ghazalgije68.persianblog.ir

vaqti.blogfa.com

... وقتی -

http://vaqti.blogfa.com/post-13.aspx

و اگر بخواهید نعمت خدا را بشمارید، نمیتوانید به شماره در آوریدش که همانا خداوند بسیار آمرزنده مهریان است. قرآن - سوره نحل - آیه 18. برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را. تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی. جنگ آمده است خانه ام را ببرد. از زیر سر تو شانه ام را ببرد. بانوی من ای بهانه زندگی ام! جنگ آمده تا بهانه ام را ببرد. معرفی کانون های ادبی کتابخانه های استان فارس. انجمن داستانی سرو شیراز. یک شعر در دو اپیزود:. در نگاهت غروب پاییزی ست که شبیه هوای پر زدن است. سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند. نه!

vaqti.blogfa.com

... وقتی

http://vaqti.blogfa.com/9106.aspx

فرض کن از لب خودت بپری. می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند، ولی خدا کامل کننده ی نور خویش است، ولو این که کافران را ناخوش آید. قرآن - سوره ۶۱ - آیه ۸). پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند. تو بزرگی و در آیینه ی کوچک ننمایی. بعضیا هستن که دائم دم از دغدغه ادبیات و عشق به ادبیات می زنن و این که فقط دنبال خدمت به ادبیات هستن و هیچی جز پیشرفت ادبیات نمیخوان و اصلا دنبال منافع شخصی نیستن و . اما وقتی دقت می کنی میبینی دقیقا عکسش عمل می کنن! شایدم مشکل از بصیرت باشه آقا! به گمونم توهم زدم اصلا!

vaqti.blogfa.com

... وقتی - در من نگارخانه غمگینی ست

http://vaqti.blogfa.com/post-12.aspx

در من نگارخانه غمگینی ست. و هنگامی که در دریا به شما زیان و ناراحتی (خطر) رسید، تمام کسانی را که میخواندید فراموش کردید جز او اما هنگامی که شما را به خشکی رساند و نجات داد روی گردان شدید و انسان بسیار ناسپاس است. قرآن - سوره اسراء - آیه ۶۷). من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم. صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم. معرفی کانون های ادبی کتابخانه های استان فارس. کانون ادبی "جویبار لحظه ها". انجمن تخصصی ادبیات کودک و نوجوان (کانون ادبی انگشت جادویی). کانون ادبی "اهل قلم". از هفده شهریور ماه ۱۳۹۲ تا پنجم مهر ماه ۱۳۹۲.

vaqti.blogfa.com

... وقتی

http://vaqti.blogfa.com/9201.aspx

نعمت خدا را می شناسند سپس انکارش می کنند و بیشتر آنها کافرند. قرآن - سوره نحل - آیه ۸۳). سیزده را همه عالم به در امروز از شهر. من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم. یه سری تبریک و تسلیت رو الان باید بگم. بابت همه مبارک ها تبریک و بابت همه ناراحتی ها تسلیت. دوتا کار از سال ۹۱ گذاشتم. یه کار دیگه از ۹۱ مونده که انشاالله همراه با یه کار ۹۲ای توی پست بعد میذارم. دستهایت را به من بده تا با هم بخوانیم از آبهایی که فرو میریزند و برمیخیزند. ما موجیم. دریاییم. رودیم. بارانیم. فکر کردی که از چه دم بزنی؟ بوسه های تو...

vaqti.blogfa.com

... وقتی - جهان گرفت

http://vaqti.blogfa.com/post-16.aspx

درها دوباره بسته شدند و جهان گرفت. راه نفس نفس زدنم را دهان گرفت. در من اتاق مضطربی باز جان گرفت. انگار ظهر بود، صدای اذان گرفت. با پرده حرف می زدم و پنجره شنید. آغوش باز کن، هیجانات را ببر. بیخیال فکر و خیالات و دردسر. آرام باش، شعر بخوان، بستنی بخر! از در در آ. اگرچه اتاقت نداشت در! هی شعر پشت شعر، فقط شعر، باز شعر! دارد جهان دور و برم گیج می رود. دارد تمام بال و پرم گیج می رود. من یک مسافرم، سفرم گیج می رود. خورشید آمده، سحرم گیج می رود. من بت شکن شدم، تبرم گیج می رود. من یک پیمبرم که برم گیج می رود.

