holocaust1987.blogfa.com
هولوکاستهولوکاست -
http://holocaust1987.blogfa.com/
هولوکاست -
http://holocaust1987.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.8 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
16
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.798 sec
SCORE
6.2
هولوکاست | holocaust1987.blogfa.com Reviews
https://holocaust1987.blogfa.com
هولوکاست -
holocaust1987.blogfa.com
هولوکاست
http://holocaust1987.blogfa.com/posts
سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰. چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹. یکشنبه پنجم دی ۱۳۸۹. چهارشنبه دهم آذر ۱۳۸۹. جمعه هفتم آبان ۱۳۸۹. پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۸۹. پنجشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۸۹. دوشنبه هفتم تیر ۱۳۸۹. جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۹. دوشنبه هفدهم خرداد ۱۳۸۹. جمعه هفتم خرداد ۱۳۸۹. پنجشنبه ششم خرداد ۱۳۸۹. Powered by BLOGFA.COM.
هولوکاست
http://holocaust1987.blogfa.com/8907.aspx
پس فردا سه شنبه! من روزها را اینگونه می شمارم. تا در بی نهایتی شگفت. به لحظه میلادم بازگردم. مرا در رحم مادرم دفن کنید! نوشته شده در پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۸۹ساعت 14:15 توسط مهدی عقیلی. من نمي گويم که به مانند من باش، بلکه همچون خودت باش و يک تفاوت را ايجاد کن! مسیح مکی زاده (کور). دریا موسوی (عصیان نویس).
هولوکاست - ...
http://holocaust1987.blogfa.com/post-8.aspx
پس فردا سه شنبه! من روزها را اینگونه می شمارم. تا در بی نهایتی شگفت. به لحظه میلادم بازگردم. مرا در رحم مادرم دفن کنید! نوشته شده در پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۸۹ساعت 14:15 توسط مهدی عقیلی. من نمي گويم که به مانند من باش، بلکه همچون خودت باش و يک تفاوت را ايجاد کن! مسیح مکی زاده (کور). دریا موسوی (عصیان نویس).
هولوکاست - ...
http://holocaust1987.blogfa.com/post-7.aspx
که دیوار را قلقلک می دهند. از صبحی که فرقی با ظهرش ندارد. با نیمه شبش را. آجرها خوب درک می کنند. لای جرز دیوار می توانند عشق را تجربه کنند. و بچه گنجشک ها. بدون ترس از کارگر شهر داری. که غذایشان را جارو می کند. به ل ی ل ی خود ادامه می دهند. تا جایی که شب خالی از صدای سایه ها می شود. نوشته شده در پنجشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۹ساعت 0:12 توسط مهدی عقیلی. من نمي گويم که به مانند من باش، بلکه همچون خودت باش و يک تفاوت را ايجاد کن! مسیح مکی زاده (کور). دریا موسوی (عصیان نویس).
هولوکاست - Goodbye cruel world
http://holocaust1987.blogfa.com/post-6.aspx
باد از بین قار قار کلاغها میگذرد. برگها که له می شوند. ولی موهای تو نمی دانم در چه چیز می رقصد! نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۸۹ساعت 0:36 توسط مهدی عقیلی. من نمي گويم که به مانند من باش، بلکه همچون خودت باش و يک تفاوت را ايجاد کن! مسیح مکی زاده (کور). دریا موسوی (عصیان نویس).
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-132.aspx
جای چند مژه بر پلکم خالی است؟ نامی از من نیامده در تاریخ. آمده با تاریخ بر سنگی تخت خوابیده رویم. طلب مغفرتم را چه کسی میجوید. ولی اهل قرآن و مذاکره با اموات بل احیاء. افحسبتم انما خلقکم عبثا. زنده زنده مردم بلی. گورستان از برکت مرده زنده میماند. وسیلهی ایاب و ذهاب مردگان. هیچ کس مژگان خودش را نمیبیند. مگر این که مقابل دیگری پلک بزند مانند مژگان من. از آنجا که مولف می میرد. همه باکره از آب در میآیند. آب نیمهی خالی لیوان. بحران آب شیرین را بچش شور مرد نمکی در سلسلههای ساسانی. عصر آهن دارد زنگ میزند.
