ghesekhan.blogfa.com
قصه خوانقصه خوان -
http://ghesekhan.blogfa.com/
قصه خوان -
http://ghesekhan.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.653 sec
SCORE
6.2
قصه خوان | ghesekhan.blogfa.com Reviews
https://ghesekhan.blogfa.com
قصه خوان -
قصه خوان
http://www.ghesekhan.blogfa.com/8905.aspx
زلال بکر نگاهت را. طراوت نستوه یادت را. خاطرات با تو بودن را. نوشته شده در شنبه دوم مرداد 1389ساعت 16:30 توسط سعیده بهادرستان.
قصه خوان
http://www.ghesekhan.blogfa.com/8912.aspx
باید همیشه آرزو کنیم خدا خوشبختی رو تو بهترین زمان ممکن سر راه زندگیمون قرار بده چون خوشبختی زود هنگام با دست های خودمون از بین می ره. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم اسفند 1389ساعت 14:49 توسط سعیده بهادرستان. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اسفند 1389ساعت 18:57 توسط سعیده بهادرستان.
قصه خوان -
http://www.ghesekhan.blogfa.com/post-37.aspx
زلال بکر نگاهت را. طراوت نستوه یادت را. خاطرات با تو بودن را. نوشته شده در شنبه دوم مرداد ۱۳۸۹ساعت 16:30 توسط سعیده بهادرستان.
قصه خوان - خودم را ورق زدم
http://www.ghesekhan.blogfa.com/post-36.aspx
خودم را ورق زدم. دیشب خودم را ورق زدم. نمیدانم تا انتها بخوانم یا نخوانم. آخر حاشیه ها بر متن چیره شده. و مرا شکیب این همه نیست. با این حال خودم را کنار شمعدانی رویاهایم می گذارم. تا وقت دلجویی از خواستن ها. خودم را هم ورقی زده باشم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ساعت 10:36 توسط سعیده بهادرستان.
قصه خوان - یادداشت
http://www.ghesekhan.blogfa.com/post-35.aspx
من هیچ نمی دانم. من فقط این را می دانم که روزی پرنده سپید چشمان او نیز زیر چنگال های نابرابری ها از پای در خواهد آمد. نوشته شده در شنبه یکم خرداد ۱۳۸۹ساعت 17:35 توسط سعیده بهادرستان.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
زمانی که ... -
http://www.zamanike.blogfa.com/post-5.aspx
وسط غرغر کودکانه ام پرید و گفت: حالا که چیزی نشده، کمی خاکی شدن که انقدر داد و قال ندارد! نگاهش کردم. نم چشمانم را حس میکردم و در نگاهش میدیدم که او هم از چشم ترم برآشفته. خندید: اگر خاکی نمیشدی که کنارم نبودی. چیزی نگفتم تا از نگاهم بخواند و از سکوتم شرم کند. سرش را پایین انداخت: حق داری، سخت است. همیشه سخت بوده، ولی اگر خاکی نشوی که این آجرها روی هم نمینشینند. سرم را روی شانه اش گذاشتم و فرصت دادم بغضم پاره شود. گفت اگر سختیاش را از اول میدانستی باز هم میماندی؟ تا كه من را نوازي. و چشمان من از همان شب.
زمانی که ...
http://www.zamanike.blogfa.com/8806.aspx
از دست هکرها مجبور به کوچ شدم. از این پس اینجا هستم. Http:/ www.bititr.mihanblog.com. نوشته شده در دوشنبه 1388/06/16. ساعت 10:43 توسط فاطمه. وسط غرغر کودکانه ام پرید و گفت: حالا که چیزی نشده، کمی خاکی شدن که انقدر داد و قال ندارد! نگاهش کردم. نم چشمانم را حس میکردم و در نگاهش میدیدم که او هم از چشم ترم برآشفته. خندید: اگر خاکی نمیشدی که کنارم نبودی. چیزی نگفتم تا از نگاهم بخواند و از سکوتم شرم کند. دست یخ زدهام را روی دستش گذاشتم، گرم بود، گرم شدم. گفت: مرا میبخشی؟ نوشته شده در چهارشنبه 1388/06/11. فکر ن...
