز رویت / عبور نکنم. و به حد انزجار نرسم. قرار بود شک سنجاقک برای نشستن را بفهمم. از تردید خورشید برای غروب کردن نترسم. ام ا امروز همه چیز از کار افتاده. حداقل برای من /. باید سر وقت پیر میشدم! نگاهم قل می خورد به سرابی دور. با تردید / شک / غرور/. با اعتمادی لغزنده می ایستم. نگاهم را غلاف می کنم. به همنشینی زوال میروم. نهایت عطف معل ق را می پرستم. کاش اینجا بودی / و/. به سادگیه خم شدن یک کتاب. در آغوش دستانت شکل می گرفتم. من برایت ساز می شدم / و/. تو زخم هایم را می بلعیدی / و /.

tashdidvanoghte.blogfa.com

تشدید و نقطه

http://www.tashdidvanoghte.blogfa.com/post-9.aspx

قدمت تمامیه شبهای به گاف رفته ام. از مدرسه تا استاد احکام. در چنگال خوابزدگی سرگردانم کرد. نمیخواهم صدای صورت ها را در گوش ذهن محک بزنم. با دقت و ظرافت در دلم انتظاری نمیتراشم. در خمودی خود تاری می تنم. شاخه های مرموز ذهن را هرس. تا باز هم در بافت خود لم بدهم. هر دم دلم از خیال پر شود و خالی. می خواستم نگاهم را به تماشای خدا ببرم! جلوه وسوسه کننده ای صدایم زد /. مانند اثری تازه به نمایش در آمد /. خودش را به مهمانی چشمانم ریخت. باد خسته را به بازی دستانش گرفت. تمامیت صعب العبورم را شکست. به تو لبخند زدمو.

tashdidvanoghte.blogfa.com

تشدید و نقطه

http://www.tashdidvanoghte.blogfa.com/8802.aspx

اصلا" هراسم از امتحان برای خودم نبود/. و هنوز نمیدانم تشدید و نقطه را که مانند وصله ای ناجور در زندگیم جا خوش کرده اند را چگونه پاک کنم؟ تمامه ماههای سال را سالهای طولانی طول کشید تا به یاد خاطرم بسپارم! ولی الآن به دنبالش نبودم./ باشد تو هم با لبخند زیبا میشوی/پس کجایی؟ خیال برم داشته/ و با خود برد. حالا خودکارم را عوض میکنم/ رسما" سرنوشتم را به همین سادگی تغییر دادم. وخودم را هدف قرار دادم/. پدر سلانه سلانه به سوی تا ابدیت میشتابد/با نگاه او ولی پاهای من سست می شود/. سر مشق های کودکی ام برای چه بود؟

sokoot-tanhai.blogfa.com

به رنگ دل...

http://www.sokoot-tanhai.blogfa.com/89052.aspx

اصلا حال و حوصله نوشتن ندارم این روزا نمیدونم چرا! هیچی نیست که بخوام بگم. و احساساتم بیان کردنی نیست اصلا. این هفته با برادرم 2 نفری میریم یه مسافرت خوب که امیدوارم بهم خوش بگذره,ارومیه جایه بدی نیست خب. اتاقی که با یه شمع روشن خیلی حالم و خوب می کنه! حالم بد نیست اما اما احساسم عمیق تر میکنه. امروز داشتم به ازاده می گفتم که یه نفر چه خوب یه فاصله خاصی بین خودشو دیگران قرار داده. و کاشکی می شد منم یه همچین فاصله ای داشتم دیگه سعی نمی کنم ادمارو با هر چهره قشنگ و زشتی. خودت باشی اون موقعست که هنر کردی .

sokoot-tanhai.blogfa.com

به رنگ دل... -

http://www.sokoot-tanhai.blogfa.com/post-48.aspx

واسه تفریح رفتم برشین بلاگ. ادما هم که جدیدن یه جوری شدن نظر مظر تو کارشون نیست. در هر صورت آدرس جدید :. Http:/ alone-silence.persianblog.ir. همچینی هم حال نکردم باهاش! بن1: هیچی دیگه همین جدیدا شده تیکه کلامم! ازش متنفرم ولی می گم. نوشته شده در دوشنبه ۵ مهر۱۳۸۹ساعت ۲۱:۳۴ بعد از ظهر توسط Maryam. هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته سوم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته چهارم مرداد ۱۳۸۹. هفته سوم مرداد ۱۳۸۹. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹. هفته او ل مرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم تیر ۱۳۸۹. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹.

sokoot-tanhai.blogfa.com

به رنگ دل...

