hasratedidar.blogfa.com
حسرت دیدار یارحسرت دیدار یار -
http://hasratedidar.blogfa.com/
حسرت دیدار یار -
http://hasratedidar.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
14
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.192 sec
SCORE
6.2
حسرت دیدار یار | hasratedidar.blogfa.com Reviews
https://hasratedidar.blogfa.com
حسرت دیدار یار -
حسرت دیدار یار - ..:: یار عزیزتر از جانم ::..
http://www.hasratedidar.blogfa.com/post-13.aspx
شنبه نوزدهم تیر ۱۳۸۹. یار عزیزتر از جانم : . یار عزیز تر از جانم کاش قادر بودم آنچه در وجودم می گذرد با تو در میان بگذارم تمام لحظات و دقایق عمرم از مهر توست و تمام ثانیه هایم انباشته از تصویر توست. مهر تو چون نسیمی روح انگیز و دل نواز به حریم قلبم پا نهاده است. دل پریشانم تو را می حوید و وجودم از درد جان سوزی گداخته است. و تو تنها موجودی هستی که بعد از خدا دوستت دارم. عشق تو در تمام وجودم ریشه دوانیده است. کاش کور بودم و تو را نمی دیدم. کاش لال بودم و با تو سخن نمی گفتم. اما من دوست دارم.
حسرت دیدار یار - ..:: تبریک تولد ::..
http://www.hasratedidar.blogfa.com/post-23.aspx
پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۹. تبریک تولد : . بیا شعما رو فوت کن. امروز با شکوهترین روز هستیست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد. و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد. به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک. دوباره روز تولدت رسید. روزی که غصه سراغم نمیاد. روزی که دستای تنهایی من. بیشتر از همیشه دستاتو میخواد. در باغ جهان، دلم گلی می جوید. امروز گل سپیده ات می روید. امروز دلم دل ای دل ای میخواند،. چون میلاد تو را خدا مبارک گوید. میلاد تو طلوع نور. گلی شکفته در بهار. روز میلاد...
حسرت دیدار یار - ..:: سارا ::..
http://www.hasratedidar.blogfa.com/post-15.aspx
پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۸۹. مسیر رفته را برگشت با دلواپسی تا من. فقط من را برای زندگی می خواست ، تنها من. نگاهی کرد و پلکی پ س زد و آرام با گریه. به من فهماند می خواهد بماند تا ابد با من. دلش لرزید و شرم ازگونه اش س ر خورد و آهسته. دو دستم را گرفت وگفت : شاعرجان! سرم روی تنم سنگین شد و چشمم سیاهی رفت. وپیش پای اولرزیدم و افتادم از پا من. وقلبم ریخت از فرط تپش ، نبضم پریشان شد. زبانم در دهان چرخید و گفت آهسته : سارا من؟ نگاهم کرد و لبخندی زد و با لحن گیرا گفت :. برای زنده بودن ، زندگی ، لطفا بمان بامن.
حسرت دیدار یار - ..:: ای کاش تورا ببینم ::..
http://www.hasratedidar.blogfa.com/post-12.aspx
چهارشنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۹. ای کاش تورا ببینم : . ترسم که شبي در غم جانکاه بميرم. در حسرت دل باشم و با آه بميرم. آن لحظه آخر که اجل گفت بميرم. اي کاش تو را بينم و آنگاه بميرم . . نوشته شده توسط آرمین عاشق در 23:56 لینک ثابت. من با اميد مهر تو پيوسته زيسته ام. اين مباد كه بعد از تو نيستم. بعد از تو آفتاب سياه است. ديگر مرا به خلوت خاص تو راهي نيست. در آسمان زندگيم مهر و ماه نيست. كمياب ترين كدهای جاوا برای وبلاگ نويسان.
