joor-e-ashegh.blogfa.com

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar - یادت هست؟

http://www.tanhanafar.blogfa.com/post/45/یادت-هست-

گفته بودم قبل ها. که تا دلت را نبینم فکرت گناه است؟ اما گناه کار که نشدی هیچ،من محکومم. با خودم می گفتم دیگر فرصتی نیست! مگفتم پایین میگیرم چهره ام. و حتی اگر خندان بود،محرومی که نبینی خنده ام را. میگفتم اگر هم گریستم،ممنوع است دیدن اشک های کوچکم برای تو. قرار بود حتی اگر روبرویم بایستی و بخندی و تعریف کنی از دل من،. به سختی اما سرم پایین باشد! گفته بودم بروی از ذهن وابسته ی من! اما چه زود بود برگشتت.حتی فراموش نشدی! که این من دیوانه،واقعا دیوانست! منی که جرعتم نیست گفتن نام تو را. و بخندی بی من. لطفا بد...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar - میترسم...

http://www.tanhanafar.blogfa.com/post/42/میترسم-

احساس میکنم بوی عجیبی درونم شناور میشود. بوی خوش اواز توست.تو اینجایی.قلبت را میبینم. تپشهای بی صدای قلبم را که هماهنگ با توست؟ میدانم هیچ نمیگویم اما. نمیشود فقط از قلبم بخوانی؟ من هیچ نخواهم گفت! نمیشود خودت مرا بشنوی؟ چونچون.وقتی می ایی حتی با این که قلبم را نگه داشته ام. حتی با این که قلبم را محکم میفشارم.بی اختیار. موقع دیدن تو از دستم می افتد.بازیگوش! جالب اینجاست.که وقتی دنبالش میگردم. جایی نیست جز درون چشمان تو! میترسم بی ان که بدانی عاشقت شوم و در اخر باز. هیچ نگویی و من. خودم را بشکانم.چرا؟

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar

http://www.tanhanafar.blogfa.com/1391/03/4

اگر نوازش هایت را به من ببخشی.صدایم را به دست باد میسپارم. اگر قدم هایت.قدم هایم را به ابر ها میسپارم. اگر نفس هایت.ستارگان روشن بوسه هایم را به ماه. اگر خنده هایت نفس هایم را به زمین میبخشم. اگر عشقت.از وجودم دل میکنم. اگر قلبت.قلبم را به قفس تنگ دلت میبخشم. نوازش هایت را به من میبخشی؟ اصلادلت با من هست؟ چرا هیچ وقت حرف هایم را نمیشناسی. چرا چشمانم را جدی نمیگیری؟ چرا صورتم را نمیبینی؟ که از شور وجودت میشکفد؟ چرا نگاهت نگاهم را نمیفهمد؟ ان شب یادت هست؟ ان شب که از صدای تپش های قلبم خوابم نبرد؟ هفته سوم ...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar

http://www.tanhanafar.blogfa.com/1391/06/4

من این روز ها را دوست دارم. گرچه این روز ها حس میکنم پابرهنه روی رودخانه های سنگی میدوم. و با این که سردم میشود. با این که قلبم ترک برمیدارد. با این که زخمی میشوم. با این حال باز هم امید عجیبی در دلم برق میزند و سرزنده اواز میخواند! که من هنوز هم احساس میکنم! میخندم.من این روز ها را دوست دارم . این روز ها تازه باور کردم بادبادک هرچقدر هم بالا برود. نخش دست من است. این روزها تازه فهمیدم همه ی قلبها میتپند. و این معجزه ایست که هر ثانیه رخ میدهد! تازه میدانم یحتمل هر ساعت. و بزرگی بعد یک عمر.بی نفسی. هفته س...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar

http://www.tanhanafar.blogfa.com/1394/04/2

تو مرا ثبت کنی یا نکنی من گیجم. به دلم افتاده ای دور نرو. تو اگر شرم کنی یا نکنی،میشنوم. به دلم افتاده ای، دور نرو. تو مرا راه دهی یا ندهی،می آیم. تو مرا مینگری میبینم. حرف بی فکر تورا می بخشم. وقتش نیست هنوز میفهمم. قلب تو را میبینم. نوشته شده در جمعه ۱۳۹۴/۰۴/۱۲ساعت 16:26 PM. به تلافی سختی ها. مینویسم از عشق های اسان. که در خود قلبی به پاکی روح درخشان اب دارد. مینویسم تا سختی هارا زمین بزنم. پس به حرمت احساسم،. در هر کلمه،در هر سطر،. حس قشنگ دوست داشتن را حس کن. مطالب درج شده در ای بلاگ توسط خود نویسنده.

