iliya85.blogfa.com
ایلیاایلیا -
http://iliya85.blogfa.com/
ایلیا -
http://iliya85.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
7
SSL
EXTERNAL LINKS
408
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.283 sec
SCORE
6.2
ایلیا | iliya85.blogfa.com Reviews
https://iliya85.blogfa.com
ایلیا -
iliya85.blogfa.com
ایلیا - تولد بابایی
http://www.iliya85.blogfa.com/post-142.aspx
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. دیشب تولد بابا مهران بود خیلی خوش گذشت. پسر گلم هم یه نقاشی خوشگل واسه باباییش کشید. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء. اولین جلسه مدرسه در سال تحصیلی جدید. جشن تولد انگری بردزی. ترانه و آواز برای کودکان. پارسا بزرگ مرد کوچک. ایلیا عشق مامان و بابا. آرین و مامانی و آرتین. آندیا شاهزاده قصه ما. آرتین مسافر کوچولوی ما. هلیا پرنسس مامان و بابا.
ایلیا - بازگشت
http://www.iliya85.blogfa.com/post-144.aspx
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. با سلام بعد از یه غیبت طولانی بلاخره اومدم تا مطلبی عنوان کنم. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء. اولین جلسه مدرسه در سال تحصیلی جدید. جشن تولد انگری بردزی. ترانه و آواز برای کودکان. پارسا بزرگ مرد کوچک. ایلیا عشق مامان و بابا. آرین و مامانی و آرتین. آندیا شاهزاده قصه ما. آرتین مسافر کوچولوی ما. هلیا پرنسس مامان و بابا.
ایلیا - یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء
http://www.iliya85.blogfa.com/post-145.aspx
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء. ایلیای گلم حالا دیگه کلاس پنجمی شدی میدونم خیلی وقته نتونستم بیام اینجا و از خاطرات خوشگلت بنویسم منو ببخش پسرم.تو این مدتی که ننوشتم تو خیلی کارا انجام دادی و چیزهای زیادی یاد گرفتی اما از این به بعد سعی میکنم بیام اینجا و خاطراتت رو ثبت کنم تا به یاد موندنی باشه. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء. جشن تولد انگری بردزی.
ایلیا - مسولیت پذیری
http://www.iliya85.blogfa.com/post-143.aspx
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. پسرکم امروزمیخوام درمورد مسئولیت هات بنویسم کارهایی که تو این مدت انجام دادی و من اونقد سرم شلوغ بود که نمیتونستم همه ی اونا رویکی یکی بنویسم و حالا میخوام بگم که پسر کوچولوم داره یاد می گیره که مسئولیتاش رو چه جوری انجام بده. اینم یه کادرستی با وسایل دور ریختنی که با هم درست کردیم برای نمایشگاه مدرستون. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء.
ایلیا
http://www.iliya85.blogfa.com/9211.aspx
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. پسرکم امروزمیخوام درمورد مسئولیت هات بنویسم کارهایی که تو این مدت انجام دادی و من اونقد سرم شلوغ بود که نمیتونستم همه ی اونا رویکی یکی بنویسم و حالا میخوام بگم که پسر کوچولوم داره یاد می گیره که مسئولیتاش رو چه جوری انجام بده. اینم یه کادرستی با وسایل دور ریختنی که با هم درست کردیم برای نمایشگاه مدرستون. یاد آوری خاطرات گذشته .انشاء.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
7
ماسال - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/post/290
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. سلام دوستای گلم. خوبید؟ نی نی گولوهاتون خوبن؟ چقدر تابستون امسال زود گذشت. باورم نمیشه یه ماه دیگه باز ماراتن درس و مدرسه شروع میشه. مامانم اینا سه هفته ای اومدن و مهمونمون بودن. خیلی خوب بود و خوش گذشت . تو این مدت یه سفر چهار روزه رفتیم ماسال و بندر انزلی( البته درسترش میشه سنگاچین). خیلی قشنگ بود و خیلی روحیه بده. مخصوصا ییلاقات ماسال. صبح هم صاحبخونه برامون تخم مرغ و شیر تازه آورد جاتون خالی. تاريخ : جمعه...
