joojeye-man.mihanblog.com
***من و جوجو کوچولوم ******من و جوجو کوچولوم *** -
http://joojeye-man.mihanblog.com/
***من و جوجو کوچولوم *** -
http://joojeye-man.mihanblog.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
97
SITE IP
5.144.133.146
LOAD TIME
1.703 sec
SCORE
6.2
***من و جوجو کوچولوم *** | joojeye-man.mihanblog.com Reviews
https://joojeye-man.mihanblog.com
***من و جوجو کوچولوم *** -
joojeye-man.mihanblog.com
***من و جوجو کوچولوم *** - مطالب دی 1389
http://joojeye-man.mihanblog.com/post/archive/1389/10
من و جوجو کوچولوم * *. بالاخره سایتم د د ست شد! دایی محمد بالاخره سایتم رو درست کرد.همش منو میپیچوند. اما زور من بیشتر بووووووووووووود. منم قراره باهاش مهربانی کنم! یعنی هی بوسش کنم.از بوس های آبدار مخصوص خودم. نوشته شده در دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 01:59 ق.ظ توسط مامان فافا. این پست رو فقط دارم برای چند تا عکس مینویسم و برای اینکه بگم این جوجو بی نهاااااااااااایت شیطون شده.چشم نخوره ایشالله.ایشالله .ایشالله. یه کارایی میکنه و با یه بازی هایی سرگرم میشه که گاهی یادم میره فقط 5 ماه داره! خواب ناز نازی.:.
***من و جوجو کوچولوم *** - مخصوص دایی جوووووووووون
http://joojeye-man.mihanblog.com/post/50
من و جوجو کوچولوم * *. این پست مخصوص دایی جون هستش که نمیتونه من رو ببینه.یعنی ازمون دوره. دعا کنید زود بیاد پیشمون و برای همیشه با زندایی پیش ما بمونن. همش هم عکسای منه.برای دایی جونم. چون زیادن میذارمشون تو ادامه مطلب تا صفحه اول وبلاگم سنگین نشه. راستی یادتون نره ماشالله بگین ها. اینجا تازه از ددر اومدم و از بس تو کالسکه ام رانندگی کردم خسته شدم و خوابم برد. اینجا هم از حمام اومدم و حسابی خسته ام.از بس آب نشسته بودم لپام مثل لبو شده. اینم در حال خوردن عروسکم. در حال رفتن به هیئت (! دیگه منو هیئن نمیبرن.
***من و جوجو کوچولوم *** - طفل رباب.....آروم روی دستام بخواب.....
http://joojeye-man.mihanblog.com/post/49
من و جوجو کوچولوم * *. طفل رباب.آروم روی دستام بخواب. کاش میدونستم تو این پستم چی میخوام بگم.دلم میخواد بنویسم اما اون چیزی که تو دلمه تو فکرم نمیاد تا بنویسم. فقط میدونم امروز دلم بیشتر از قبل آتیش گرفت و با تصور گریه های به نوزاد 6 ماهه که لباش خشک شده ، گرسنه اشه ، ترسیده ، ناخودآگاه یه بغض غریبی رو لباش میشینه.همیشه حتی وقتی بچه بودم روضه علی اصغر رو خیلی دوست داشتم و خیلی گریه میکردم.اما امسال این حس عوض شده.شده یه حس غیر قابل توصیف. اینم جوجویی آماده برای رفتن به هیئت:. عسلم این ژاکت مشکی رو هم مام...