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-128.aspx
فصلی که خودکشی برگهای رنگپریده طبیعی است. صلیب میوه دهد مسیح برداشت شود. چرا بنفش یا آبی نمیشوند پدر؟ سوال احمقانه نکن پسرجان کمی طبیعی باش. پشت سرش آب ریختیم با کاسهی چشم. آخر چرا زنده ماندیم دو برگ سبز در اوج پاییز غیرطبیعی است. برف بمالد کرمی سفیدکننده بر پوست پاییز. صلیبی دیگر بکش مسیحی دیگر بر سینه ات سربگذارد. فردا برگ های زرد را خواهند برد مردانی با لباس سبز. پیاده رو زرد شد. عادت ماهانهی هر سال تو مادر طبیعت. نوشته شده در دوشنبه ۱۱ آذر۱۳۹۲ساعت توسط مسیح مكي زاده. شب سر بر بالین می گذارم.
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-131.aspx
اسکانیای زندگی (به قربانیان آتش سوزی اسکانیا). هرچه سکوت را شکستند شیشهها نشکست. آتش همه را خاموش کرد. باک را پر کردهای. و لیست بازماندگان را خالی. شماره ی صندلی است که میماند. خودت را به آن راه نزن. صورتت را برای چه کسی اصلاح میکنی این صورت اصلاح ناپذیر را. مژهها سر از صورتم در میآورند مژههای صورتیام. این ریش است مرد. حسابی هوش از سرت برده. من آن شب خواب بودم. و از بیداری نسوختم. نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۳ساعت توسط مسیح مكي زاده. شب سر بر بالین می گذارم. سر از روز در می آورم. سر در نمی آورم.
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-125.aspx
بیمارستان خورشید بخش اعصاب و روان. لبخند بزنم چهره ام درد می گیرد. گسلی که به حفره های روحم فشار می آورد. خمیازه بکشم حفره ای بر چهره ام می کند تا بکشد ته دل سیاهم همه ی سپیده را. تو هنوز جوانی انترن فرازپستان روشنفکر. روش های زشت شادی را یاد نده من هم افسردگی باوقار را آموختم. راستی حفره به چیزی می گویند که نیست چگونه پرش کنم؟ چه قدر طول می کشد زمان یک دقیقه به عقب باز گردد؟ به تاخیر افتد زودانزالی. باز نمی گردد حتا اگر همه ی انرژی جهان جمع شود. چونان راننده ای بی ناموس. قرصت را خورده ای؟ قند ها سرخ شدند.
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-122.aspx
مردی با بارونی می گذرد. این سکه می افتد. نمی داند از کجا. حتا آن مرد با جیب سوراخش. این بار قبل است که با بارونی خواهد گذشت و دستش را زیر باران گرفته است. راستی این گدا هم در آن گوشه نشسته انگار. کسی هم که اکنون دارد این شعر را می نویسد نیست تا ادامه ندهد. سکه ای را که بخواهد بیوفتد. و هیچ وقت به دست گدای این گوشه ها نرسد. داشتم این شعر را می خواندم که مجبور شدم ناگهان با بارونی بگذرم. تا در چند سطر پایین تر. سکه ای از جیبم بیوفتد. و گدا در همه ی گوشه ها مرده باشد. در حالی چند سکه دورش می چرخند.
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-123.aspx
امیدوارم غم آخرت باشه! دستم را سخت می فشرد:" کجا می ری؟ به این زودی می خوای بری؟ حالا من با کتابا و وسایلت چی کار ؟ دستم را ول می کند و بیدار می شود. مادر روی پله ها ایستاده است: "دیر کردی. زیاد که درد نداشت؟ دستش را سخت می فشرم تا بیدار نشوم. نوشته شده در پنجشنبه ۳ آذر۱۳۹۰ساعت توسط مسیح مكي زاده. شب سر بر بالین می گذارم. سر از روز در می آورم. سر در نمی آورم. شعر هایی به زبان آلمانی. تقابل های دوگانه ی مکی زاده. مسیح مکی زاده(زبان اسکیزوفرنیک).
