greatmemorial.blogspot.com

time.blogsky.com

سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/page/4

سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385. از مشاوره و تدریس دانشگاه گرفته تا . تو محیط کار ثابتم هم مثلا پیشرفت کردم و شدم رئیس و بعد هم مدیر و همه چی نسبتا روبراه بود. سرم کامل به کار و زندگی گرم بود که یه مدت پیش، بعد از تموم شده یه جلسه کاری با مدیرعامل یه شرکت خصوصی موفق صحبت میکردم که بیمقدمه گفت: ببینم تو چه میکنی؟ فکر نمیکنی ده سال اول زندگیت تموم شده؟ کلی برای شروع مرحله دوم زندگی فکر کردم و برنامه ریختم و تازه کارام رو. شروع کرده بودم که مصادف شد با جفتک اندازیهای رئیس جمهور محترم. نوشته شده توسط محسن. شدیدا...

time.blogsky.com

سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/1393/06/23/post-112

یکشنبه 23 شهریورماه سال 1393. سلام بر همه دوستان سابق. از دوستان قدیمی کسی هست؟ نوشته شده توسط محسن. تغییر مردانگی در ایران. 171;اتوکردن پستان برای حفظ نجابت دختران. تعطیلات قبل از تابستان. دیدی قهقه آن کبک خرامان حافظ. از پشت یک سوم. و خدا گاو را آفرید. دانه پنهان کن به کلی دام شو. تعداد بازدیدکنندگان : 118303. Powered by blogsky.com.

sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com

باد ما را خواهد برد! - بر باد رفته

http://www.sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com/post-112.aspx

باد ما را خواهد برد! اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان! دل تنگت را با سرو می سپاری به باد. و باد می داند دیگر نخواهند آمد آن روزهایی که کوچه ها سرد می شدند. و احساس پیچک های لرزانی را داشتیم که می روند با باد. کوچه ها پنجره می خواهند! بهانه روزهای بی تو را میگیرند. روزهایی بی هیچ پروانه سفید. بی هیچ لباس گلدار. که سوار بر دوچرخه ای چندین چرخ. با باد معاشقه کند. سپیدارهای خمیده که به هم می رسند در وسط خیابان. اتاقک زنان قجری با پرده های سفید. پنجره های باز نیمه شب. بهانه تو را می گیرند همه!

time.blogsky.com

بی حوصلگی - سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/1388/05/19/post-110

دوشنبه 19 مردادماه سال 1388. این روزهای تابستون هم آدم روحسابی کلافه میکنه. امشب یه عروسی دعوتم که اصلا حال رفتن ندارم و مجبورم که برم و مثل این آدمهای مشنگ، همش لبخند بزنم. آخه پدر آمرزیده الان وقت عروسی گرفتنه. 39 سال صبر کردی یه دوسه ماهی هم روش. اصلن چی دارم میگم، این بنده خدا امروز هم ازدواج کنه و سریعا هم بچهدار بشه، تا بچهاش بیست سالش بشه، طفلی همه جاباید قسم بخوره. به ارواح خاک بابام و قسم قدیمی ما که به جون بابام بود رو باید فراموش کنه! نیست، معیارها چقدر عوض شده و. نوشته شده توسط محسن.

time.blogsky.com

سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/1388/05

سهشنبه 27 مردادماه سال 1388. خوشحال و سرحال برگشتم سوار ماشین بشم، دیدم که یه برگه جریمه خوشگل روشیشه و زیر برف پاککن جا خوش کرده. اینم به فال نیک گرفتیم و اومدیم خونه دیدم دستگاه پارتیشن بندی نمیشه. خلاصه بعد از کلی مشاوره معلوم شد که این مدل رو باید شرکت گارانتی کننده پارتیشن بندی کنه.سه روز بعد دوباره اونو زدم زیر بغل وبردم گارانتی برای سرویس اولیه! دو روز هم اونجا بود تا امروز بالاخره تونستم تحویلش بگیرم. یه روز هم رفتم منوچهری برای خرید کیف. وقته که تا بخوای زیاد پیدا میشه! نوشته شده توسط محسن.

sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com

باد ما را خواهد برد! - از شعرهای ناتمام روزهای ...بار

http://www.sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com/post-120.aspx