***من و جوجو کوچولوم *** - 110 روزگی
http://joojeye-man.mihanblog.com/post/39
من و جوجو کوچولوم * *. سلام پسری.جوجکی.سلام برگ گلم. ایشالله که همیشه خوب باشی و شاد. امروز 110 امین روزیه که تو پیش منی.البته به غیر از اون 256 روزی که یکی بودیم.اینم عکس روز 110 ام از زندگیت.بعد از حمام. پارسال اینو موقع تو فقط 16 روز بود که اومده بودی تو دل مامان.منم نمیدونستم که تو هستی.آخه خیلی کوچولو بودی.به اندازه یه نقطه ی کوچمولو.یادش به خیر. چقدر این روزا زود و قشنگ گذشتن.چقدر مادر بودن خوبه.قشنگه. و از همه قشنگ تر مادر پسری مثل تو بودن خوبه. با تو خوشم و خوشبخت. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.
***من و جوجو کوچولوم *** - اولین غلتیدن!!!!
http://joojeye-man.mihanblog.com/post/47
من و جوجو کوچولوم * *. بالاخره جوجو خروس ما موفق به غلتیدن شد! در روز 128 امین روز زندگیش.یعنی 4 ماه و 8 روزگی.انقده ذوقیدم. داشتم پوشکتو عوض میکردم .همون طوری که دراز کشیده بودی هی تلاش کردی برگردی.مامانی بهت گفت تنبل خان.یهو انگار به غیرتت برخورد غلتیدی.جوووووووووووووووووووووون. ایشالله بزرگ شی کارای بزرگتر کنی.منم بیام اینجا بنویسم.ذوق کنم. الانم نمیذاری اینارو بنویسم.همش داری نق نق میکنی. از دست تو.). نوشته شده در سه شنبه 2 آذر 1389 ساعت 12:03 ب.ظ توسط مامان فافا. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
علی :انرژی مامان و بابا
http://www.aliboy89.blogfa.com/9101.aspx
علی :انرژی مامان و بابا. تولد سه سالگی عشقم با تم باب اسفنجی. اولین دو کلمه ای. نوزده ماه با نفس تو نفس کشیدم. مادر ای زیباترین شعر خدا. 18 ماهگی مبارک نفسم. 17و18 ماهگی تک ستاره. علي ناز ومامان لي لي. امير مهدي جون كوشمولو. شايان هديه تولد مامان. آريانا جون وعمه مهربون. آراد جون و مامان سالي. شاينا نفس مامان وبابا. طاها جون ومامان زهره. سپهر كوچولو ومامان فهيمه. ني ني هاي آبان 89. اميد رضا اميد زندگي. سورناي عزيز همسن پسرم. علي جون و مامان فرزانه. امير حسين وفاطمه دردونه هاي مريم جون. آريا و مامان مريم.
علی :انرژی مامان و بابا
http://www.aliboy89.blogfa.com/post-46.aspx
علی :انرژی مامان و بابا. تولد سه سالگی عشقم با تم باب اسفنجی. اولین دو کلمه ای. نوزده ماه با نفس تو نفس کشیدم. مادر ای زیباترین شعر خدا. 18 ماهگی مبارک نفسم. 17و18 ماهگی تک ستاره. علي ناز ومامان لي لي. امير مهدي جون كوشمولو. شايان هديه تولد مامان. آريانا جون وعمه مهربون. آراد جون و مامان سالي. شاينا نفس مامان وبابا. طاها جون ومامان زهره. سپهر كوچولو ومامان فهيمه. ني ني هاي آبان 89. اميد رضا اميد زندگي. سورناي عزيز همسن پسرم. علي جون و مامان فرزانه. امير حسين وفاطمه دردونه هاي مريم جون. آريا و مامان مريم.
علی :انرژی مامان و بابا
http://www.aliboy89.blogfa.com/9102.aspx
علی :انرژی مامان و بابا. تولد سه سالگی عشقم با تم باب اسفنجی. اولین دو کلمه ای. نوزده ماه با نفس تو نفس کشیدم. مادر ای زیباترین شعر خدا. 18 ماهگی مبارک نفسم. 17و18 ماهگی تک ستاره. علي ناز ومامان لي لي. امير مهدي جون كوشمولو. شايان هديه تولد مامان. آريانا جون وعمه مهربون. آراد جون و مامان سالي. شاينا نفس مامان وبابا. طاها جون ومامان زهره. سپهر كوچولو ومامان فهيمه. ني ني هاي آبان 89. اميد رضا اميد زندگي. سورناي عزيز همسن پسرم. علي جون و مامان فرزانه. امير حسين وفاطمه دردونه هاي مريم جون. آريا و مامان مريم.