http://www.sokoot-tanhai.blogfa.com/89063.aspx

اصلا انقدر عصبانی بودم دستامو مشت کرده بودم و ناخنامو فشار میدادم کف دستم و محکم می کوبیدم به. فکر کن کل روز و منتظر یه نفر باشی تا باهاش حرف بزنی تازه اونم باهات تماس داره اما نمیتونی جوابشو بدی. وقتی شب میاد نت هنوز سلام نکرده ای دی اس الت قاطی کنه و وصل نشه. تا خود صبح خوابم نبرد ابن دیگه واقعا معنی کامل بد شانسی و میرسونه! خیلی خودم و کنترل کردم تا اروم بشم. معمولا به خاطر چیزای کوچیک سعی می کنم ناراحت نشم اما همین چیزای کوچیک بعضی اوقات بد میره رو مغزم. خلاصه این که کلا یه جوراییم چجورایی؟ حالا بیخی...

tashdidvanoghte.blogfa.com

تشدید و نقطه

http://www.tashdidvanoghte.blogfa.com/8906.aspx

چشمانی که به نذرشان ماه و ستاره و زمین، به سکوت مینشینند. و من در سیاهیه شب بیدارم. بیزار از رویای پوچ شبانه. خسته از رج زدن سکوت قدم ها. خسته از قدمی که. گاه میرود به سوتی وابسته. امید روشنا، باز در آغاز شب شکست. ورم کبودی های این دل را امید، مرهم نیست. معرکه گیه این خیال کجاست چیست؟ تقدیرمان را که جای به جای کشید؟ تو میروی، من میروم. آری باید براه شد،. کاش میشد رهگذر قلبت باشم. بند بند دلم از هم می پاشد. وقتی در خیابان خاطراتت می چرخم! نوشته شده در یکشنبه چهاردهم شهریور 1389. ساعت 17:3 توسط حمید.د.

tashdidvanoghte.blogfa.com

تشدید و نقطه

http://www.tashdidvanoghte.blogfa.com/post-12.aspx

تو بر شب شعله می پاشی. تو ای ماه حلال انگیز. به این کانون وهم انگیز. به دار من بپاش امشب. بیا تا من نکن پرهیز. به دنبال چه می گردی. به پندار چه می آیی. ویرانه ام بی شک. رسوب بست ست گفتارم. چرا با من نمیسازی. تو از روزم چه می دانی. تو از فردای بی مصرف. تو کز کردی چه می دانی. در هر روز ملال انگیز. صدای عابران خسته ست. همان پندار و کردار و گفتار. به خواب مرگ افسردست. نمی خواهم که آهن شم. نمی خواهم که بی من شم. طناب از من./. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم شهریور ۱۳۸۸. ساعت 23:42 توسط حمید.د. سایه سار بی کسی.

sokoot-tanhai.blogfa.com

به رنگ دل...

http://www.sokoot-tanhai.blogfa.com/89043.aspx

خب مثل این که نوبته من اختاپوس بشم. قضیه از این قراره که باید 10 سال بعد کسایی که تو پیوندهام. هستن و بگم خب بسم ا. شروع می کنیم :. همممم . 10 سال بعد شده یه مهندس قابل با مدرک فوق یا شاید دکتری که ارشد و تهران قبول شد. و یه مدت اینجا باهم می زندگیدیم ( زندگی می کردیم ). می خواد بره خارج از کشور. که حداقل یکم از این فرهنگ فاصله بگیره و اون جا یه کاره فوق العاده پیدا می کنه و پول هارو پارو میکنه قراره. اما هنوز این قلیون و ترک نکرده یعنی نتونسم ازش بگیرم منم داره گرفتار می. بعدی یه بند بزنه! پیداست وقت نش...

sokoot-tanhai.blogfa.com

به رنگ دل...

http://www.sokoot-tanhai.blogfa.com/89041.aspx

بهم گفت : نگو از تو چشمام هیچی نمی خونی؟ به چشماش نگاه کردم همش غم بود و غم. گفتم : نمی دونم چی بگم. گفت : هیچی نگو من تموم شدم و رفت تو لبخند بزن. تو دلم خون گریه می کردم مگه چند سالشه؟ انقدر دلم گرفته که خدا میدونه. حیفه تو که داری تباه میشی. داره می خنده اما فقط من می دونم تو دلش چی میگذره! خدا چه حکمتیه که ادم خلق می کنی بعد زندگی به کام بعضی ها شیرین,به کام بعضی ها تلخه؟ خدایا دلشو شاد کن.داره به بیراهه میره.چیزی گفت که نباید می گفت. داره داره تموم میشه.داره از دست میره. هفته او ل مهر ۱۳۸۹.