iamdone.blogfa.com

shitonthislife.blogfa.com

عادت کن به هیچکس عادت نکنی

http://www.shitonthislife.blogfa.com/88032.aspx

عادت کن به هیچکس عادت نکنی. هر کی تورو ازم گرفت,الهی بیچاره بشه,روز قیامت که رسید,مجرم و اواره بشه. يعني يه خيابون خلوت كه بارون داره ميشورتش و تنها صدايي كه مي اد،صداي سياوش قميشي كه تو گوشم ميگه: تو بارون كه رفتي،شبم زير و رو شد،يه بغض شكسته رفيق گلو شد. يعني سال دوم راهنمايي و دعواهاي من و ترانه و رفاقت پابرجامون (دعواهاي اول سال ،دعواهامون سر پرسپوليس و استقلال و.). يعني البوم 20 كامران و هومن و اقا فريبرز و سر زدن من به مغازش واسه اينكه مي خواستم اولين نفري باشم كه البوم و مي خرم. تيشه هاي اون روز ر...

eaglescommander.blogfa.com

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره... - یادمه ...

http://www.eaglescommander.blogfa.com/post-23.aspx

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره. یادته میگفتم از بزرگ شدن میترسم؟ یادته میگفتم از مسئولیتهاش میترسم؟ یادته میگفتم دلم می خواد همون شهریارکوچولو باقی بمونم؟ یادته میگفتم بدم میاد ازاین آدم بزرگایی که همه چیرو با اعداد و ارقام میسنجن؟ حالا میگم دلم تنگ شده! واسه بچگیا، واسه بیخیال بودنا، واسه شهریار بودن! دلم تنگ شده واسه وقتایی که ناراحت و عصبی بودم. و با یه بستنی قیفی بزرگ و پر از شکلات آروم می شدم. حالا که عصبی میشم فقط یه قهوه تلخ وغلیظ حالمو جا میاره ( ترجیحا اسپرسو ). حالا زندگیم شده پراز مسئولیت.

shitonthislife.blogfa.com

عادت کن به هیچکس عادت نکنی

http://www.shitonthislife.blogfa.com/88091.aspx

عادت کن به هیچکس عادت نکنی. هر کی تورو ازم گرفت,الهی بیچاره بشه,روز قیامت که رسید,مجرم و اواره بشه. يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود يه شهري بود پر از ادماي جورواجور و رنگا رنگ ،بعضياشون خاكستري بعضياشون مشكي اما بودن ادمايي كه سفيد بودن.يه دختري بود كه خيلي شيطون بود،هيچ كي نمي تونست دلش و بدزده بس كه كاكتوس بود،گذشت و گذشت تا يه روز وقتي داشت اتيش مي سوزوند با يكي از همون ادماي سفيد اشنا شد! به اينكه خودش بخواد كه بره! به اينكه اگه نباشه چي ميشه؟ يكي اومد و گفت : نميشه! نميشه كه دوسش داشته باشي! به منم ح...

shitonthislife.blogfa.com

عادت کن به هیچکس عادت نکنی -

http://www.shitonthislife.blogfa.com/post-18.aspx

عادت کن به هیچکس عادت نکنی. هر کی تورو ازم گرفت,الهی بیچاره بشه,روز قیامت که رسید,مجرم و اواره بشه. ميگن هركسي تو زندگيش يه (تو) داره كه واسه اون مي خونه،واسه اون مينويسه.حتي نفس كشيدنش وابسته به اونه،خلاصه واسه اون (تو) زندگي ميكنه. ميگن ادما(اونايي كه (تو)هاشون واسشون خيلي عزيزه)خيلي بخشندن،واسشون مهم نيست اين (تو) واسه خودشون باشه يا نه،مهم اينه كه زندگي كنه،نفس بكشه. و از زندگيش لذت ببره. اخه هميشه ميگفت تو (تو)ي مني.اخه مگه ميشه يه دفعه يكي ديگه بشه (تو)ي اون؟ هفته او ل آذر ۱۳۸۸. هفته سوم شهریور ۱۳۸۸.