پسرم شروین
http://pesaramshervin.persianblog.ir/post/87
دوشنبه بعد از ظهر شروین تب کرد . شب که مجید اومد بردیمش. بیمارستان و دکتر گفت تبش بالاست . براش یه شیاف استامینوفن گذاشتیم و بعدش ازش آزمایش خون. گرفتن . بمیرم الهی خیلی دردش اومد . آزمایش خون چیزی نشون نداد و دکتر به ما گفت ببریدش خونه پاشویش. کنید تا تبش بیاد پایین و تا 24 ساعت هم براش شیاف استفاده کنید. من همین کارو کردم بعضی وقتا تبش قطع میشد و دوباره شروع میشد. و چشاش به شدت بیحال میشد و همش میخوابید رو زمین و. شب شد و دیدم هرچی بهش تب بر میدم اثر نمیکنه و مدام داغ تر میشه. بازم آزمایش خون و ادرار!
پسرم شروین
http://pesaramshervin.persianblog.ir/post/91
اینم از ادامه عکسها. همه رو باهم نذاشتم یه جا . با خودم گفتم شاید به خاطر حجم. بالا ، عکسها براتون باز نشه. بقیه در ادامه مطلب. نوشته شده در یکشنبه ٦ شهریور ۱۳٩٠ساعت ۳:٥٩ ب.ظ توسط مهنوش نظرات . پسرمون شروین توی یه روز گرم تابستونی یعنی : 23 شهریور 88 ساعت 4:45 عصر روز دوشنبه ( 24 رمضان ) به دنیا اومد و با اومدنش زندگی مامان باباشو روشن تر کرد . پریا و بارسین نانازی. ترنم عزیز( فرشته ای که پر کشید به آسمونا ). روزگار تلخ و شیرین من در غربت. زندگی با طعم آلبالو. شقایق مهربون و سوژین گل. فافا و امیرعلی جوجو.
دل نوشته
http://www.pariya-omid.blogfa.com/8911.aspx
اگر گفتی این عکسم شبیه کدوم شخصیت کارتونیههههههههه. اگر گفتی این عکسم شبیه کدوم شخصیت کارتونیههههههههه؟ با مامان و بابای رفتیم برام لباس عید بخرن مامانی از این کت خیلی خوشش آمد واقعا شیک بود ولی وقتی من تنم کردم مامانی یاد یه چیزی افتاد یه کلاه هم آنجا بود گذاشت سرم با بابا امید کلی خندیدن آن خانمه هم چپ چپ نگاهمون میکرد . خلاصه مامانی بعد از کلی خندیدن و عکس انداختن به خانومه گفت نه نمیخوایم ههههههههههههه .تو این عکسا من 5 ماه و 6 روزمه یعنی تاریخ 9/2/2011. عکسای آخرین روز پنج ماهگی من و اولین دندون.
دل نوشته - پایان هشت ماهگی من
http://www.pariya-omid.blogfa.com/post-39.aspx
پایان هشت ماهگی من. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۲/۱۹ساعت 23:19 توسط پریا. سلام این آقا خوشگله که میبینید من هستم آقا بارسین. من 3 سپتامبر 2010 ساعت 2:29 صبح با وزن 3304گرم و قد 50و دور سر 33.5 تو بیمارستان kk سنگاپور توسط خانم دکتر tan kim teng بدنیا امدم.اسم مامانی من پریا و بابای من امید.من الان خیلی کوچولوم نمیتونم بنویسم مامان پریا برای من خاطراتم را مینویسه عکسام را هم میزاره اینجا که بعدا من بزرگ شدم خودم بقیش را بنویسم. نی نی ناز زهرا جون. نی نی ناز فری جون. نی نی ناز شیرین جون. نی نی ناز هانا جون.