حسرت دیدار یار - ..:: حسرت دیدار یار ::..
http://www.hasratedidar.blogfa.com/post-18.aspx
یکشنبه دهم مرداد ۱۳۸۹. حسرت دیدار یار : . من بازم اومدم اینبار با دلی پر خونتر دیگه آروم آروم داره باورم میشه. که سارا جونمو دارم از دست میدم خدایا کمکم کن. من طاقتشو ندارم چیکار باید بکنم چیکار؟ خدا جون اگه هم قرار شد یه روزی من و سارا رو از هم جدا کنی. حداقل بزار برای یک بار هم که شده برای اولین و آخرین بار ببینمش. تا این آرزو تو دلم نمونه نزار تو حسرت دیدارش بمونم. سارا نمی دونم اگه همچین روزی پیش بیاد چی به سر من میاد. تو که پاکی و معصوم از خدا بخواه که اون روز روز جدایی نرسه. بعد از تو آفتاب سياه است.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
تراشه های احساس - خدا کجاست؟؟؟
http://www.suinab.blogfa.com/post-11.aspx
امیری از طفلی سوال کرد که اگرگفتی خدا کجاست؟ یک سکه به تو می دهم. طفل فوری در جواب امیر گفت : اگر شما گفتید که خدا کجا نیست من دو سکه به. لطفا به این سوال جواب بدید. به نظر شما خدا چه شکلیه؟ یعنی خدا رو همیشه چه جوری تصور می کردی؟ مثلا:هاله ی نور.مه آلود.شبیه فرشته ها.یا هرچی که به ذهنتون میرسه. نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 22:23 توسط آی سودا. سپاس خدایی را که اول است بی آنکه پیش از او اولی باشد. آخر است بی آنکه پیش از او آخری باشد. سپاس خدایی را که سزاست که هر وقت بخواهم می توانم صدایش کنم.
تراشه های احساس - به خدا گفتم
http://www.suinab.blogfa.com/post-6.aspx
به خدا گفتم كاش دور دنيا را حصار مي كشيدي و كوله بار مسافران را با. زمين قفل مي زدي گفت: آن روز. با قلب هايشان نردبان مي ساختند و عرش را به فرش مي آوردند ، آنگاه. بود كه شيطان سيلي غرورش را بر گونه ملائكه ها مي زد. و با خاك خدا بازي مستانه مي كرد. آنگاه ديگر با لالايي حوا همه نمي خوابيدن ، ديگردستان مادر موسي بوسه. بر نيل نمي زد، عشق و. ايمان پدر، گلوي اسماعيل را نوازش نميداد، جامه يوسف قباي مادرش. نمي شد، نوح چهل سال. چشم انتظار چنار نمي بود ، آهو ، رضا(ع) را نمي شناخت. طيف زندگي (الي جون). تنها بودن به...
تراشه های احساس - روزگار
http://www.suinab.blogfa.com/post-10.aspx
من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم. دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم. قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم. عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم. کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم. سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم. من می ترسم پس هستم. این چنین می گذرد روز و روزگار من. من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 15:23 توسط آی سودا. سپاس خدایی را که اول است بی آنکه پیش از او اولی باشد. آخر است بی آنکه پیش از او آخری باشد.
تراشه های احساس - وقتی تنها شدم
http://www.suinab.blogfa.com/post-8.aspx
وقتی تنها شدم خیال دست مرا گرفت و به کوچه های خلوت برد"هوا مه آلود و پنجره. ها بسته بودند"هیاهو مرده بود"از یادگاری هایی که بر روی در و دیوار نوشته بودند. خبری نبود خورشید همه را شسته بود"دیوارها کمر خم کرده و غصه های پاییزی را. دلم تنگ شد"باید گریه می کردم.هیچ مسافری نبود که من را از این سکوت برهاند و. من فقط در محضر خدا اشک می ریختم. وقتی تنها شدم کفشهایم پاره شده بودند.باید کجا می رفتم؟ باید گل ها را به که. پنجره ها بسته شدن.به تماشای کدام مسافر باید چشم. قایق ها را اقیانوس برد تا کی. به نام من .ب...