سلام مجدد - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/post/286
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. با کلی تاخیر و عذرخواهی بابت تاخیرم. سال نو رو به هم تبریک میگم. انشلا سال خوبی رو پیش رو داشته باشیم. از نبودنم بگم که اولا خواهرکوچیکم پسر دار شد و من دوباره خاله شدم. یه پسر ماه و مظلوم و تپل مثل مهدیار. برای عید یه سفر 7 روزه طبق معمول مشهد بودیم. و از همه مهمترش که واسه خودم مهمه! اینه که من شروع کردم به یادگیری بافتنی. حودم خیلی ذوق میکنم. یه پلیور و یه شال و کلاه هم برای اقا مهدیار جیگر مامانش. کودک دیروز و امروز.
ما آمده ایم - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/post/280
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. سلام خدمت دوستای گلم. خوبید؟ یه مدته که نتونستم اینجا بیایم. از دست این نرم افزارهای جدید (مامان ثمانه ی از این جور چیزها ندیده. ما هم خوبیم شکر خدا و مشغول درس و مشق این بچه. توی تمام روز بچه خوب و آروم و دوست داشتنی ایه. ولی وای به ساعات انجام تکالیف. دیگه اسمشم تنم رو به لرزه میندازه. خدا به داد برسه تا اینا درسشون تموم بشه! با این حرص خوردنها، فگر نکنم زنده بمونم و فارغ التحصیلیش رو ببینم. و صد البته تاریخ انقضای گذشته.
دهه فجر - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/post/284
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. یه هفته ای هست که درگیر تزیینات برای کلاس مهدیار اینا هستیم. یه مسابقه هم توی مدرسه اشون ترتیب دادن بین کلاسها. یه برد و یه میز باید از هر کلاس تزیین بشه. خلاصه که بساطی درست کردیم واسه خودمون. اینا هنرهای منه. که البته الگوش از اینترنت کش رفته شده. یه نمایش هم دارن که ساخت ماسکهای نقش پیرزن و دختر بچه به عهده من بود . نقش پیرزن رو باید مهدیار بازی کنه. چهارتا روزنامه دیواری هم باید درست میکردیم که یکیش افتاد گردن من.
این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/1393/1
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. با کلی تاخیر و عذرخواهی بابت تاخیرم. سال نو رو به هم تبریک میگم. انشلا سال خوبی رو پیش رو داشته باشیم. از نبودنم بگم که اولا خواهرکوچیکم پسر دار شد و من دوباره خاله شدم. یه پسر ماه و مظلوم و تپل مثل مهدیار. برای عید یه سفر 7 روزه طبق معمول مشهد بودیم. و از همه مهمترش که واسه خودم مهمه! اینه که من شروع کردم به یادگیری بافتنی. حودم خیلی ذوق میکنم. یه پلیور و یه شال و کلاه هم برای اقا مهدیار جیگر مامانش. کودک دیروز و امروز.
manopesari - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/pages/1
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. با کلی تاخیر و عذرخواهی بابت تاخیرم. سال نو رو به هم تبریک میگم. انشلا سال خوبی رو پیش رو داشته باشیم. از نبودنم بگم که اولا خواهرکوچیکم پسر دار شد و من دوباره خاله شدم. یه پسر ماه و مظلوم و تپل مثل مهدیار. برای عید یه سفر 7 روزه طبق معمول مشهد بودیم. و از همه مهمترش که واسه خودم مهمه! اینه که من شروع کردم به یادگیری بافتنی. حودم خیلی ذوق میکنم. یه پلیور و یه شال و کلاه هم برای اقا مهدیار جیگر مامانش. این هم نمایی از میز. مهدیار و ...
