padidehblog.blogspot.com
پدیده: June 2006
http://padidehblog.blogspot.com/2006_06_01_archive.html
Tuesday, June 27, 2006. زندگي نامه اش در يك نگاه. وقتي كه قصه هاي دوران كودكي اش ماهي سياه و كوچولو و پسر لبو فروش بوده. وقتي كه توي بچگي عزيزش چندين بار جلو چشمش خودكشي مي كنه. وقتي كه به جاي لباس دخترونه هميشه لباس پسرونه مي پوشيده. دوره بلوغش همزمان با ترس مدام از دست دادن مادرش مي گذشته. در بحراني ترين زمان براي درس خوندن عزيزترينش رو براي هميشه از دست مي ده. و زماني كه بايد براي زندگي خودش تصميم بگيره مسووليت سنگيني گردنش مي افته. مي خواستيد چه گهي از آب در بياد آخه؟ Monday, June 26, 2006. Posted by...
padidehblog.blogspot.com
پدیده: January 2007
http://padidehblog.blogspot.com/2007_01_01_archive.html
Wednesday, January 31, 2007. سهم من بعد از اين پنجره باران خورده. امواجي است كه مرا مي برد. Posted by padideh at 1/31/2007 01:03:00 PM. Sunday, January 28, 2007. نمي خواهم چشمانم را باز كنم. وقتي همه جا رنج است و درد. وقتي گروهي، مرد فلج و ساده لوحي را دوره مي كنند. يكي يكي سيلي به صورتش مي زنند و مي خندند. جلوي صدها چشم بي تفاوت او را مي برند. جلوي چشمان ترسوهايي مثل من. وقتي عدالت خواهان يكي يكي پرپر مي شوند. وقتي جسوران مي ميرند و ترسوها صورتك مي زنند. نمي خواهم ببينم نمي خواهم بمانم. تا دلتنگ تو نباشد.
padidehblog.blogspot.com
پدیده: May 2006
http://padidehblog.blogspot.com/2006_05_01_archive.html
Monday, May 29, 2006. پسر، فرزند چندم خانواده بود. کودکی زیبا و دوست داشتنی. وقتی به سن جوانی رسید. دکترها به جانش افتادند. درپی اثبات بیماری روحیش بودند. پسر جوان گوشه گیر و شکننده شد. در گیر و دار دکتر و آمپول و قرص. ازخانه بیرون رفت و هیچ وقت برنگشت. جسد باد کرده شناورش را یافتند. اشتباه نکنید او خودکشی نکرده بود. بعد از سالها خواهرانش هنوز به دنبالش می گردند. اسمش هنوز بر لبان مادر بیمارش خشک نشده. دور از ذهن نیست که جسد اواشتباه، شناسایی شده باشد. Posted by padideh at 5/29/2006 01:39:00 PM. گاهی ماه...
padidehblog.blogspot.com
پدیده: March 2007
http://padidehblog.blogspot.com/2007_03_01_archive.html
Wednesday, March 21, 2007. سال نو، سال صلح. دنیا را پر از شادی و صلح نما. و مرا مملو از عشق. Posted by padideh at 3/21/2007 09:32:00 AM. Wednesday, March 14, 2007. يادش به خير داستان عمو نوروز. خانم همه خونه رو آب و جارو كرده بود. خسته، منتظر عمو نوروز مي شد. و وقتي عمو نوروز مي رسيد. چقدر من غصه مي خوردم. وقتي اين داستان رو برام مي خوندند. شايد براي همين هميشه عيدها برام روزهاي دلگيريند. براي همين هر سال چشمام رو باز نگه مي دارم. تا خواب نمونم و اومدنش رو خوب ببينم. Sunday, March 11, 2007. ای دریغ از من...
padidehblog.blogspot.com
پدیده: April 2006
http://padidehblog.blogspot.com/2006_04_01_archive.html
Saturday, April 29, 2006. بالاخره خانه را گردگیری کردم. فرشته ها را یکی یکی بیدار کردم. پر و بالهایشان را شستم. به سوی آسمان پروازشان دادم. خوب نگاه کن یکی از آنها را خواهی دید. خیلی وقت بود در خانه من خوابشان برده بود. ولی دیگر تکرار نمی شود قول می دهم. Posted by padideh at 4/29/2006 11:14:00 AM. Tuesday, April 25, 2006. کلبه ای در یک جنگل سرسبز. بوی چوب و هوای نمناک. موسیقی مورد علاقه ام. نور ملایم و یک چهارپایه. بوم، پالت، رنگ و قلم مو. نفس هوا . گاهی نم باران. یک کتابخانه پر از کتاب. شبی در خواب دیدم.
