homestory.blogfa.com

gahy.blogfa.com

...گاهی

http://www.gahy.blogfa.com/9005.aspx

بزرگ ترین درس زندگی این است که گاهی احمق ها هم درست می گویند. سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنند .16سالمه ، گاهی قلم بر دست گرفته و حرف های دلم رو به صورت داستان می نویسم . نظرتون راجب داستان هایم خیلی مهمه پس لطفا نظر یادتون نره . داستانهای کوتاه (شیرین ). رهگذر کوچه های احساس. داستان به زبان انگلیسیhomestory. عشق به خدا :). Weblog Themes By WeblogSkin. گالری عکس بازیگران سینما.

gahy.blogfa.com

...گاهی

http://www.gahy.blogfa.com/9101.aspx

دو چیز همواره اعجاب ادمی را بر می انگیزد،وجدانی که در سینه ادمی است واسمانی که بالای سر اوست. سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنند .16سالمه ، گاهی قلم بر دست گرفته و حرف های دلم رو به صورت داستان می نویسم . نظرتون راجب داستان هایم خیلی مهمه پس لطفا نظر یادتون نره . داستانهای کوتاه (شیرین ). رهگذر کوچه های احساس. داستان به زبان انگلیسیhomestory. عشق به خدا :). Weblog Themes By WeblogSkin. گالری عکس بازیگران سینما.

gahy.blogfa.com

...گاهی

http://www.gahy.blogfa.com/9006.aspx

در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابری کند. موهايي كم پشت ،چهره اي نه چندان زيبا. هيكلي درشت و شكمي برامده. هفت ، هشت تا بچه ي قد و نيم قد كه اطرافش بودند و داشتن. يه شوهر بد اخلاق كه ازش خوشم نمي امد .اين ها خصوصيات زني بود كه به تازگي به همسايگي ما در امده بود . اسمش زري بود . با شوهر و بچه هايش توي خانه ي عزيز خانم مستاجر بودند. خانه ي ما هم درست چسبيده بود به خانه ي عزيز خانم. من فقط نگاهشان مي كردم .به نظرم بيچاره به نظر مي رسيدند. ي زري خانم را ببينم. بنده خدا چاق که بود حالا باردار هم شده ب...

gahy.blogfa.com

ماه و من

http://www.gahy.blogfa.com/post-12.aspx

دوشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۰. سعی کنید در دنیا انچه را که دوست دارید به دست اورید اگرنه مجبور خواهید بود انچه را که بدست اورده اید دوست بدارید . سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنند .16سالمه ، گاهی قلم بر دست گرفته و حرف های دلم رو به صورت داستان می نویسم . نظرتون راجب داستان هایم خیلی مهمه پس لطفا نظر یادتون نره . داستانهای کوتاه (شیرین ). رهگذر کوچه های احساس. داستان به زبان انگلیسیhomestory. مدرسه ی دوست داشتنی من. Weblog Themes By WeblogSkin. گالری عکس بازیگران سینما.

gahy.blogfa.com

ماه و من

http://www.gahy.blogfa.com/post-16.aspx

پنجشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۱. دو چیز همواره اعجاب ادمی را بر می انگیزد،وجدانی که در سینه ادمی است واسمانی که بالای سر اوست. سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنند .16سالمه ، گاهی قلم بر دست گرفته و حرف های دلم رو به صورت داستان می نویسم . نظرتون راجب داستان هایم خیلی مهمه پس لطفا نظر یادتون نره . داستانهای کوتاه (شیرین ). رهگذر کوچه های احساس. داستان به زبان انگلیسیhomestory. مدرسه ی دوست داشتنی من. Weblog Themes By WeblogSkin. گالری عکس بازیگران سینما.

gahy.blogfa.com

...گاهی

http://www.gahy.blogfa.com/9308.aspx

عشق به خدا :). اه ديگه خسته شدم . اخه چقدر منو مي ذاري زير منگنه بسه ديگه بابا منم آدمم . در حاليكه داد مي زد به غر زدنش هم ادامه مي داد. عصباني شده بودم اما اين عصبانيت را با لبخندي بيش بروز نميدادم. مي دانستم دوست ندارد نصيحت گوش كند . اين خصلت ادمهاست . با اين حال ترجيح دادم با او حرف بزنم . چند دقيقه سكوت بين ما حكم فرما شد اما دوباره ادامه داد :. با لحني ارام و در حاليكه سعي ميكردم بهش ارامش ببخشم گفتم :. اخه تو چي از بد بختي مي فهمي؟ ابجي چرا نماز مي خواني؟ ما كه هيچي نداريم! به خدا خيلي گشنه ام .

gahy.blogfa.com

ماه و من

http://www.gahy.blogfa.com/post-9.aspx

دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰. در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابری کند. سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنند .16سالمه ، گاهی قلم بر دست گرفته و حرف های دلم رو به صورت داستان می نویسم . نظرتون راجب داستان هایم خیلی مهمه پس لطفا نظر یادتون نره . داستانهای کوتاه (شیرین ). رهگذر کوچه های احساس. داستان به زبان انگلیسیhomestory. مدرسه ی دوست داشتنی من. Weblog Themes By WeblogSkin. گالری عکس بازیگران سینما.

gahy.blogfa.com

...گاهی

http://www.gahy.blogfa.com/9306.aspx

بیاید قشنگ زندگی کنیم! اشک های گونه هاش رو پاک کرد . قرآن رو بوسید و آن را کنار گذاشت . از پشت شیشه نگاهش کرد و باز اشکش جاری شد . دختر کوچولو حالا چشماش رو بسته بود . سومین روزی بود که اون حرف نمی زد ،لبخند نمی زد . مادرش رو محکم در آغوش نمی گرفت و نمی بوسید . و حالا این مادرش بود که پشت شیشه icu ایستاده بود . درست 3 شب بود که لحظه ای پلک هایش روی هم نیامده بود .دلش می خواست دخترکش را در آغوش بگیرد و آرامش کند .برایش قصه بگوید تا شاید کنارش به خواب رود. سلام اسم من ریحانه است و اطرافیان هانا صدایم میکنن...

gahy.blogfa.com

ماه و من

http://www.gahy.blogfa.com/post-8.aspx

دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰. موهايي كم پشت ،چهره اي نه چندان زيبا. هيكلي درشت و شكمي برامده. هفت ، هشت تا بچه ي قد و نيم قد كه اطرافش بودند و داشتن. يه شوهر بد اخلاق كه ازش خوشم نمي امد .اين ها خصوصيات زني بود كه به تازگي به همسايگي ما در امده بود . اسمش زري بود . با شوهر و بچه هايش توي خانه ي عزيز خانم مستاجر بودند. خانه ي ما هم درست چسبيده بود به خانه ي عزيز خانم. من فقط نگاهشان مي كردم .به نظرم بيچاره به نظر مي رسيدند. ي زري خانم را ببينم. بنده خدا چاق که بود حالا باردار هم شده بود و شکمش بزرگ بزرگ شد...