jomhuor.blogfa.com

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - دیدیم؟

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-114.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. در عمل چیزی که آمد بر زبان دیدیم؟ زخم ها را مرهمی جز استخوان دیدیم؟ لابلای ساقه های گندم آفت زده. از ملخ سودی به جز شر و زیان دیدیم؟ چون درختان سراپا مهر سبز جنگلی. خیری از در سایه مان لم دادگان دیدیم؟ جان به پای عده ای دادیم و حتی یک نفر. را در آخر لایق ایثار جان دیدیم؟ جانفشانی های ما بر هیچ کس پوشیده نیست. معرفت در این به ظاهر دوستان دیدیم؟ پیله ها خود شاهد دلواپسی ها بوده اند. از ته دل ، یک سپاس از باغبان دیدیم؟ خیلی از این دردها محصول سهل انگاری اند. میتونی بگی فریب خورده.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - چپق صلح

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-129.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. در توجیه توافق (عقب نشینی های) هسته ای. بحث ما امروز دیگر بحث استکبار نیست. در خیال ما دگر آن دشمنی بسیار نیست. روزگاری دست ما بود و گریبان همه. حیف از آن دوران که دیگر قابل تکرار نیست. کی توانسته کسی درگیر دیگر ها شود؟ بر تنش وقتی نشان از شورت و از شلوار نیست! بین دعواها اگر شلواری از پا کنده شد. شک اصولا در مرام مردم دیندار نیست. استتار عورتین از هر جهت الزامی است. حاصل ضرب دو با دو را که گفته چار نیست؟ دست باید طبق معمول آبروداری کند. از همین اصل مهم اولاتری در کار نیست.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - رفیق

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-120.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. انگشت را به چشم صداقت نزن رفیق. بر ما تبر همیشه و راحت نزن رفیق. یا عادتت اگر شده این نیش های مرگ. با های و هوی و حد ت و شدت نزن رفیق. تاب و توان ریشه ی ما را حساب کن. آرام با نهایت قدرت نزن رفیق. این ضربه های پشت هم ات را بزن ، ولی. حداقل به اسم رفاقت نزن رفیق. قاضی نکرده ای که بدانی کلاه چیست. بر تاج شاه مهر عداوت نزن رفیق. من هیچ با صداقت چشمت چه میکنی؟ اینقدر لاف مهر و محبت نزن رفیق. بالای کله ام نکند شاخ دیده ای! دم از برادری و شرافت نزن رفیق. از روی ظاهرت لقب مرد دادمت.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - شاه دل

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-117.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. ماهیان را در دل دریا خجل کردیم نه! آب را وختی برای هیچ ، گل کردیم نه! هر چه کردیم و به هر عنوان اگر حرفی زدیم. در نهایت ظلم بوده که به دل کردیم نه! در توهم غوطه ور هستیم و غرق خاطرات. کارمان شد گفتن ال کرد و بل کردیم نه. در دهان شیر دنبال حقیقت وارد و. در جهان گرگها خود را که ول کردیم نه. هر که یا که هر چه پیش آمد تمایل داشتیم! لب اگر تر کرد بر خود متصل کردیم نه. در میان افتخاراتی که بر ما بسته اند! خر شدیم و زود خود را منفعل کردیم نه. حاصل کار و تلاش دائم ما این شده. عقب بمان...

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان -

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-111.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. نیا باران، زمین جای قشنگی نیست. من از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است. و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند. در این جا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند. در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند. نیا باران، زمین جای قشنگی نیست. من از جنس زمینم خوب می دانم که گل در عقد زنبور است. ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست می دارد. نیا باران زمین جای قشنگی نیست. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 20:9 توسط حسن شاه رجب. عقب بمانی...