احوالات ما - این نفس من بیده!!
http://manopesari.persianblog.ir/post/287
این نفس من بیده! مهدیارم متولد 12 خرداد 1385، ساعت 23:19. 8 ساله خونه ما. ما هم خوبیم شکر خدا. دو سه هفته ای میشه که یه دزد نامرد کیفم رو زده و گوشی و کلی مدرک ازم برده نامرد. الان در حال دپرس بعد دزدیم. درجه وابستگی آدم چقدر زود نسبت به این گوشیا بالا میره. این روزا مثل آدمای خماریم که چیزی بهشون نرسیده. بابایی هم برای نجات زندگی تصمیم گرفته در اسرع وقت یکی دیگه برام بخره که حداقل اوضاع زندگی سروسامون بگیره. معلمشون هم داره بازیهای زمان بچه گی خودش رو با اینها انجام میده. زمان ما این دختره بود. تاريخ : ...
» مولانا جلال الدین محمد بلخی Mehr
http://tarsimm.com/archives/703
مولانا جلال الدین محمد بلخی. Posted by: زهرا on: ۱۷ آبان ۱۳۸۹. مولانا جلال الدین محمد بلخی. شرح حال و آثار مولو. نام مولانا به اتفاق تذکره نویسان محمد ولقب او. جلال الدین است و تمامی مورخان او را بدین نام ولقب شناختهاند. به لقب خداوندگار نیز میخوانند. مرحوم دکتر ذبیحالله صفا در تاریخ ادبیات خود وی. را اینگونه معرفی کرده است:. جلاالدین محمد بن سلطان العلما بهاءالدین محمدبن حسین بن احمد خطیبی بکری بلخی. که بعدها در کتب از او به صورتهای مولانای روم و مولوی و ملای روم یاد کردهاند،. تاریخ تولد مولوی بنا ب.
» اقرار در کنیه کلمات Mehr
http://tarsimm.com/archives/564
اقرار در کنیه کلمات. Posted by: زهرا on: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸. گواهی می دهم بر اقرار آب در شیب تشنگی. گواهی می دهم بر سکوت آدمی، بر آواز سنگ، بر مرگ و بر درنگ. گواهی می دهم بر اعتراف آیینه در خواب خشت. گواهی می دهم بر خویش که رازدار حروفی از آسمان فردایم…. گواهی می دهم که جهان را نامی نیست. گواهی می دهم که اول کلمه بود و کلمه در بند نبود و. کلمه بر کلمه گواهی می داد. گواهی می دهم که خوابم نمی آید، اما می ترسم. می ترسم دختری از آن روزهای دور. به دق الباب یادها بیاید و افسرده بگذرد،. سیزده دیوانه و یک زن.
عروسک مامان >> تفریح به میمند فارس
http://arosakemaman.persianblog.ir/post/168
اینجا دفتر خاطرات زندگی عروسک نازم ورق میخوره ، که وقتی بزرگ شد بدونه از موقعی که پا گذاشته به زندگی عاشقانه مامانی و باباییش چقدر شور و نشاط و شادی برامون به ارمغان آورده و چقدر دوستش داریم. متولد 16 بهمن 1384. 6 محرم الحرام 1427 قمری. و 5 فوریه 2006 میلادی. روز یکشنبه ساعت 13:30. توسط خانم دکتر مینو رباطی تولد یافت. وزن هنگام تولد: 50/3. مامان زهرا و مهدی. حواشی جشن تولدهای زهرا خانوم. دختر قشنگم تولدت مبارک. مژده مژده به زهرا خانم. تولد سه سالگی مهدی. پا گشای سحر (دختر خالم). جشن مولودی امام زمان (عج).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
408
حرف دل
خدایا او که در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم. انسان با سه بوسه تکمیل میشود. ۱-بوسه مادر که با آن با یه عرصه خاکی میگذارد. ۲-بوسه عشق که یک عمر با آن زندگی میکند. ۳-بوسه خاک که با آن پا به عرصه ابدیت میگذارد. فرشتگان روزی از خدا پرسیدند:بار خدایا. تو که بشر را اینقدر دوست داری. غم را چرا آفریدی؟ خداوند گفت:غم را بخاطر خودم. این مخلوق من که خوب میشناسمش. به یاد خالق نمی افتد. دریا باش که اگر کسی سنگ به سویت پرتاب کرد. نه آن که تو متلاطم شوی. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 1390ساعت 0:29 توسط لیلا.