بدون تیتر
http://bititr.mihanblog.com/page/8
جمعه 9 مرداد 1394. تا که از چشم تو افتاد. شنبه 3 مرداد 1394. یکشنبه 14 تیر 1394. اشک میریزم، و تو هیچ نمی کنی جز تماشای دردهای من. کمی اخم و کمی هم فریاد چاشنی اش می کنی تا من یادم بیفتد دردهایم را نباید پیش و گویم. موهایم خیس می شود از شوره زار چشم هایم و ه هم می چسبد، تو محو می شوی در شادی طلوع آفتاب و نمی بینی غروب آرام مرا. نفسم به شماره می افتد، زبان تو به نصیحت که دکتر چیز خوبی است و همین تمام دلسوزی توست و تمام حمایت عاشقانه ات. دلم می گیرد، می گویی چه می شود کرد؟ یکشنبه 7 تیر 1394. نفرین به روزها...
بدون تیتر - مطالب مرداد 1394
http://bititr.mihanblog.com/post/archive/1394/5
سه شنبه 27 مرداد 1394. یک نفر دو سه جمله ای گفت. تلفن از دستش افتاد. تمام بدنش زیر دستم می لرزید. بعضی داغ ها تا ابد سرد نمی شوند. جمعه 9 مرداد 1394. تا که از چشم تو افتاد. شنبه 3 مرداد 1394. عطسه های گاه و بیگاه قلمم را اینجا سرریز می کنم. لطفا به هیچ وجه متنی از این وبلاگ کپی نکنید). ار اس اس وبلاگ. گفتند: تو که بیایى خون به پا مى کنى، راستش را به ما نگفتند / مهدی شجاعی. پدری برای دارا و سارا. ماه خدا به روایتی هنرمندانه. بگذار عشق راه خودش را برود. عشق او قلم بود و هدفش تکثیر جلال. بازدید این ماه :.
بدون تیتر - ...
http://bititr.mihanblog.com/post/443
شنبه 2 خرداد 1394. دوست داشتن همراه غریبه ای است برای راحتی. از من نپرس چگونه راحتترم، بپرس چگونه دوست تر دارم و خوشحالی ام در کجاست؟ مرا به راحتی تقلیل نده که کار تن پروران است، پی آن باش که صدای خنده ام اوج بگیرد در دل زمان، پی هم پایی و همراهی با شادی ام باش، حتی اگر بر قله قاف بود. از من بپرس کجا را دوست تر دارم، کجا شادترم. مرا بخاطر بسپار :. ارسال نظر خصوصی :. نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد. عطسه های گاه و بیگاه قلمم را اینجا سرریز می کنم. لطفا به هیچ وجه متنی از این وبلاگ کپی نکنید).
به بهشت خوش آمدید - مطالب آذر 1387
http://baghe_behesht.mihanblog.com/post/archive/1387/9
به بهشت خوش آمدید. به نام خدایی که در این نزدیکی است. نه! به نام خدایی که همین جاست! از میان بهشتیان :. دور از چشم سردبیر. نظرتان درباره محتوای مطالب باغ بهشت چیست؟ در باغ بهشت چه میگذرد؟ بازدید های امروز :. بازدید های دیروز :. كلیه ارسال ها :. كلیه نظر ها :. یادداشت :[ حرف دل ,. این دغل دوستان که می بینی . . . طبق روال هر روز، در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم و با چشمانم مسیر اتوبوس را دنبال می کردم تا شاید یک اتوبوس را از چند صد متری ببینم و خودم را آماده کنم برای دویدن و هل دادن و همچنین له شدن! بعد از کل...
به بهشت خوش آمدید - مطالب خرداد 1387
http://baghe_behesht.mihanblog.com/post/archive/1387/3
به بهشت خوش آمدید. به نام خدایی که در این نزدیکی است. نه! به نام خدایی که همین جاست! از میان بهشتیان :. دور از چشم سردبیر. نظرتان درباره محتوای مطالب باغ بهشت چیست؟ در باغ بهشت چه میگذرد؟ بازدید های امروز :. بازدید های دیروز :. كلیه ارسال ها :. كلیه نظر ها :. شعر فاضل نظری :[ حرف حساب ,. از باغ میبرند چراغانیات كنند. تا كاج جشنهای زمستانیات كنند. پوشاندهاند صبح تو را ابرهای تار. تنها به این بهانه كه بارانیات كنند. یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند. اینبار میبرند كه زندانیات كنند. یادداشت . -.
