kafetarane.blogfa.com

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز - سنگ قبر آرزوها

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/post-6.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. آسمان چشم او آیینه ی کیست. آنکه چون آیینه با من رو به رو بود. دردو نفرین درد و نفرین بر سفر باد. سر نوشت این جدایی دست او بود. گریه مکن که سر نوشت گر مرا از تو جدا کرد. عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد. چهره اش آیینه ی کیست آنکه با من رو به رو بود. دردو نفرین بر سفر این گناه از دست او بود. ای شکسته خاطر من،روزگارت شادمان باد. ای درخت پر گل من نو بهارت ارغوان باد. ای دلت خورشید خندان،سینه ی تاریک من. سنگ قبر آرزو بود. سنگ قبر آرزو بود. سنگ قبر آرزو بود.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/8709.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. آخ که عاشق شدن چه حالی میده. آخ که عاشق شدن چه حالی میده به قول شاعرعاشق همیشه رسواست یه نفر بیاد. به ما بگه .(این قسمت سانسور شده). به خدا پیر شدیم و یکی به ما نگفت:بابا! اگر همانی که خودش میداند و بند دل ما. به بند دلش بند شده نیاید و به ما یک فحشی،ناسزایی،ندهد و بد و بیراهی،نگوید. که از غصه بترکیم آخر کسی که هر لحظه یادش آتش بر این جان ما میزند و. می سوزاند آنجایی را که نباید بسوزاند پس چرا خودش نمی آید ونمی سوزاند. بهتر از من چه کسی؟ عاشق ترازمن چه کسی؟ آخ که ...

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز - آخ که عاشق شدن چه حالی میده...

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/post-3.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. آخ که عاشق شدن چه حالی میده. آخ که عاشق شدن چه حالی میده به قول شاعرعاشق همیشه رسواست یه نفر بیاد. به ما بگه .(این قسمت سانسور شده). به خدا پیر شدیم و یکی به ما نگفت:بابا! اگر همانی که خودش میداند و بند دل ما. به بند دلش بند شده نیاید و به ما یک فحشی،ناسزایی،ندهد و بد و بیراهی،نگوید. که از غصه بترکیم آخر کسی که هر لحظه یادش آتش بر این جان ما میزند و. می سوزاند آنجایی را که نباید بسوزاند پس چرا خودش نمی آید ونمی سوزاند. بهتر از من چه کسی؟ عاشق ترازمن چه کسی؟

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز - حسرت همیشگی....

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/post-5.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. حرفهای ما هنوز ناتمام. تا نگاه می کنی وقت رفتن است. باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی. لحظه ی عزیمت تو ناگزیر میشود. ای دریغ و حسرت همیشگی! نوشته شده در سه شنبه سوم دی ۱۳۸۷ساعت 9:39 توسط فعل مجهول. آخ که عاشق شدن چه حالی میده.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/8710.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. حرفهای ما هنوز ناتمام. تا نگاه می کنی وقت رفتن است. باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی. لحظه ی عزیمت تو ناگزیر میشود. ای دریغ و حسرت همیشگی! نوشته شده در سه شنبه سوم دی ۱۳۸۷ساعت 9:39 توسط فعل مجهول. آخ که عاشق شدن چه حالی میده.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/8905.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. یادش به خیر قدیما تماس می گرفتیم می گفتیم تشریف بیارید واسه افطار در خدمتتون باشیم. حالا زنگ میزنن میگن خونه اید داریم میایم. نوشته شده در جمعه بیست و نهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 18:28 توسط فعل مجهول. یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه ی لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. گفت:یارب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. خسته ام زین عشق دلخونم نکن. من که مجنونم،تو مجنونم نکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. گفت: ای دیوانه لیلایت منم.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/8711.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. آسمان چشم او آیینه ی کیست. آنکه چون آیینه با من رو به رو بود. دردو نفرین درد و نفرین بر سفر باد. سر نوشت این جدایی دست او بود. گریه مکن که سر نوشت گر مرا از تو جدا کرد. عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد. چهره اش آیینه ی کیست آنکه با من رو به رو بود. دردو نفرین بر سفر این گناه از دست او بود. ای شکسته خاطر من،روزگارت شادمان باد. ای درخت پر گل من نو بهارت ارغوان باد. ای دلت خورشید خندان،سینه ی تاریک من. سنگ قبر آرزو بود. سنگ قبر آرزو بود. سنگ قبر آرزو بود.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز - مجنون

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/post-8.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه ی لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. گفت:یارب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. خسته ام زین عشق دلخونم نکن. من که مجنونم،تو مجنونم نکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این تو و لیلای تو،من نیستم. گفت: ای دیوانه لیلایت منم. در رگت پنهان و پیدایت منم. سالها با جور لیلا ساختی. من کنارت بودم و نشناختی. پن:خلا صه که منم بد جور افتادم به روزه خوری خدا همه مونو ببخشه.

sokote-sepid.blogfa.com

سازبی آواز - ایستگاه قطار

http://www.sokote-sepid.blogfa.com/post-1.aspx

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. تمام ایستگاه می رود. ومن چقدر ساده ام. کنار این قطار رفته ایستاده ام. و همچنان به نرده های ایستگاه رفته. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۸۷ساعت 10:57 توسط فعل مجهول. آخ که عاشق شدن چه حالی میده.