داستان کوتاه
داستان کوتاه گرگ و گوسفند. روزي بود، روزگاري بود. گوسفند سياهي هم بود. روزي گوسفند همانطوري سرش زير بود و داشت براي خودش ميچريد، يكدفعه سرش را بلند كرد و ديد، اي دل غافل از چوپان و گل ه خبري نيست و گرگ گرسنهاي دارد ميآيد طرفش. چشمهاي گرگ دو كاسهي خون بود. گوسفند گفت: سلام عليكم. گرگ دندانهايش را به هم ساييد و گفت: سلام و زهر مار! تو اينجا چكار ميكني؟ مگر نميداني اين كوهها ارث باباي من است؟ الانه تو را ميخورم. گرگ پيش خودش گفت: عجب احمقي گير آوردهام. ميروم قسم ميخورم بعد تكه پارهاش ميكنم و ميخورم. مولی هم...
همه چی آرومه ...
همه چی آرومه . کاشکی موج های دلمان به گونه ای باشد که بگیم همه چی آرومه . ملودیک چت بزرگترین وبهترین چت روم ایرانی. برای ورود روی بنر کلیک کنید. شنبه نهم شهریور 1392 ] [ 17:20 ] [ Iliya ] . تنها مدرکی است که. جمعه ششم دی 1392 ] [ 12:59 ] [ Iliya ] . همیشه یادمان باشد که نگفته. ها ر ا میتوان. گفته ها را نمیتوان پس گرفت. چهارشنبه سیزدهم آذر 1392 ] [ 18:18 ] [ Iliya ] . چگونه در این چشم های زیبا. جا داده ای این همه دروغ. جمعه هشتم آذر 1392 ] [ 18:38 ] [ Iliya ] . ان روز که رفتی ومن این گونه شکستم. پنجشنبه ب...
˙·•●♦♥کـــلـــبــــه شــــادی♥♦●•·˙
ترول،عکس خنده دار،مطالب داغ فیسبوک،ورود زیر 18 ممنوع. درباره وب کلبه شادی. موضوعات وب کلبه شادی. تصویر و عکس(هر عکسی به غیر از خنده دار هاش). لینک دوستان کلبه شادی. 1 عشق یعنی کیمیای هستی(وبلاگ عاشقانه). 3 یه لبخند.حالا بیاتو. 4 لدفن با لبخند وارد شوید. 5 اس ام اس جدید-اس ام اس 92. 6 اينجا همه چيز درهمه. 10 این منم منجم آینده. 11 فیسبوک خنده بازار. 12 طنزدونی (چیزای خاک بر سری). 13 بیاتو پشیمون نمیشی! 14 صرفا جهت خنده. 15 پاتوقی بااسانس طنز. 17خنده دار ترین وبلاگی که دیدی. 19هم بخند هم گریه کن. 4- با خند...
ॡایلیـــــــــا جــــــــــــــونم ॡ
سامانه اس ام اس. گالري عکس هاي زیبا. سایت اجتماعی فارس عرب. جمعه هجدهم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 23:1 ] [ ॡمامان ایلیاॡ ]. به به چه گل پسری. این شاهکار هنری منه بابا ایول به خوووووودم. زرافه ام کپی برابر اصله. چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ ] [ 20:27 ] [ ॡمامان ایلیاॡ ]. آقا خروسه و جوجوآش. محمد پسرخاله ام که وقتی به هم میرسیم سه حالت داره:. اینجا با مامانم و دوستاش رفتیم کوهرنگ. چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ ] [ 19:55 ] [ ॡمامان ایلیاॡ ]. چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ ] [ 19:11 ] [ ॡمامان ایلیاॡ ]. ال م س ت ج اب ات ع اف. اوین روز مدرسه ام.
