h-razavian.blogfa.com

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-44.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). دارند برایم جهیز می آورند. تا جایم از این که هست تنگ تر شود. که حتی یک صندلی سهمی از اینهمه الگوی مصرف! و باز هم کتابهایم آسم را تجربه کنند. وقتی وسعت سر انگشتان بالا میرود. باید هم صبر را به سیر معامله کرد. وناز جواد موکت بر را کشید. که سر ساعت بیاید. ای کاش زبان قورباغه را کسی برایم ترجمه می کرد. لغات سخت دگر دیسی را. حتی اگر دم نمی داشتم . نوشته شده در دوشنبه نهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 20:46 توسط سلمان گنجی. خوابیدن در کنار خرچنگ های دریایی!

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-53.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). چه خوش نويس شده نستعلیق ابروهات. در اعتدال ارديبهشت صورتت. تا رونق بازار باشد. تا گل عرق كند. تقطیر " ديگر چه صيغه ايست. گلاب گيران عرق شرم گل سرخ. از آنهمه زيبايي توست. تو را خدا ارديبهشت را بيرون نيا! گلزار شهدا به راه نيانداز. تو كه نم پس نمي دهي. لااقل گلابكي برايمان بماند. نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱ساعت 11:46 توسط سلمان گنجی. فکرش را هم نمی کردم که چه زندگی زیبایی خواهد بود. خوابیدن در کنار خرچنگ های دریایی! برسد به دست آسمان.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-50.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). تا بارور شوم از اینهمه که بسویم می وزی. درخت بودن را سالهاست تجربه میکنم. تا شاید آخر پاییزی برگی بیافتد. از پیله که چه عرض کنم. ساقه تنیدنم به دور خود بیرون بزنم. چه آرام و بی صدا. چون سرانیدن ابر و سرایش با د. همچون چشمهایت که قاعده ی بازی اند. حوالی شالیزار های نارس تابستانه. با چشمی پر از نگاه. سرازیر در مسیر باد. تا تکلیف پسران آفتاب معلوم شود. تا آن روز نگاه ذخیره کن . نوشته شده در جمعه بیست و چهارم دی ۱۳۸۹ساعت 17:40 توسط سلمان گنجی.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-51.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). پس من کی برایت بمیرم. پنجره را باز کن. بگذار نجابت بینی ات سر ما بخورد. قرق تیر و کمانم را میشکنم. پنجره های دلت را یکی یکی سیرمی شوم. آخر می زنم آن گنجشک جیک جیکویت را. حتی بی بهانه ای از سرما خوردگی. من تیر و کمان میخواهم. من قفس نمی خواهم. به سن و سال کلاس اول نمی خورد. من تو را می خواهم. چرا تب نمی کنی. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 2:13 توسط سلمان گنجی. فکرش را هم نمی کردم که چه زندگی زیبایی خواهد بود. برسد به دست آسمان.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/8901.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). اینجاش یه خورده بهم بر خورد ولی ادامه همون خنده رو رفتم به خاطر گل روی نیچه! بعدش به روی خودم نیاوردم و با اطمینان کامل که اون کفش باید همون جا انداخته باشه رفتم تو بخش و کفش رو گرفتم آخه مطمئن بودم کسی ورش نمی داره! سر صبحانه قضیه رو با آب و تاب داشتم به بانو سحر میگفتم که دیدم اشک در چشمهاش بخار بست (ما هم غیرتی) هولی پریدم گفتم چیه حرف بدی زدم؟ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم فروردین 1389ساعت 1:9 توسط سلمان گنجی. اجق وجق های بی اجازه.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/8806.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). انگار سالهاست لبخندت ترک برداشته. اگر میدانستم خنده هایت از کدام روزن بیرون میزند. تا از تو تبسمی بدزدم. حالا که سایه شدیم به آفتاب دل بستی. که برای دیدنت هر روز همپای آن بدویم. وقتی در من ریشه میدواندی. باید فکر اینجایش را میکردی. اگر یک بقل سیر نبینمت. چوب لای چرخ آفتاب خواهم گذاشت. ومردمان مغرب شب درازی خواهند داشت. چه لذتی خواهد داشت. هوای بارانی آتش بگیرم. خورشیدت باشم. که باز به روی خودت نیاوری. این منم با پهنای شانه های معوجم.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-48.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). قضیه از اونجایی شروع شد. که مرکز اعلام کرد ماموریت. به ادرس گتاب." کش کلا" ( کفش کلا. توی بی سیم هم گفتند " برق گرفتگی" . با خودم فکر می کردم لابد از دستش وارد شد و از فلان و فلان ارگان بدن رد میشه و چقدر میتونه آسیب برسونه . بسته به اینکه فشار قوی باشه و چقدر بیمار در تماس بوده دستش خیس بوده یانه فرق میکنه . اگه از پاش برق خارج بشه چی میشه حتما با یه پای ترکیده مواجه میشم. یه ای وی میگیرم سرم 1/3.2/3. میگه سیم برقی نبود! گفتم: میگم این ب...

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/post-46.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). وقتی نخواهی بی خیال باشی. صدایی عجیب می شنوی. از آن دست که هر چند وقت یک بار. که هنوز بزرگ نشده ای. شب را قی میکنی. دقیق میشوی تا ترک را. و آن بنای حیف نان هم در بی خوابی ات سرک می کشد. سقف را و بالا تر. شلیک می شوی به جبه! از هاشور این دنیا در می زنی. اندکی سرد است به ارزیدن. تا دوتا "کن یو اسپیک انگلیش" بگویی. تا همبرگر آماده شود. از آن دست، هر چند وقت یک بار. که یکهو سقوط میکنی در تختت. و ساعت دارد خودش را جر میدهد. اجق وجق های بی اجازه.

engareshgh.blogfa.com

سلمان گنجی

http://www.engareshgh.blogfa.com/9103.aspx

وقتی باران می بارد قورباغه ها هم عاشق می شوند! محمد علی رضا زاده). چه خوش نويس شده نستعلیق ابروهات. در اعتدال ارديبهشت صورتت. تا رونق بازار باشد. تا گل عرق كند. تقطیر " ديگر چه صيغه ايست. گلاب گيران عرق شرم گل سرخ. از آنهمه زيبايي توست. تو را خدا ارديبهشت را بيرون نيا! گلزار شهدا به راه نيانداز. تو كه نم پس نمي دهي. لااقل گلابكي برايمان بماند. نوشته شده در جمعه پنجم خرداد 1391ساعت 11:46 توسط سلمان گنجی. فکرش را هم نمی کردم که چه زندگی زیبایی خواهد بود. خوابیدن در کنار خرچنگ های دریایی! برسد به دست آسمان.