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar - صادقانه میخندم

http://www.tanhanafar.blogfa.com/post/43/صادقانه-میخندم

من این روز ها را دوست دارم. گرچه این روز ها حس میکنم پابرهنه روی رودخانه های سنگی میدوم. و با این که سردم میشود. با این که قلبم ترک برمیدارد. با این که زخمی میشوم. با این حال باز هم امید عجیبی در دلم برق میزند و سرزنده اواز میخواند! که من هنوز هم احساس میکنم! میخندم.من این روز ها را دوست دارم . این روز ها تازه باور کردم بادبادک هرچقدر هم بالا برود. نخش دست من است. این روزها تازه فهمیدم همه ی قلبها میتپند. و این معجزه ایست که هر ثانیه رخ میدهد! تازه میدانم یحتمل هر ساعت. و بزرگی بعد یک عمر.بی نفسی. هفته س...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar - شرح حال،بازگشت

http://www.tanhanafar.blogfa.com/post/37/شرح-حال،بازگشت

سالهاست در این کوچه ها راه میروم. سالهاست رهگذران خنده بر لب نگاهم میکنند. شما نمیدانید چه احساس بدی ست،که وقتی دیگران نگاهت میکنند،در چشمانشان چیزی نمیبینی جز ترحم. شما نمی دانید چه وحشتناک است که لبهایت هم به توصیف حالت نمیپردازند. شما نمی دانید در این سالها من چگونه زندگی کردم.نه نمیدانی. هروقت دلم برایت تنگ میشود،مینویسم.اما. وقتی کسی نوشته ام را میخواند،.و میپرسد که عاشق هستی؟ توضیحی ندارم.و پاسخ میدهم"من و عشق؟ من فقط برای خود مینویسم". ولی مردمان دنیا ی من حتی نمیدانند چرا این گونه ام. چشمانم را ک...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar

http://www.tanhanafar.blogfa.com/1391/06/1

احساس میکنم بوی عجیبی درونم شناور میشود. بوی خوش اواز توست.تو اینجایی.قلبت را میبینم. تپشهای بی صدای قلبم را که هماهنگ با توست؟ میدانم هیچ نمیگویم اما. نمیشود فقط از قلبم بخوانی؟ من هیچ نخواهم گفت! نمیشود خودت مرا بشنوی؟ چونچون.وقتی می ایی حتی با این که قلبم را نگه داشته ام. حتی با این که قلبم را محکم میفشارم.بی اختیار. موقع دیدن تو از دستم می افتد.بازیگوش! جالب اینجاست.که وقتی دنبالش میگردم. جایی نیست جز درون چشمان تو! میترسم بی ان که بدانی عاشقت شوم و در اخر باز. هیچ نگویی و من. خودم را بشکانم.چرا؟

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar - چرا مشکوکی؟

http://www.tanhanafar.blogfa.com/post/41/چرا-مشکوکی-

اگر نوازش هایت را به من ببخشی.صدایم را به دست باد میسپارم. اگر قدم هایت.قدم هایم را به ابر ها میسپارم. اگر نفس هایت.ستارگان روشن بوسه هایم را به ماه. اگر خنده هایت نفس هایم را به زمین میبخشم. اگر عشقت.از وجودم دل میکنم. اگر قلبت.قلبم را به قفس تنگ دلت میبخشم. نوازش هایت را به من میبخشی؟ اصلادلت با من هست؟ چرا هیچ وقت حرف هایم را نمیشناسی. چرا چشمانم را جدی نمیگیری؟ چرا صورتم را نمیبینی؟ که از شور وجودت میشکفد؟ چرا نگاهت نگاهم را نمیفهمد؟ ان شب یادت هست؟ ان شب که از صدای تپش های قلبم خوابم نبرد؟ هفته سوم ...

tanhanafar.blogfa.com

Tanha nafar

http://www.tanhanafar.blogfa.com/1390/06/4

مرد عروسکی کنارم نشست.چشمانش را به چشمانم دوخت و محو نگاهم شد.خیلی وقت بود که او مرا این گونه نگاه میکرد.نمیدانستم چرا این گونه نگاهم میکند اما . انگار دوست داشتم برای همیشه این گونه محو نگاهم شود.از احساس خود هم سر در نمی اوردم.او یک عروسک بود.اما با قلبی مهربان و نگاهی خیره کننده.ولی چگونه میتوانست احساس کند؟ بالاخره پرسیدم:چرا اینقدر نگاهم میکنی؟ گفت:تا به حال عاشق شدی؟ گفتم:چطور ممکن است تو عاشق شوی؟ او خندید.گفت:تا به حال قلبم را دیده ای؟ باز خندید و گفت:نیازی نیست! گفتم:اما بدون قلبت خواهی مرد.