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - کشک

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-115.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. عشق بی شر و بدون هیجان یعنی کشک. تو نباشی خودم و کل جهان یعنی کشک. معتقد بودم از اول که خدا یعنی تو. شیخ اگر چیز دگر کرده بیان یعنی کشک. با دم عیسوی ات غنچه ی لب را واگو. جاودان است بهاران و خزان یعنی کشک. از دلت باخبرم زحمت بیهوده نکش. بر زبان داری اگر خط و نشان ، یعنی کشک. باز رسما به من از چشم تو ابلاغ شده! هر چه گفتی و شنیدیم ، همان یعنی کشک. چشم های تو به کر ات شهادت دادند. الدرم بلدرم و فحش و فلان یعنی کشک. اخم و ت خمت به من این مسئله را ثابت کرد. میتونی بگی فریب خورده.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - جیره و مواجب

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-110.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. تلفن زنگ میخورد جر هم. بخورد باز بر نمی داری. سود این کار را بگو در چیست؟ عاشقی را اگر بیازاری. گوشی ات لمسی است و احساسی. تو نمی فهمی اش که غم دارد. حنجره پاره می کند با من. چون توجه ، علاقه کم دارد. مانده ام در طواف وهم و خیال. شاید از راه رفته برگردی. غصه ها کشک می شود با تو. زنی اما حقیقتا مردی. پاچه خاری عجب فرح بخش است. پاچه وختی که مال تو باشد! حال من خوب می شود وختی. احسن الحال ، حال تو باشد). طبق پیمان قبلی از لبهات. جیره دارم ، مواجبی دارم. دکمه ی سبز گوشی ات را زود.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - باب ترقی

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-133.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. به امریکا سفر کردم کم و بیش. ندیدم بر رخ اتباعشان ریش. گمانم راز خوشبختی ندانند. و شاید دشمنی دارند با میش! اساسا هر کسی آنجا رئیس است. ندارد پینه بر پیشانی خویش. کسی که پست و عنوانی بخاهد. برایش راه دشواری ست در پیش. دلم بر حالشان می سوزد ام ا. چه از دستش می آید مرد درویش. دعا کردم شفا یابند فورا. اگر چه خورده ایم از سویشان نیش. الهی هر الاغی که در آنجاست. شود ریشی خفن ، باب ترقیش. نوشته شده در جمعه سوم مرداد ۱۳۹۳ساعت 18:5 توسط حسن شاه رجب. تو میتونی بهم بگی خس وخاشاک. عقب بم...

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - خالی نبند

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-112.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. چشم بر خوب و بد و عالی نبند. بیش از این با خویشتن خالی نبند. ای مترسک با پرنده دوست باش. دل به پابرجایی شالی نبند. ساعتی شد دوره های عاشقی. شرط های ماهی و سالی نبند. پیله را سوراخ کن ، بیرون بیا. پر در آن ماوای پوشالی نبند. پنجره باز و افق در انتظار. دل به گل های خز قالی نبند. ناخدای کشتی غم هم شدی. در به روی عیش و خوشحالی نبند. نوشته شده در یکشنبه پنجم آبان ۱۳۹۲ساعت 1:15 توسط حسن شاه رجب. تو میتونی بهم بگی خس وخاشاک. میتونی بگی فریب خورده. توحتی میتونی پیش من سیگار هم بکشی.

hassanshahrajab4.blogfa.com

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان - فراق

http://www.hassanshahrajab4.blogfa.com/post-113.aspx

خ مثل خس مثل خاشاک مثل خان. زور من چربیده بود ای کاش بر زور فراق. کنده میشد کاش جای عاشقان گور فراق. بستی از تریاک ب لو رد م که داغت چون ذغال. جیرجیرک ساخت از من روی وافور فراق. صید بودم از همان اول که افتادم به عشق. در کمند بازوانت بعد هم تور فراق. تک به تک گشنیزها را بردم و پرکت نشد. دست من ، از بس که خوردم نابجا سور فراق. کوک کردی ساز رفتن را و من گیجم هنوز. از نفیر ممتد گیتار و سنتور فراق. گریه آور شد شرابی را که بی تو ریختم. تلخ کامی با خودش آورد انگور فراق. این منم ، آن کوه سابق! تکیه گاه خاص و عام.