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-127.aspx
همه تماشا می کردند. فردوسی چشم سیمانی اش را به غروب دوخته. این بار حماسه ای بر خواهد خاست بی گردوخاک. نام مقصد را عربده می کشد. پیکان آغشته به خون رنگپریده ای است نارنجی است. پیکان آرش است که می رود. نوشته شده در پنجشنبه ۳۱ مرداد۱۳۹۲ساعت توسط مسیح مكي زاده. شب سر بر بالین می گذارم. سر از روز در می آورم. سر در نمی آورم. شعر هایی به زبان آلمانی. تقابل های دوگانه ی مکی زاده. مسیح مکی زاده(زبان اسکیزوفرنیک).
کور
http://www.koor.blogfa.com/post-121.aspx
وقتی برای دیدن شب فانوسی روشن کردم. مست های نیمه شب مسخره ام می کردند. فانوس را خاموش کردم. و مست ها محو شدند. تارهای عصبی ام به صدا در می آید. تا بلک متال از گوشم در همه ی کوچه ها بپیچد. مردان مجرد بدخواب شوند. به سوی مربع و مثلث هایی دیوانه کننده. به شکل عجیبی بچرخند. و بی آنکه بفهمند. زوجی خوشبخت را لگدمال کنند. بعد که می فهمند. دلشان برای اعداد زوج تنگ شود. و خود را تقسیم بر دو کنند. تا فرد سومی وجود نداشته باشد. وقتی برای دیدن شب فانوسی روشن کرد. ما دوباره ظاهر شدیم. شب سر بر بالین می گذارم.
کور
http://www.koor.blogfa.com/9305.aspx
جای چند مژه بر پلکم خالی است؟ نامی از من نیامده در تاریخ. آمده با تاریخ بر سنگی تخت خوابیده رویم. طلب مغفرتم را چه کسی میجوید. ولی اهل قرآن و مذاکره با اموات بل احیاء. افحسبتم انما خلقکم عبثا. زنده زنده مردم بلی. گورستان از برکت مرده زنده میماند. وسیلهی ایاب و ذهاب مردگان. هیچ کس مژگان خودش را نمیبیند. مگر این که مقابل دیگری پلک بزند مانند مژگان من. از آنجا که مولف می میرد. همه باکره از آب در میآیند. آب نیمهی خالی لیوان. بحران آب شیرین را بچش شور مرد نمکی در سلسلههای ساسانی. عصر آهن دارد زنگ میزند.
کور
http://www.koor.blogfa.com/9112.aspx
بیمارستان خورشید بخش اعصاب و روان. لبخند بزنم چهره ام درد می گیرد. گسلی که به حفره های روحم فشار می آورد. خمیازه بکشم حفره ای بر چهره ام می کند تا بکشد ته دل سیاهم همه ی سپیده را. تو هنوز جوانی انترن فرازپستان روشنفکر. روش های زشت شادی را یاد نده من هم افسردگی باوقار را آموختم. راستی حفره به چیزی می گویند که نیست چگونه پرش کنم؟ چه قدر طول می کشد زمان یک دقیقه به عقب باز گردد؟ به تاخیر افتد زودانزالی. باز نمی گردد حتا اگر همه ی انرژی جهان جمع شود. چونان راننده ای بی ناموس. قرصت را خورده ای؟ قند ها سرخ شدند.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
16
Wahrheit oder doch gelogen? › Holocaust
Wahrheit oder doch gelogen? Zuerst einmal ein Video welches den Zionisten sehr gut erklärt. http:/ www.brd.uy/wp-content/uploads/2016/09/Der-Unterschied-zwischen-Juden-und-Zionisten.mp4 Nicht dass nun jemand auf den Gedanken kommt, dass wir die Juden für unschuldig befinden. Die meisten sind es. Ok. Aber die Juden lassen sich von den Zionisten vor den Karren spannen. Sie versprechen sich eventuell einen finanziellen Vorteil davon. Fakt ist weiter lesen. Rheinwiesenlager – Der wirkliche Holocaust! Gerade ...
holocaust11's blog - °HaRdCore !S A reL!G!on° - Skyrock.com
01/10/2005 at 9:14 AM. 13/10/2006 at 10:22 AM. Subscribe to my blog! Petite entrer en bouche lol! Don't forget that insults, racism, etc. are forbidden by Skyrock's 'General Terms of Use' and that you can be identified by your IP address (66.160.134.11) if someone makes a complaint. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Saturday, 01 October 2005 at 9:21 AM. Edited on Tuesday, 05 June 2007 at 6:09 AM. Please enter the sequence of characters in the field below. Don't forget ...