eaglescommander.blogfa.com

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره... - شنبه 16.5.89 23:24

http://www.eaglescommander.blogfa.com/post-21.aspx

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره. شنبه 16.5.89 23:24. احساس یه دونده دارم. دلم می خواد از تخت بیام پایین و با همین لباس هایی که تنمه برم بیرون. برم و شروع کنم به دویدن. مسیر مشخصی ندارم فقط دوست دارم بدوم. هوا خیلی تاریکه . از تاریکی متنفرم. از تاریکی ، از تنها بودن توی تاریکی می ترسم. خدارو شکر تنها نیستم. چون خود خدا پیشمه. دلم می خواد به دویدن ادامه بدم. دلم می خواد بارون بگیره. دلم می خواد مثل موش آب کشیده زیر بارون خیس بشم. تا حالا هندونه که از عقب نیسان در حال حرکت بیفته زمین دیدی؟ اما من سبک شدم.

shitonthislife.blogfa.com

عادت کن به هیچکس عادت نکنی - بيست و نه خرداد؟

http://www.shitonthislife.blogfa.com/post-21.aspx

عادت کن به هیچکس عادت نکنی. هر کی تورو ازم گرفت,الهی بیچاره بشه,روز قیامت که رسید,مجرم و اواره بشه. بيست و نه خرداد؟ دوست داشتن برای تو واژه ای بیش نیست. واژه ای تکراری که ابایی از گفتنش نداری. تکراری مانند تمام واژه های دیگر. بی عمل و بی سرانجام. تو از دوست داشتن فقط واژه هایش را آموختی. هیچ گاه ندانستی واژه ها بی عمل یعنی هیچ. دوست داشتن برای تو حتی در این نیست که فردا را به یاد داشته باشی. زیرا برای تو فردا روزی نیست. اما برای من بود. فردا روز شروع همان واژه ها بود. سالروز بيست و نهم خرداد 86. بهترين ...

shitonthislife.blogfa.com

عادت کن به هیچکس عادت نکنی - دیگه بسه!!!

http://www.shitonthislife.blogfa.com/post-23.aspx

عادت کن به هیچکس عادت نکنی. هر کی تورو ازم گرفت,الهی بیچاره بشه,روز قیامت که رسید,مجرم و اواره بشه. ديگه بسه تو قفسي كه اين دنيا واسمون ساخته زندگي كردن.ديگه بسه غصه خوردن.ديگه بسه چشم به راه موندن.براي تو! تو رفتي،منم رفتنيم،با اين تفاوت كه تو به سوي اينده رفتي ولي من هنوز توي گذشته ها جا موندم .خيلي سعي كردم كه پيش برم ولي نشد.ديگه پاهام ياري رفتن بهم نمي دن ديگه بالهايي كه با ارزو هاي محالمون واسم ساخته بودي باز نميشن.ميخوام برم از اين ديار،تو مي گي كجا برم؟ هفته او ل آذر ۱۳۸۸. هفته سوم شهریور ۱۳۸۸.

eaglescommander.blogfa.com

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره...

http://www.eaglescommander.blogfa.com/9007.aspx

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره. یادته میگفتم از بزرگ شدن میترسم؟ یادته میگفتم از مسئولیتهاش میترسم؟ یادته میگفتم دلم می خواد همون شهریارکوچولو باقی بمونم؟ یادته میگفتم بدم میاد ازاین آدم بزرگایی که همه چیرو با اعداد و ارقام میسنجن؟ حالا میگم دلم تنگ شده! واسه بچگیا، واسه بیخیال بودنا، واسه شهریار بودن! دلم تنگ شده واسه وقتایی که ناراحت و عصبی بودم. و با یه بستنی قیفی بزرگ و پر از شکلات آروم می شدم. حالا که عصبی میشم فقط یه قهوه تلخ وغلیظ حالمو جا میاره ( ترجیحا اسپرسو ). حالا زندگیم شده پراز مسئولیت.

eaglescommander.blogfa.com

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره... - به نام هستی هستا،هستای هستی بخش .

http://www.eaglescommander.blogfa.com/post-19.aspx

تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره. به نام هستی هستا،هستای هستی بخش . عجب دوئلی می شد! روبه روی هم می ایستادیم و با شماره 10 محکم هم دیگرو بغل می کردیم . وای که چه آرامشی . یه جور آرامش خاص . یه امنیت خاص . یه جور آرامش و امنیت که مطمئنم هیچ کس جز من روی کره ی زمین اون رو حس نمی کنه. چون هیچ کس مثل من با خدا همچین دوئلی نمی کنه . هیچ کس با این جرئتی که من خدام رو بغل می کنم بغلش نمی کنه . نه این که بخوام بگم بقیه این کارو نمی کنن . اما هرکی یه احساس متفاوت داره . و حتی یکی با ترس می ره تو بغل خدا .