g-poet-links.blogfa.com

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/1393/05

کرکس زشت و سیاه. در میان مردم من به دنبال جوابی گشتم :. و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟ پاسخی می آید :. چون که کرکس تنهاست ،. گل و بلبل باهم و چه کرکس تنهست! هیچکس گوش به حرفش نسپرد! لیک بلبل زیبا ست! و چ کرکس تنهاست! بلبلی می میرد ، در فراغ یک گل! همه شعری گویند ،. و کسی می پرسد : کرکس زشت و سیاه از چ رویی مردست؟ در میان مردم من به دنبال جوابی گشتم. و فقط فهمیدم :. که چ کرکس تنهاست . معذرت بخاطر تاخیر چند وقته! این شعر رو خیلی دوست دارم! لازم به ذکر نیست که شعر از خودمه! پی پی نوشت :. وآحه د פ ت ر آریآ.

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/1394/04

در مشهد ، هر روز که به حرم بروی از یک جایی به بعد باید فقط به روبه رو خیره شوی . باید آبمیوه و معجون فروشی ها را رها کنی ، کناره قالیچه فروشی ها را ، سرویس خواب فروشی ها و . را همه و همه رها کنی و فقط به رو به رو خیره شوی . روبه رو ی تو برق عجیبی ست که نگاهت را خیره می کند و عظمتش ، حتی اگر در ماشین باشی ، باعث می شود که سر تعظیم فرود آری و هیچ نگویی و گاه اشک در چشمانت جمع شود مخصوصا اگر روز آخر ظهر بروی . مگر می شود آدم بعد از 16 سال دستش به آن شبکه های حرم برسد و بی اختیار نزند زیر گریه؟ کاش همه ی وبل...

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - سلام

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/tag/سلام

نمی دونم چرا تصمیم گرفتم این پست قدیمی رو که مربوط می شد به بهمن ماه 1391پاک کنم؟ همیشه چیز های قدیمی برای آدم خاطره انگیزاند اما من از این یک پست قدیمی بدم می اومد. شاید چون رنگ و بوی فاطمه ی امروز رو نداشت و حال و هواش مال دوم راهنمایی بود : فاطمه ای احساساتی و بی منطق و جاهل. الآن معلومه که دانا نشدم ولی اینو می تونم تشخیص بدم که توانایی کنترل احساساتم رو دارم و می تونم اون ها رو در جهت منافع خودم به کار ببرم. پست قبلی برام کمی منزجر کننده بود و حالم رو بهم می زد مخصوصا تلفظ غلط سلامش! نا گففته های یاس.

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - رمان های امروزی !!!

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/post/103

دیشب خواب دیدم امتحان داریم! صبح بلند شدم سجده ی شکر به جا اوردم امتجانات تموم شده. عنوان مطلب نشون می ده که بنده! می خوام یکم از رمان های امروزی بگم! اشتباهات املایی داره در حد کلاس اول من! به جان خودم صحیحش کنی 15 دیگه تهش18 بیشتر در نمی آد ازش! با این سنش نمی دونه نمی نویسن : راجبه. می نویسن : راجع به! حالا ما عامیانه می خونیم! دیگه شما نباید که عامیانه بنویسید! دونفر باهم به زور ازدواج می کنن ، عاشق می شن! دونفر باهم کل دارن ، عاشق می شن! دونفر بدون هیچ الت خاصی عاشق می شن! اینجا فقط عاشق می شن!

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - تولدی دوباره

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/post/98

تولدت مبارک بلاگفا ی عزیز ، البته تولد دوباره ات! و تبریک به تمام وبلاگ نویسان! شروع دوباره ات مبارک! چهارشنبه دهم تیر ۱۳۹۴ 14:24 فاطمه. داستان های دختر بلوری. وآحه د פ ت ر آریآ. دختری از جنس زمستان. افکارستان در پشت هیچستان. کلبه ای از جنس دوستی. نا گففته های یاس. ッدختران دوس ت داشتنیッ. همه چیز از همه جا. د نيآي ن گين. پس کوچه سبز خیال. سیاه مشق های یک ذهن خسته. افکارستان در هیچستانی دیگر.

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - یه سلام گرم

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/post/61

نمی دونم چرا تصمیم گرفتم این پست قدیمی رو که مربوط می شد به بهمن ماه 1391پاک کنم؟ همیشه چیز های قدیمی برای آدم خاطره انگیزاند اما من از این یک پست قدیمی بدم می اومد. شاید چون رنگ و بوی فاطمه ی امروز رو نداشت و حال و هواش مال دوم راهنمایی بود : فاطمه ای احساساتی و بی منطق و جاهل. الآن معلومه که دانا نشدم ولی اینو می تونم تشخیص بدم که توانایی کنترل احساساتم رو دارم و می تونم اون ها رو در جهت منافع خودم به کار ببرم. پست قبلی برام کمی منزجر کننده بود و حالم رو بهم می زد مخصوصا تلفظ غلط سلامش! نا گففته های یاس.

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/1393/01

من امروز پر استرس ترین روز عمرم بود! مسابقه ی مشاعره داشتم در سطح استان تهران! آقا پدرمون رو در آورد داوره! 10 دور مشاعره ( مرسوم ) کردیم! 3 دور کلمه می گفت ما شعر می گفتیم! 2 دور موضوعی شعر داد! بعدش یه شعر بلند باید می خوندیم! خانم داور که هویج بودند همش آقاهه حرف می زد! آخرش هم نفهمی دیم چندم شدیم! مادر گرام که پایه ثابت جیک فنگ شدن از مدرسه هستند ، بعد مسابقه گفتند بریم خونه! منم از خدا خواسته گفتم بریم! به احتمال زیاد رتبه بیارم! حالا چندم خدا عالمه! برای مسابقه بردنمون اتاق تاریک و نمور!

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - دوبآره بآرآن

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/post/106

دیر گآهیست که در شهر شلوغ. آسآن ا بری نیست! دیگر اینجآ بآرآن در شبآن می بآرد*. و کسی نتوآند که در آن خوش بآشد. ا گر آن بآلآیی. به خدآمآن تو بگو. اگر اینجآ بآرآن صبحگآهآن بارد :. چتر هآ خوآهیم بست. بآ همه مرد م شهر زیر بآران خوآهیم رفت. شآید این صحرآهآ بآزهم زیبآ شد! شآعری بی تآب است. بآزهم ا بری شو! شبآن همآن : شبآنگآه است. شعری بود از اینجآنب. دوشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۳ 22:30 فاطمه. داستان های دختر بلوری. وآحه د פ ت ر آریآ. دختری از جنس زمستان. افکارستان در پشت هیچستان. کلبه ای از جنس دوستی. نا گففته های یاس.

crystal-girl1999.blogfa.com

کمی من نوشت - رو به رو

http://www.crystal-girl1999.blogfa.com/post/108

در مشهد ، هر روز که به حرم بروی از یک جایی به بعد باید فقط به روبه رو خیره شوی . باید آبمیوه و معجون فروشی ها را رها کنی ، کناره قالیچه فروشی ها را ، سرویس خواب فروشی ها و . را همه و همه رها کنی و فقط به رو به رو خیره شوی . روبه رو ی تو برق عجیبی ست که نگاهت را خیره می کند و عظمتش ، حتی اگر در ماشین باشی ، باعث می شود که سر تعظیم فرود آری و هیچ نگویی و گاه اشک در چشمانت جمع شود مخصوصا اگر روز آخر ظهر بروی . مگر می شود آدم بعد از 16 سال دستش به آن شبکه های حرم برسد و بی اختیار نزند زیر گریه؟ د نيآي ن گين.