به بهشت خوش آمدید - یه دعای متفاوت!
http://baghe_behesht.mihanblog.com/post/11
به بهشت خوش آمدید. به نام خدایی که در این نزدیکی است. نه! به نام خدایی که همین جاست! از میان بهشتیان :. دور از چشم سردبیر. نظرتان درباره محتوای مطالب باغ بهشت چیست؟ در باغ بهشت چه میگذرد؟ بازدید های امروز :. بازدید های دیروز :. كلیه ارسال ها :. كلیه نظر ها :. نون والقلم و ما یسطرون! قسم به قلم و آنچه می نگارد). امروز که بعد از مدت ها سری به وبلاگ خاک گرفته ام زدم، می خوام واسه همه آدما یه آرزوی متفاوت کنم. می خوام بلند بگم: خدایا، همه بندگانت رو با لذت نوشتن آشنا کن! یادداشت . -. یادداشت . -.
بدون تیتر - مطالب فاطمه داودی
http://bititr.mihanblog.com/post/author/147564
فان مع العسر یسرا. دوشنبه 3 آبان 1395. بیا و برایم آن آسانی پس از سختی شو که خدا وعده داده است، بیا که من اسیر سهمگین ترین طوفان هام. سه شنبه 27 مهر 1395. براشون چی بخرم که دوست داشنه باشن؟ کاش بودی و یه شب که دیر شده بود و خودت اومده بودی دنبالم تا بلایی سرم نیاد، از اون شبای پاییزی که زود تاریک میشد و به بهانه تاریکی دوتایی پدر و دختری خلوت میکردیم تو راه، من میپرسیدم حالا باید چکار کنم و تو یا راه ملو پام میذاشتی. من چکار کنم حالا که دلگرمی ها و پشت گرمی های زندگیم رفتن؟ یکشنبه 25 مهر 1395. ار اس اس و...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
سکوت شب...
آری این منم که در سکوت شب نامه های عاشقانه پاره می کنم. باز آمد ماه ماتم. باز آمد ماه خون خدا. باز آمد صدای کاروان عشق. دوباره فرصتی شد برای بندگی. دوباره فرصتی شد برای پاک شدن. دوباره فرصتی شد برای عاشق شدن. دوباره فرصتی شد برای سبک شدن از دردهای دل. و دوباره فرصتی شد، اشک هایمان را خرج کسی کنیم که خریدارش، مرهم تمام زخم هاست. نوشته شده در یکشنبه چهارم آبان 1393ساعت 20:55 توسط نیاز. خورشید چراغکی ز رخسار علیست. مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست. هرکس که فرستد به محمد صلوات. همسایه دیوار به دیوار علیست. شبی كه...
یکی بود یکی نبود
یکی بود یکی نبود. به نام خدای حکیم. روزگاري كه نبودي انتظارت مزه ي شيرين همان آبنباتي را مي داد كه مادر مرا به داشتن آن وعده مي داد تا اندكي آرام باشم و در نبود او بي قراري نكنم ومن چه قدر شاد بودم .چه قدر مسرورو چه قدر اميدوار. ولي حالا كه هستي، حالا كه كنارمي ،حالا كه دستهايت را محكم در دست دارم كودكي را مي مانم كه دستهاي مادرش را گرفته و قلب كوچكش از ترس گم شدن و جدايي هر لحظه تند تر و تند تر مي زند. آري راست گفته اند كه :. در فراق شوق وصال است و. در وصال بيم فراق. شهرزاد قصه گو (سارا). افتادم و باید ...
به همین سادگی
غروری که فاصله ها را مشخص میکند! وقتی نگاهم میکرد تمام وجودم می لرزید تنها کسی بود که مرا اینگونه عاشق کرد دلم می خواست بدونه که چقدر دوستش دارم اما او همیشه بامن سردو رسمی بود. به خاطرش به علاقه خیلی ها پشت کردم اما بازهم. یک روز به هم برخورد کردیم ازم دعوت کرد احساس خوبی داشتم اونروز خیلی حرف زدیم اما اینبار هم سردو رسمی. سالها گذشت درسمان هم تمام شد اخرین باری بود که می دیدمش یعنی میدانستم که این اخرین بار است اخرین حرف ما فقط یه نگاه بود . و دراخر گفت خدانگهدار. نوشته شده در یکشنبه هفدهم شهریور 1392س...
