hengaam.blogfa.com

shortcutways.wordpress.com

رام | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/2013/04/13/رام

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در داستان های مینیمال. 8211; نام من رام است. سرودهایم نوای چنگ خدایان است و آسمان و زمین در برابرش سر فرود می آورند. شعرهایم چون شعرهای کتاب ودا سنگ های قلب کوه را به لرزه در می آورند. از عصر وداها تا کنون آرامش و رامش لطف من است که شامل حال بندگان درگاهم می شود و قلبشان را مالامال از لذت و احساس شادی بیکران و تصفیه شده می کند. نویسنده: «می کشی؟ رام : «سپاس! Raquo; و یک نخ را از سر پاکت بیرون کشید و با لحنی سوزناک به نطقش چنین پایان داد. نویسنده: «فرقی دارد؟ همزمان نویسند...

shortcutways.wordpress.com

ما زن ها | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/2013/11/03/ما-زن-ها

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در ترجمه شعر. ما زن ها، ما با خاک برنز مانوسیم. ما از فاخته می پرسیم که از بهار چه انتظار دارد،. ما دستانمان را به دور کاج لخت می اندازیم،. ما درغروب آفتاب به جستجوی نشانه ها و تدبیرهستیم. آن زمان که من عاشق یک مرد بودم، او به هیچ چیز باور نداشت…. او یک روز سرد با چشمانی توخالی آمد،. او یک روز سخت با نسیان بر جبینش رفت. گر کودک من نزیست، از اوست…. Vi kvinnor, vi äro så nära den bruna jorden. Vi fråga göken, vad han väntar av våren,. Vi slå våra armar kring den kala furan,.

shortcutways.wordpress.com

آنا | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/author/shortcutways

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در ترجمه شعر. ما زن ها، ما با خاک برنز مانوسیم. ما از فاخته می پرسیم که از بهار چه انتظار دارد،. ما دستانمان را به دور کاج لخت می اندازیم،. ما درغروب آفتاب به جستجوی نشانه ها و تدبیرهستیم. آن زمان که من عاشق یک مرد بودم، او به هیچ چیز باور نداشت…. او یک روز سرد با چشمانی توخالی آمد،. او یک روز سخت با نسیان بر جبینش رفت. گر کودک من نزیست، از اوست…. Vi kvinnor, vi äro så nära den bruna jorden. Vi fråga göken, vad han väntar av våren,. Vi slå våra armar kring den kala furan,.

shortcutways.wordpress.com

دختر روس | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/2013/04/14/دختر-روس

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در داستان های مینیمال. آن سوی ویترین مک دونالد، هارون را می بیند که پشت میزی نشسته است و با موبایلش حرف می زند و همزمان خیابان را هم می پاید. برایش دستی تکان می دهد و وارد می شود. مخاطب هارون هنوز روی خط است وقتی که با او دست می دهد. هارون اشاره می کند که کمی وقت می خواهد تا حرفش را تمام کند. Laquo;چیزی هم سفارش داده ای هارون؟ Raquo; هارون متوجه نمی شود فقط دستش را به علامت موافقت تکان می دهد. هارون بدجور در گیر شده. هارون ته قهوه اش را سر می کشد و می گوید: «نمی توا...

shortcutways.wordpress.com

مثلث برمودا | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/2013/04/15/مثلث-برمودا

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در داستان های مینیمال. توی ایوان سیگاری روشن کرد و گفت : «سرخپوستی بکشیم؟ گفتم: «هنوز دست از این بازی های نوجوانانه برنداشته ای؟ خنده دردناکی کرد. پک اول را زد و سیگار را به دستم داد و گفت: «یک امشب را به خاطر ما بگذار جای رنگ ماتیکت هم رویش بماند.». خندیدم و گفتم: «باید بروم رژ لب سیما را قرض بگیرم . می خواهی؟ از داخل اتاق صدای خنده و شوخی می آمد. سیگار را از بین انگشتانم بیرون کشید و گفت : «نمی خواهد بروی! 1 نظر برای “ مثلث برمودا. 16 آوریل 2013 در 6:31 ب.ظ. من در وب شات.

shortcutways.wordpress.com

ستاره ها | shortcut

https://shortcutways.wordpress.com/2013/11/03/ستاره-ها

وبلاگ رسمی غزال تشکر. فرستادهشده در ترجمه شعر. Står jag på trappen och lyssnar. Stjärnorna svärma i trädgården. Och jag står ute i mörket. Hör, en stjärna föll med en klang. Gå icke ut i gräset med bara fötter. Min trädgård är full av skärvor. شب که می رسد. روی پله ها می ایستم و گوش می سپارم. غوغای ستارگان است در باغ. و من آن جا در تاریکی ایستاده ام. می شنوم که یک ستاره ترقی بر زمین می افتد. پابرهنه در علف ها نرو. باغ من پر از خرده ستاره است. ما زن ها ». پاسخی بگذارید لغو پاسخ. نشانی هرگز عمومی نمیشود).

celestialy.blogfa.com

celestialy

http://www.celestialy.blogfa.com/9001.aspx

زیر این چتر سپهر. بینم انبوه درختان از دور. آرمیده است چو من نیلوفر. می روم پیش سحر. او مرا می فهمد. او فرح می بخشد. خواهم او را از دور. همه از سر سبزی. از صبا ، از شبنم. از صداقت ، از بید. امشب از کوی ریاها رفتم. شاید آن سوی دگر. من نیابم دگر او را هرگز. عابر خسته ی من. نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۰ساعت 22:43 توسط بهار. Be yade akharin khalife parvardegar. Every thing and no thing. Biya ta raha shavim.

celestialy.blogfa.com

celestialy

http://www.celestialy.blogfa.com/8903.aspx

Aim the whole sky. نوشته شده در شنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۸۹ساعت 19:56 توسط بهار. Freedom is the goal of life. Without freedom life has no meaning at all. By freedom is not meant any political social or economic freedom. By freedom is meant freedom from time freedom from mind. نوشته شده در شنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۸۹ساعت 0:26 توسط بهار. آنجا که چشمان مشتاقی برای انسان اشک می ریزد. رنج کشیدنش می ارزد. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۹ساعت 23:56 توسط بهار. یا رب سببی ساز که یارم بسلامت. رنج تلخ است ولی...

celestialy.blogfa.com

celestialy -

http://www.celestialy.blogfa.com/post-29.aspx

به دیدارم بیا هر شب. در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند. بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند. شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها. بیا بنگر چه غمگین و غریبانه. در این ایوان سر پوشیده. و این تالاب مالا مال. دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها. بیا امشب که بس تاریک و تنهایم. بیا ای روشنی اما بپوشان روی. که می ترسم تو را خورشید پندارد. و می ترسم همه از خواب برخیزند. و می ترسم که چشم از خواب بر دارند. نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را. نمی خواهم بداند هیچ کس ما را. و نیلوفر که سر بر می کشد از آب.

celestialy.blogfa.com

celestialy

http://www.celestialy.blogfa.com/9003.aspx

کاش می شد دست در خرمن خورشید کنی. خوشه ای نور بچینی بزنی بر سر زلف. بوسه ای پرت کنی بر لب بام. شیشه ی بغض ترک بر دارد! و کسی ساز کند وسوسه ی نجوا را. نوشته شده در شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:53 توسط بهار. Be yade akharin khalife parvardegar. Every thing and no thing. Biya ta raha shavim.