تراشه های احساس
http://www.suinab.blogfa.com/9005.aspx
الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنمون کند. الهی دلی ده که در کار تو جان بازیم و جانی ده که کار آن جهان بسازیم. الهی نفسی ده که حلقه بندگی تو گوش کند . جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند. الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم. الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوئیم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوئیم. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 17:4 توسط آی سودا. امیری از طفلی سوال کرد که اگرگفتی خدا کجاست؟ یک سکه به تو می دهم. لطفا به این سوال جواب بدید.
تراشه های احساس - دوری
http://www.suinab.blogfa.com/post-5.aspx
دیشب از دوری طاقتم طاق شده بود"سر در دامن ثانیه ها تا سحر گریه کردم"گریبان. دقیقه ها را چاک دادم چراااا آهسته قدم بر می دارند؟ به آستین ساعتها آویزان بودم. تا بدانند که من محتاج گام هایشان هستم عصای خورشید بودم تا زود تر از دیروز. غروب کن"با ستارگان گریه کردم تا خیلی زود ماه را به سفر فردا ببرند"دست جاده را. می بوسیدم شانه هایش را نوازش می کردم تا کوله بار اخمش را از پیچ ابرو ها. بگشاید و فقط برای یک لحظه کوتاه شود. نوشته شده در دوشنبه بیستم تیر ۱۳۹۰ساعت 18:22 توسط آی سودا. طيف زندگي (الي جون). دل نوشته ...
تراشه های احساس - خدااااااا
http://www.suinab.blogfa.com/post-12.aspx
الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنمون کند. الهی دلی ده که در کار تو جان بازیم و جانی ده که کار آن جهان بسازیم. الهی نفسی ده که حلقه بندگی تو گوش کند . جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند. الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم. الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوئیم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوئیم. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 17:4 توسط آی سودا. سپاس خدایی را که اول است بی آنکه پیش از او اولی باشد. آخر است بی آنکه پیش از او آخری باشد.
تراشه های احساس - آب
http://www.suinab.blogfa.com/post-14.aspx
می دانی چرا آب هميشه به آن چيزی که می خواهد می رسد؟ دقيقا می داند چی می خواهد (پايين رفتن). اگر به سنگ برسد اول سعی می کند دورش بزند،بعد اگر نتوانست سوراخش می کند. اگر به يک چاله رسيد،آرام صبر می کند تا پ ر شود بعد ر د می شود. بيائيد ما هم در برابر مشکلات مثل آب باشيم. مثل آب با مشکلات برخورد کنيم. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 19:55 توسط آی سودا. سپاس خدایی را که اول است بی آنکه پیش از او اولی باشد. آخر است بی آنکه پیش از او آخری باشد. سپاس خدایی را که سزاست که به غیر او دل نمی بندم.
تراشه های احساس
http://www.suinab.blogfa.com/9004.aspx
وقتی تنها شدم خیال دست مرا گرفت و به کوچه های خلوت برد"هوا مه آلود و پنجره. ها بسته بودند"هیاهو مرده بود"از یادگاری هایی که بر روی در و دیوار نوشته بودند. خبری نبود خورشید همه را شسته بود"دیوارها کمر خم کرده و غصه های پاییزی را. دلم تنگ شد"باید گریه می کردم.هیچ مسافری نبود که من را از این سکوت برهاند و. من فقط در محضر خدا اشک می ریختم. وقتی تنها شدم کفشهایم پاره شده بودند.باید کجا می رفتم؟ باید گل ها را به که. پنجره ها بسته شدن.به تماشای کدام مسافر باید چشم. قایق ها را اقیانوس برد تا کی. سراب است و بس.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
14
حسرت
خدا جون من خستم جدی میگم بزار برم. خدا جون من خستم جدی میگم بزار برم. پنجشنبه هجدهم دی 1393. چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار. كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست. مسير من با شما يكي نيست. از سرعت خود نكاهيد. من آداب دلبري را نمي دانم. شنبه دهم آبان 1393. سه شنبه پانزدهم مهر 1393. فراموش کردن کسی که دوستش داری. مثل این است که شبی فراموش کنی،. چراغ حیاط پشتی را خاموش کنی! چراغ، تمام روز بعد روشن میماند،. و نور خورشید مانع فهمیدنت میشود! اما همین که تاریکی شب فرا می رسد،. وا میداردت که به یاد آوری . . . نه دردی ...