دل نوشته - اگر گفتی این عکسم شبیه کدوم شخصیت کارتونیههههههههه
http://www.pariya-omid.blogfa.com/post-35.aspx
اگر گفتی این عکسم شبیه کدوم شخصیت کارتونیههههههههه. اگر گفتی این عکسم شبیه کدوم شخصیت کارتونیههههههههه؟ با مامان و بابای رفتیم برام لباس عید بخرن مامانی از این کت خیلی خوشش آمد واقعا شیک بود ولی وقتی من تنم کردم مامانی یاد یه چیزی افتاد یه کلاه هم آنجا بود گذاشت سرم با بابا امید کلی خندیدن آن خانمه هم چپ چپ نگاهمون میکرد . خلاصه مامانی بعد از کلی خندیدن و عکس انداختن به خانومه گفت نه نمیخوایم ههههههههههههه .تو این عکسا من 5 ماه و 6 روزمه یعنی تاریخ 9/2/2011. نی نی ناز زهرا جون. نی نی ناز فری جون. به یاد ...
دل نوشته
http://www.pariya-omid.blogfa.com/8910.aspx
عکسای آخرین روز 4 ماهگی من. سلام مامانی گفت من معذرت میخوام که یه کوچولو دیر عکسای پسملی را گذاشتم چون کامپیوترمون خراب شده بود خلاصه امروز همت کرد و عکسای من را گذاشت اینجا. من تو اخرین روز 4 ماهگی وزنم 8 کیلو و 890 گرم و قدم 69 و دور سرم 43 بود خانم دکتر گفت خدا را هزاران بار شکر همه چیز خوبه . مامان پریا میگه ای خدا همه نی نی های ناز را برای مامان باباهاشون سالم نگه دار نی نی ناز من را هم برای من و بابا امید سالم نگه دار آمیننننننن . این هم چند تا عکس از آخرین روز 4 ماهگی. نی نی ناز زهرا جون. ارکان نی...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
97
IIS7
پســـت های مختـــلف از جنس خنده!
پست های مختلف از جنس خنده! لطفا با :) وارد شوید. بستنی ساز نایس آیس. کارت شارژ رایتل شارژ برگر. فروش دستگاه تصفیه آب. گالري عکس هاي زیبا. دانلود بازی با لینک مستقیم. شنبه بیستم تیر ۱۳۹۴ ] [ 2:17 ] [ Nahid.a.ch ]. یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 23:34 ] [ Nahid.a.ch ]. قلی داشت واسه دوستش تعریف میکرد که :. آقا یه روز رفتم جنگل یهو یه شیر بهم حمله کرد! منم سریع فرار کردم! اون شیره هم پشت سر من میومد و هی لیز میخورد! دوستش میگه : اوووو بابا تو خیلی شجاعی. اگه من بودم می ریدم به خودم! ﺩﺧﺘﺮ : ﺷﺶ ﺗﺎ! پسر : بگو معدن.
Binero Webbhotell - vänligast på webben
??
***من و جوجو کوچولوم ***
من و جوجو کوچولوم * *. سلامالو الو.کسی اینجا نیست؟ خیلی وقت بود که سر میزدم به اینجا.البته چند ماه یه بار! ولی هیچ وقت به آمار بازدیدش نگاه نمیکردم! چرا انقدر هنوز بازدید داره ا ینجا؟ بعد از 1 سال و 3-4 ماه؟ شاید ادامه اش دادم! اما نه در مورد این جوجه حخان.در یه مورد دیگه! نوشته شده در چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 01:35 ق.ظ توسط مامان فافا. بالاخره سایتم د د ست شد! دایی محمد بالاخره سایتم رو درست کرد.همش منو میپیچوند. اما زور من بیشتر بووووووووووووود. منم قراره باهاش مهربانی کنم! تازه بلد شده یه داد های...