قصه زندگی من
یادش بخیر زمانی که ما میرفتیم مدرسه بچه ها رو به علت ریزش برف سنگین تعطیل میکردن و اون روزا پر بود از برف بازی و ادم برفی،اما حالا که خبری از برف نیست بچه های طفلک به خاطر الودگی تعطیل میشن و باید بشینن تو آپارتمان و کارتون ببینن.یعنی بدتر از این هم میشه؟ بچه های بچه هامون واسه چی تعطیل میشن؟ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 15:38 توسط مینا. توی این مدت هم عروسی پسر خاله جان رو پشت سر گذاشتیم که تو فیلم و عکس عروسی طفلی آیدا همه جاش قرمزه:(. یه خبر دیگه ام دارم که بعدا بهتون میگم:). دخترک عزیزم و...
قصه جدایی
کنارم هستی اما دلم تنگ میشه هر لحظه. خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محض. کنارم هستی بازم بهانه هامو میگیرم. چقدر سرد میام دستاتو میگیرم. یه وقت تنها نری جای که از تنهای می میرم. از اینجا تا دم درهم بری دل شوره میگیرم. فقط تو فکر این عشقم توفکر بودن باهم. محال پیشه من باشی برم سرگرم گاری شم. میدونم که یه وقتای دلت میگره از کارام روزای که هواسم نیست بگم خیلی دوست توام مثل منی انکار از این دل تنگیا داری توام از بس من میخوای یه جورای خود آزاری. یه جوراییییییییییییییییی خود آزاری. یک خواهش: اصلا عوض نشو!
قصه خوان
وقتی رفتی آب هم از آب تکون نخورد. انگار اصلا هیچ وقت نبودی. باورم نمیشد وقتی بری زمین و زمان. باز هم همون بازی تکراری رو برام مرور میکنند. من هم تغییر نکردم انکار هیچ اتفاقی نیفتاده. گاهی فکر میکنم اصلا تو زمانی هم بودی؟ به تو به خاطراتم گاهی حتی به خودم هم شک میکنم! اما خیالم راحته، من این بار همونی بودم که میخواستی. همونی که آفتاب و باران همیشه برایش یکسان است. خیالت راحت آب هم از آب تکون نخورد. فقط نمیدانم چرا مدتیست خودم را هم به یاد نمی آورم. گل شکوفه هر جا. فلانی خود کشی کرد. نه ، چی شده؟ قهوه را د...
Catherine Gheselle Visu-elle
Envoyer à un ami. Chère pierre, chair-pierre, entre chair et pierre. La sculpture. De la sculpture de la pierre émane la chaleur. La pierre est chaude. C'est que le sculpteur a révélé au grand jour l'âme vivante de la pierre. Il a rendu apparente la réelle réalité de la pierre, celle que nos yeux ne voient pas en premier lieu. La réelle réalité? A chacun la sienne, les siennes. Photo prise au Parc Rameau, Mont de Marsan, le 14 mars 2007. À 10:21 - Humanité. Créer un blog avec CanalBlog.
Start
قلبم برای تو
عاشقانه هایم را باور کن. آن پسرک بالا بلند سینه ستبرش باشی. دختركی سر به هوا. که با تمام سر به هوابودن هایش. به راه آورد تو و دلت را . نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 13:30 توسط غریب اشنا. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 12:48 توسط غریب اشنا. زندگی نتی و واقعی من. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:23 توسط غریب اشنا. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 3:3 توسط غریب اشنا. میخوام اول از همه از خودم بگم. امروز اولین روز وبلاگ منه.
武汉广弘环保工程有限公司
白炽灯 退休 撬开LED市场 智慧照明蕴含巨大商机. 地址 湖北 武汉 汉阳区王家湾商圈. 联系电话 027-84656045 邮箱 sales.ghe@163.com.