padidehblog.blogspot.com
پدیده: January 2006
http://padidehblog.blogspot.com/2006_01_01_archive.html
Tuesday, January 31, 2006. آن زمان که دوست داشتن معنی من است. هر آنچه غیر از عشق خواهد مرد. حتا دلتنگی حتا انتظار. و دیگر پر خواهم شد از سپیدی. تو می آیی با دسته گل نور. که عطرش منظومه را مست می کند. ستاره ها دست در دست ترانه می خوانند. همه سیاهی ها مرده اند می بینی؟ بهانه ای برای گریه کردن نمانده. ماییم همه پر از لبخند. Posted by padideh at 1/31/2006 04:12:00 PM. Sunday, January 29, 2006. بیا با این آهنگ برقصیم. به پیچش دست های تو. باز هم دیر رسیده است. من پا عوض می کنم. ذره ذره در آغوشت جا بگیرم؟ Tuesd...
padidehblog.blogspot.com
پدیده: July 2007
http://padidehblog.blogspot.com/2007_07_01_archive.html
Sunday, July 01, 2007. حال و هوام عوض شده. چيزهايی که دوست داشتم. به نظرم کسل کننده یا عجیب می آن. همه چیز تغییر کرده. اون هم در عرض مدت کوتاه. همه اش دارم درونم رو کشف می کنم. مرا چه می شود؟ Posted by padideh at 7/01/2007 06:13:00 PM. می توان از بچه ها ۳ چیز را آموخت. بی دلیل شاد بودن. گفتن خواسته ها با نهایت قدرت. همیشه مشغول کاری بودن. Posted by padideh at 7/01/2007 06:06:00 PM. View my complete profile. پديده در پرشين بلاگ- - - - -. يادداشتهاي يك تبعيدي عصباني. وبلاگ هاي به روز شده.
padidehblog.blogspot.com
پدیده: November 2005
http://padidehblog.blogspot.com/2005_11_01_archive.html
Sunday, November 27, 2005. و من یک پدیده. Posted by padideh at 11/27/2005 03:28:00 PM. View my complete profile. پديده در پرشين بلاگ- - - - -. يادداشتهاي يك تبعيدي عصباني. وبلاگ هاي به روز شده. شاگرد تنبل كلاس زندگي. اونی که دنبالش می گردی اینجا نیست. 1662;رررر. 1605; م م م م م. 1578;ولدی دیگر. 1575;کنون. 1593;اشق خفته. 1670;شمان من. 1578;غییر. 1606;دارم. 1606;یمه. 1607;وای تازه.
padidehblog.blogspot.com
پدیده: May 2007
http://padidehblog.blogspot.com/2007_05_01_archive.html
Thursday, May 31, 2007. يك خونه كوچولوي قشنگ. با يك باغچه پر گل. پنجره رو به درخت. يك بشقاب سيب روي ميز. بيرون همه چيز زيبا. فرشته ها همين اطراف. Posted by padideh at 5/31/2007 11:54:00 AM. اتم هاي عشق و شگفتي. آخر، شبي رو به آسمان كرد. همه چيز زيبا شد. براي عشق دلتنگ مي شود. پ ن: بدون اينكه اين آهنگ من رو ياد كسي بندازه چند وقتيه كه ازش خيلي خوشم مي آد. از گروه ك ي و س ك. Posted by padideh at 5/31/2007 09:36:00 AM. Tuesday, May 29, 2007. پ ن:مي شه من هم برنده شم؟ Saturday, May 26, 2007. سربه زیر و خجالتی.
padidehblog.blogspot.com
پدیده: August 2006
http://padidehblog.blogspot.com/2006_08_01_archive.html
Thursday, August 31, 2006. گريه قبل از خواب. بايد خودش را آرام مي كرد. ديگر وقت خواب رسيده بود. ساعت اين را به او گوشزد مي كرد. ولي چشمانش خوابي براي عرضه نداشتند. پلك ها گاهي سنگيني مي كردند اما. نه از خواب، بلكه از سوزش پس از گريه. باز هم بيني اش راه نفس نگذاشته بود. سرش را روي بالش گذاشت. چشمانش مست شده بود كه. صداي مهيب افتادن اشكش روي بالش. هرچه را كه رشته بود پنبه كرد. اما مثل هميشه پيرمرد ستاره هاي معجزه آسايش را فرستاد. س س س س س.دخترك خواب است. سكوت كنيد. Monday, August 28, 2006. بوي رنگ و روغن.