باد ما را خواهد برد! اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان! از شعرهای ناتمام روزهای .بار. می خواهم فرار کنم در شهری که هیچ آشنایی نمی بینم. سوار اتوبوس بشوم و باد بعد از غروب، ریه هایم را پر کند. و صدای زوزه های این اتوبوس پیر، نبودن تو را به یادم بیاورد. می خواهم فرار کنم در شهری که تو نیستی. هیچ وقت نبوده ای. می خواهم فرار کنم بی مقصد بروم و خودم را گم کنم. میان شاخه های پر گنجشک درختانی که لخت بودند. می خواهم فرار کنم در خیابان های شلوغی که جای همه چیز خالی ست. و رد پای خیسم روی آسفالت جا می اندازد.

sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com

باد ما را خواهد برد! - :(

http://www.sibe-sorkhe-khorshid.blogfa.com/post-121.aspx

باد ما را خواهد برد! اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان! اینجا که آمدم، کودک بودم. همین جا بزرگ شدم، نفس زدم، گریه کردم، زنانگی کردم. شاید هنوز هم کوچک باشم ولی هر چه باشد مادر این صفحه ام صفحه ای که روی سنگ فرش حیاطش پر از درخت های زمستانی و. پروانه های یخ زده ست. می خواهم خود جدیدم را بهتان نشان بدهم، اینجا نمی شد چون بار دو سال نوشتن روی دوشم بود. گلویم درد می کند، دست می گذارم تا درد این بغض را لمس کنم که می خواهم کودک دو ساله ام را رها کنم روی دست آب. تا بلکه آناهیتا نگه دارش باشد.

time.blogsky.com

اهدای خون - سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/1387/08/05/post-107

یکشنبه 5 آبانماه سال 1387. هفته گذشته تو شرکت اکیپ اهدای خون سیار سازمان انتقال خون ایران اومده بود ،. ما هم رفتیم که خون بدیم. این سئوال جواب موقع اهدای خون هم حکایتی داره:. مریضی قلبی ، قند و. داری؟ هفته گذشته قرص مسکن مصرف کردی؟ تازگی خارج کشور رفتی؟ غیر از همسرت با کس دیگهای نزدیکی داشتی؟ این سئوال آخری که هیچ ضمانت درست جواب دادن رو نداره ، از همه مهمتره. همیشه موقع خون دادن از ذهنم میگذره یه راه علمی برای پی بردن به این سئوال مهم وجود داره یا نه؟ نوشته شده توسط محسن. تغییر مردانگی در ایران.

time.blogsky.com

لپ تاپ - سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/1388/05/27/post-111

سهشنبه 27 مردادماه سال 1388. خوشحال و سرحال برگشتم سوار ماشین بشم، دیدم که یه برگه جریمه خوشگل روشیشه و زیر برف پاککن جا خوش کرده. اینم به فال نیک گرفتیم و اومدیم خونه دیدم دستگاه پارتیشن بندی نمیشه. خلاصه بعد از کلی مشاوره معلوم شد که این مدل رو باید شرکت گارانتی کننده پارتیشن بندی کنه.سه روز بعد دوباره اونو زدم زیر بغل وبردم گارانتی برای سرویس اولیه! دو روز هم اونجا بود تا امروز بالاخره تونستم تحویلش بگیرم. یه روز هم رفتم منوچهری برای خرید کیف. وقته که تا بخوای زیاد پیدا میشه! نوشته شده توسط محسن.

time.blogsky.com

سبقت غیر مجاز

http://time.blogsky.com/page/3

دوشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1386. ما به شنیدن این جور چیزا بود، بعضی وقتها که حال نداشت ما مجبورش میکردیم که بازم برامون تعریف کنه! یه روز اون با شوق و شور داشت. از موجودی بنام بختک تعریف میکرد، و میگفت که این جونور سراغ بچهها میره و میوفته روشون و نمیذاره نفس بکشن تا بمیرن و از شکل و قیافه و روش کارشون میگفت که چقدر بیرحم و خشن هستن. در هر صورت از همه نگرانی و احوالپرسیتون ممنونم، یه تجربه جدید برای من تو این مدت این بود که تو اینجور وقتها آدم چقدر دوستداره. نوشته شده توسط محسن. کل قضیه این بود که 9 ماه ا...