❤...گناهم دوست داشتنته❤
واسه همیشه پیشم بمون. مامان با, بابا صحبت کرد راجع به علیرضا اونم حرفی نزد یعنی قبول کرد که این پنج شنبه یعنی دو روزه دیگه بیان واسه اشنایی و باقیش.دل تو دلم نیست نمیدونم چی پیش میاد! نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 0:57 توسط مری. دلم میخواهد جاخوش کنم در دنج ترین جای کافه ای سیگار پشت سیگار دودکنم و ککم هم از رفتنش نگزد. بعدش یک فنجان قهوه تلخه تلخ سفارش بدهم وبا تلخی وجودم سربکشم. بعدش ک تلخی تمام وجودم راگرفت،اشک هایم را پاک کنم و آن لبخند تظاهر آمیز را بزنم و کافه را ترک کنم. بعداینکه ...
من شیشه دلتنگی دلهای غمینم
من شیشه دلتنگی دلهای غمینم. آيت الله محمد تقی بهجت (رحمة الله علیه). امام خمینی (رحمة الله علیه). دفتر مقام معظم رهبري. اول ضمیرمفرد غائب کجایی؟ امام خامنه ای محبوب امام زمان ( عج ). امام را دعا كنيد. انتظار تا کی اقا جان. بچه های شهر غریب. بصیرت افزایی و ولایت مداری. بهای وصل تو گر جان بود خریدارم! تو از مهلت یافتگانی تا وقت معلوم. جامعه القران الکریم خاتم الانبیا(بوشهر). حقیقت آینه های بی غبار. حمایت از طرح گفتمان انقلاب در سیما. خانه قرآنی کودک و نوجوان عبد الله بن حسن. خطب نادره امام علی (ع). عمری ست...
ذهن خسته
خوب چيكار كنم.يادم رفته بزرگ بشم. اگر تو اين جامعه كوچيك باشي آدم حسابت نميكنند.حقوق كودكان كه به رسميت شناخته نميشه.آخه بايد مرد بزرگي باشي تا كامل حسابت كنند.اگر زن بزرگ باشي نصف آدم.اگه پسر كوچيك باشي بازم نصفاي. اگه دختر بچه باشی 1 چهارم حساب میشی . از نظر ديه و از اين دست نميگم.قوانين نانوشته اجتماعي رو ميگم. چرا سوزاندي و چرا در آن شب ان دوست خاكسترم را به باد داد؟ سنگدل بودن اين قدر راحت است؟ حتي خبري هم نگرفتي؟ من غریبه دیروز .آشنای امروز و فراموش شده فردایم. بابک -1368 جنوب سرزمین هرز.). چقدر زن...
حسرت های بیهوده
یه جایی واسه حسرت خوردن تا جونمون درآد. چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389. خانه و زندگی جدید من. اینجانب مهدی در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۸۹ مصادف با ۱۴ رمضان ۱۴۳۱ مصادف یا ۲۵ آگوست ۲۰۱۰ زیباترین انتخاب زندگیمو کردم و وارد نیمه دوم زندگی شدم. به همین مناسبت اسباب را جمع کردم و به خونه جدیدم بردم. آدرس خونه جدید من هم اینه . خوشحال میشم سر بزنید. سهشنبه 24 فروردینماه سال 1389. دیوانه را محبت آرام میکند . بهم محبت می کرد. نمی دونم چرا ولی درک نمی کردم. من نمی فهمیدم چرا. اصلا درک نمی کردم. یک اتفاق برام افتاد. بلد نب...