پرهام و پدرام
پدرام خان تمام وقتشو جلو کامپیوتر می گذرونه. یه بار بابا حمید به پدرام خان گفت اینقدر با کامپیوتر بازی نکن چشمات ضعیف می شه ها. پدی گفت نمی شه. باباحمید انگشت دستشو برا نشون دادن عدد بالا برد و تکون می داد و در همین حین این انگشتا رو بالا پایین می کرد و به پدرام می گفت این چند تاست؟ پدرام خان تا جایی که متوجه می شد جواب داد تا که بابا حمید تندتر دستشو تکون داد و پدی هم برا اینکه کم نیاره گفت: بابا این دیگه بی نهایته چون نه کسی می دونه بی نهایت چنده و نه کسی تا حال بی نهایتو دیده. دوهفته است که تو رختخوابم.
جوجه دوردونه
راهحل ظریف برای حل بحران یمن. محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان در دیدار با ایاز صادق، رییس مجلس ملی پاکستان، با ابلاغ سلام علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی، به روابط گرم مردم ایران و پاکستان اشاره کرد. وجود تروریسم در منطقه، افراط گرایی و قاچاق مواد مخدر را از جمله دغدغه های مشترک دو کشور دانست. به گزارش ایسنا، ظریف با تبیین آخرین تحولات منطقه بویژه اوضاع نابسامان یمن، خاطرنشان کرد: حملات نظامی، بمباران هوایی و تخریب زیر ساختها در این کشور نمیتواند کمکی به حل بحران کند. به نقل از تابناک. خبرگزار...
Toohid Infomation Market - Toohid.com
Toohid information site is going to produce Market Software. . سايت اطلاع رسانى توحيد در حال تدوين نرم افزار ماركت می باشد و نسخه بتا آماده دانلود است. لطفا از اینجا دانلود. اشتراك سايت اطلاع رسانى توحيد. براي اشتراك ، فرم زير را تكميل نماييد:. وارد كردن گزينه هاي ستاره دار الزاميست.
هیس.صداتو می شنوه
شیطان به ادم سجده نکرد و کسی نفهمید شاید عاشق حوا بود. من از هواي تو بيزارم. امروز برفي بود و من قاصدكي را پناه دادم. طفلكي ميلرزيد و من شومينه مهمانش كردم. گرم شد و جان گرفت ،خواست لطفي كرده باشد. پس از تو برايم گفت،. من كودكانه دست به هم ميكوفتم و ذوق زده گوش ميدادم. تا كه اسمان لعنتي صاف شد و قاصدك اهنگ رفتن كرد. پس وقتي داشت ميرفت. درست لحظه ايي كه داشت از پيچ كوچه محو ميشد. با لكنت اما ارام گفت ،دروغ گفتم. او زير باران اغوش مردي را تن كرده بود،كه تو نبودي ،بعد رفت. من چتر نداشتم و صورتم خيس شد.
یه زندگی نارنجی
قصه های جوجه کوچولو و تپل. نمیدونم معنی صبر چیه؟ همیشه از اول بچگی مامان و بابای عزیزم بهم یاد دادن که برای هر چیزی باید صبر کنم. اما الان میخوام از همین بابا و مامان مهربونم بپرسم آیا نباید برای صبر حدی قایل شد؟ آیا نباید دیگران برای صبرت ارزش و اهمیت قایل باشند؟ 4سال صبر کردم اما هنوز هم داریم دور خودمون میچرخیم و تکلیفمون مشخص نیست! خسته شدم. اگه عشق تپل همراهیم نمیکرد،اگه برای صبرم اون هم احترام قائل نبود فکر نمیکنم اینطوری اسطوره صبر میشدم! تموم شه . این دوره تموم شه. خیلی خسته ام. دلم برای خنده هاو...