vaqti.blogfa.com

... وقتی

http://vaqti.blogfa.com/9203.aspx

خط قرمز دور لبهایت کشیدی. آیا انسان به خاطر نمی آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟ قرآن - سوره مریم - آیه ۶۷). سالها می گذرد حادثه ها می آیند. انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم. سکوت کرده ام اما صدام می آید. نفس بریده ولی شعرهام می آید. دویده ام وسط مه، به سمت هرچه که نیست. و هر چه نیست به سمتم مدام می آید. رها نمی کندم گرگ بی سر و پایی. که زوزه هاش پی رد پام می آید. پرنده ام. پ ر پروازهای تکراری. سفر کنم به کجای چهاردیواری؟ کجا بروم در خودم رها باشم؟ شبیه رود از اندوه کوه ها جاری.

vaqti.blogfa.com

... وقتی

http://vaqti.blogfa.com/9101.aspx

شب شعر و رونمایی کتاب خانم فاطمه قائدی. انجمن رهیاد درروزهای آغازین هر فصل اقدام به برگزاری شب شعری می نماید تا شاعران شیراز دور هم گرد آیند ، شعرهای تازه ی خود را قرائت کنند ، از حال هم باخبر باشند و دیداری تازه کنند. شب شعر پیشین که با نام باغ بی برگی برگزار شد، ساعاتی خاطره انگیز را برای ما رقم زد . در آغاز فصل بهار در شب شعر حرف از شکوفه هاست به همراه رونمایی کتاب شعر ماراتون در دارالرحمه اثر شاعر خوب معاصر خانم فاطمه قائدی منتظر زیارت دوستان عزیزی که قادر به حضور هستند می باشیم. کانون های ادبی فارس.

vaqti.blogfa.com

... وقتی -

http://vaqti.blogfa.com/post-14.aspx

از دل من صنوبر آوردند، بی سر افتادم و سر آوردند. خون و زیتون به جانم افتادند تا سر از سنگها درآوردند. از من افتاد یک نفر بیرون، در من افتاد یک نفر در خون. صحنه پر بود از من و مجنون تا که لیلای دیگر آوردند. در خودم بودم و پراکنده، در تو افتاده ام سرافکنده. مثل مرغی که بال و پر کنده، در قفس بودم و پر آوردند. روزها مانده ام شب آلوده، ظاهرا سالم و تب آلوده. هرچه بوده نبوده این بوده! کجا حال بهتر آوردند؟ حال بهتر تویی در آغوشم. حال بهتر من فراموشم. صحبتت صلح بود در گوشم. دوستان تو لشکر آوردند! دریایی از آغوش ...

vaqti.blogfa.com

... وقتی

http://vaqti.blogfa.com/9102.aspx

و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که بر روی زمین آرام و بدون تکبر راه می روند و هنگامی که نادانان آن ها را مخاطب قرار می دهند، سلامی می گویند. قرآن - سوره ۲۵ - آیه ۶۳). عارفی کو که کند فهم زبان سوسن. تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد. کسی گرفته به دندان مرا و بی وقفه. میان هاله ای از ابر و ماه می رقصد. شبیه حرکت ماهی درون آکواریوم. به رقص باله ی ماهی سیاه می رقصد. شکست آکواریوم. کوچه رودخانه شد و. تمام شهر به دنبال ماهیان گشتند. و بعد قصه به پایان رسید اما باز. تمام شهر به دنبال ماهیان گشتند. عشق یک اتفاق ...