حسرت دیدار یار
جمعه سیزدهم اسفند ۱۳۸۹. نوشته شده توسط آرمین عاشق در 2:45 لینک ثابت. شنبه دوم بهمن ۱۳۸۹. کا ش همگی در برخورد با هم,یادمون بمونه که پشت خروارها سیم,کابل. و این صفحه های نورانی بزرگ و کوچک در سراسر دنیا ,انسان حقیقی نشسته,. انسانی که مثل ما از پوست و گوشت و خون ساخته شده.نه از صفحه کلید و سیستم کابل . بستن یکی از این پنجره های نورانی کمتر از یک ثانیه طول می کشه,. درست همون قدری که آزردن کسی طول می کشد. ولی کاش بدونیم پشت همه این اسم های زیبا و زشت کسی هست که دل داره. کسی که آزرده میشه درد می کشه . سارا هم ...
حسرت دیدار
بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه). آمدنت همراه با عشق بود و رفتنت همراه با درد نه میتوانم خوبیهایت رإ از یاد ببرم نه میتوانم بدیهایت رإ فراموش کنم. ᵝᵊʰʱᴽᶳʰ کرمستجی خوشحالم میشیم سر بزنید عاشقانه هائ خواهرم الهام و خودم عاشقانه های الهام - کرمستجی - - - - - - - - - - - - http:/ m.facebook.com/profile.php? نوشته شده در جمعه 29 دیماه سال 1391ساعت 07:50 ب.ظ توسط بهنوش. نوشته شده در جمعه 29 دیماه سال 1391ساعت 07:48 ب.ظ توسط بهنوش. اشتهی رحیلا إلى الجنهه. و قلبا لا یؤلمنی.
تقدیم به تنها امید زندگیم ...
تقدیم به تنها امید زندگیم . همیشه نوشتن بیوگرافی برام سخت بوده،. وقتی میخوام یک سطر از خودم بنویسم انگار که قراره از همه دنیا بنویسم ،. اما همیشه اعتقاد دارم که بیوگرافی من همین خود خودم است که میبینید. از گذشته تا به حال و شاید آینده! از بچگی بزرگ شدم. .متولد 18 اردیبهشت.کارشناسی حقوق میخونم. اما در چند خط: همه آدمارو دوست دارم، جدا از هر رنگ و نژاد و مذهب و دین . به نظر من زندگی با تمام ناملایماتش اونقدر زیباست که میشه دوستش داشت. به عبارتی خوبی با وجود بدیه که معنا پیدا میکنه . اینجا همدم تنهایی منه.
که تواسمم رو پرسیدی
که تواسمم رو پرسیدی. ساکنان دریا بعد از مدتی صدای موج را نمی شنوند عجب تلخ است قصه عادت. هر روز برایت رویایی باشد در دست. نه دوردست،. عشقی باشد در دل. نه در سر،. و دلیلی باشد برای زندگی. نه روزمرگی. جمعه 6 مرداد1391 ] [ 19 ] [ عاطفه ] . شنیده ام امشب شب آرزوهاست. شنیده ام اگر برای دیگری دعا کنی دعایت برآورده می شود. پس ای دوست من با قطره اشکی برایت دعا می کنم. می دانم دیگر دلم پاک نیست،. می دانم دیگر قلبم همانند قلب یک کودک معصوم نیست. ولی مرا دعا کنید. جمعه 5 خرداد1391 ] [ 0 ] [ عاطفه ] . هوای دو نفره پ...
حسرت عشق
درد من حصار بركه نيست! دردزيستن با ماهيانيست كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده. فقط یک بار بگو که برای منی، تا یک عمر احساس خوشبختی کنم. نوشته شده در شنبه 17 اردیبهشت1390ساعت 1:18 توسط سامان. می نویسم فقط برای. همه می خوانند الا. نوشته شده در سه شنبه 16 آذر1389ساعت 21:36 توسط سامان. کسی که عشق رهایش میکند ، بودنی است که نمیداند چگونه باید باشد. نوشته شده در چهارشنبه 10 آذر1389ساعت 20:31 توسط سامان. بهترین درودهایم نثار آنانے باد که کاستے هایم رامیدانند وباز هم دوستم دارند. می دونید چی گفت؟ پسر: عشقم یه عک...