Holocaust19 - home
Skip to main content. Ebi Gruenblatt- Ebi was one of the children that survived out of the very few who lived. Out of 1.5 million other children murdered. Natus Weissblatt-Natus was forced to leave his home amd live in the ghetto, later his family and him were taken to the Treblinka death camp. Renya Sieger- Germans began deporting jews to the Belzec death camp, 300 people had been shot, Renya and her family disappeared without a trace. This is one of the Gas Chamber that has not been destroyed yet.
هولوکاست
طبق ارزشهایم حرکت می کنم بی هیچ چشمداشتی. به باورهایم می اندیشم بی هیچ حرکتی. صبوری می کنم بی هیچ چاره ای. و می خندم بی هیچ لبخندی! نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 19:30 توسط مهدی عقیلی. در تار عنكبوتی گیر كردم كه عنكبوتش سیر است. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت 0:31 توسط مهدی عقیلی. وقتی سرما در پارک. به هر کس و ناکس شک می کند. نباید جسد برگها را زیر درخت پنهان کنی. کلاه بافتنی ات را روی گوشهایت بکش. حواس کلاغ های خیره را. به دکه ی روزنامه فروشی پرت کن. تو قاتل کفش هایت می شوی.
هولوكاست ايران
Iran : Oppressed country. با سلام حضور بازدیدکنندگان این وبلاگ. خوشحالم که هنوز این وبلاگ جیز جیگر فنته گران و. منافقان و جاهلان میشه. هرچند که مدتهاست وقت. نکردم وبلاگ رو روزآمدکنم و از این بابت متاسفم اما. به موافقان این خط مشی توصیه میکنم. خوندن روزنامه وزین کیهان غافل نشن. التماس دعا برای ظهور آقا (عجل الله تعالی فرجه). نوشته شده در پنجشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط kosar. ویژه نامه هولوکاست ایرانی. ویژه نامه هولوکاست ایرانی. آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد؟ بخش اول تا چهارم. ماجرا...
"Холокост в искусстве" - галерея в Интернете
Сайт "Холокост в искусстве" имени Юрия Розенблата и проф. Альберта Уманского посвящен Катастрофе. The website "Holocaust in Art" named after Yuri Rozenblat and prof. Albert Oumansky is dedicated to the Catastrophe.
holocaust21 | Resisting the coming 21st century holocaust – Men's Rights, Youth Rights, Sexual Rights
Resisting the coming 21st century holocaust – Men's Rights, Youth Rights, Sexual Rights. Jerry Goes To The BBFC. January 3, 2017. From Jerry Barnett criticising the BBFC (British Board of Film Censorship) outside their headquarters. Maybe the next stage is a protest? It is quite frightening the amount of control they have over our lives and they do it without us realising. And it’s about to get worse as they prepare to censor the internet. DECLARE WAR ON THE BBFC! January 3, 2017. November 27, 2016.
HOLOCAUST70
Using the power of. My History Digest would like to ask you to help us creating our Holocaust 70 Memorial issue that will be made available at no charge to the public. The Holocaust was a moment in history when millions of people, poisoned by the National Socialist ideology, caused the death of millions. We must learn from these mistakes and the Holocaust must have a permanent place in our memory, in order to teach people today the consequences of hatred and discrimination. Where was God in Auschwitz?
holocaustallbutmylife.blogspot.com
Holocaust Unit: All But My Life
Holocaust Unit: All But My Life. Friday, February 26, 2010. ABML Blog Entry 2. But you still believe? Gerda 205) It surprised me that Gerda didn't burst into tears when she found out her best friend was dead. I felt sorry for her now that she is alone, and had to survive without her. THE PAIGE THAT TURNS. All but my life part 2. Rich Dixon. Finally at its end and Gerda. Meets Kurt it made me happy to know that at the end something good did happen to her. Tripp Holder, Section 2. Of toes and not feel them...