ایلیا
من ايليا هستم، 26 شهريور 1385، 17 سپتامبر 2006 به دنيا اومدم. ماماني و بابائيم قراره اينجا رو واسم پر از خاطرات كوچولوئيم كنن تا خيلي چيزا واسهي هميشه يادم بمونه. پسرم گلم روز به روز بزرگتر میشی و چیزهای جدیدتر یاد میگیری وبه قول خودت آدم باید اطلاعات عمومی ش رو ببره بالا. قراره تعطیلات به تکالیفتم برسی و طبق برنامه ریزی یک ساعت از روز رو وقت گذاشتی که هم درس بخونی هم پیانو تمرین کنی و هم قرآن بخونی خیلی خوبه که تو همه ی کارهات برنامه ریزی میکنی . امسال سفره هفت سین خودت درست کردی من یه کوچولو کمک کردم.
ایلیا : شازده کوچولوی خونهء ما
ایلیا : شازده کوچولوی خونهء ما. پاییز برگ ریز هزار رنگ. شنبه 30 آذرماه سال 1392 ساعت 10:41 ب.ظ. نوشته شده توسط آرزو. چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 ساعت 08:32 ق.ظ. نوشته شده توسط آرزو. شنبه 4 خردادماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ. نوشته شده توسط آرزو. پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ. نوشته شده توسط آرزو. شنبه 21 بهمنماه سال 1391 ساعت 09:21 ق.ظ. نوشته شده توسط آرزو. آتیلای شیطون بلا و مامان آزاده. نوژای زیبا و مامان وحیده. آراز قهرمان و مامان لیلی. رونیا فندق و مامان پگاه. رایا و مامان فریدا.
ايليا
ايليا، خداوند خدای من است. ایلیا پنج ساله شد. نوشته شده در یکشنبه یازدهم خرداد 1393ساعت توسط بابا و مامان ايليا. پنجشنبه رفتیم وسفونجرد ، خاله نرگس یه شب جلو تر رفته بودند. دایی مصطفی هم جمعه اومد. ایلیا و رادین و عرفان هم تو کوچه مشغول آب بازی. روز شنبه و یک شنبه هم ایلیا و رادین همراه دایی رفتن گشت و گذار اونم چه گشتنی . صبح بعد از صبحانه می رفتن ، ظهر خسته و کوفته بر می گشتن. اینم عکس ایلیا و رادین، اونم از چه فاصله ای؟ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم مهر 1393ساعت توسط بابا و مامان ايليا. همه اومده بودند&...
ایلیای مامان
یکتا جون،فرشته ی زیبا*. قالب وبلاگ برای کودکان. ایلیای مامان بازم رفت سفر. این بار هم دریا البته ایندفعه به جای جنوب رفتیم شمال. جایه همگی خالی خیلی خوش گذشت.ما بودیم و مامانی بابایی و خانواده دایی امین. همگی رفتیم نشتارود.اینبار هم چون داداش امیرحسین باهامون بود کلی ایلیا خوشحال بود.هم خیلی بازی کرد. هرجا میرفت با داداش میرفت.مدام از سر و کوله امیرحسین بالا میرفت. اون طفلک هم همش میخندید. ایلیا کلی کیف میکردو احساس ارامش داشت.اینم نمونش. یک روز رو رفتیم جاده 3000. همش هم میگفت من بلدم. خلاصه که به بهتری...
ایلیا , ily, شعر ,دکلمه , عشق, غم, طنز, سرگرمی
ایلیا , ily, شعر ,دکلمه , عشق, غم, طنز, سرگرمی. تاریخ : 09:33 ب.ظ - پنجشنبه 20 تیر 1392. این دوستانی که دم از جنگ می زنند. از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند. هم سفره های خلوت آن روزها ببین. کین روزها چه سازه به هم هنگ می زنند. هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز. ما را به رنگ جماعتشان رنگ می زنند. یوسف به بد نامی خود اعتراض کن. کز هر طرف به پیرهنت چنگ می زنند. و همان هم قطارها. از داخل قطار به ما سنگ می زنند. بیهوده دل مبند بر این تخت روی آب. روزی تمام اسکله ها زنگ می زنند. برچسب ها : شعر. دسته بندی : ily. تا حا...
