kahgel60.persianblog.ir

vivara.persianblog.ir

9+3 ! - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/post/295

ساعت ٧:٥٤ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٢. همین چند دقیقه‌ی پیش از کنارم که رد می‌شد.قبل از آنکه به بازی برود و پرسه شود سایه روشن سبز و نیلی پیش رویش را، با صدایی که در تمام آن حوالی منعکس می‌شد گفتم: چه خوب شد آمدی وحشی‌ اسبی که بین سیاه و سپید مانده‌ای و چه جذابی! آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: نوروز 93. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا. درباره : 12مین روز دیماه یک پایتخت, سپید بود که ( آزاده) شدم.من شیفتگی ام را به زمستان و برف و سرما و ( دی) از همان روزها دارم! آزاده ام و با باید بیگانه!

vivara.persianblog.ir

فصل چهارم - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/post/294

ساعت ٢:٤۳ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۱٢ دی ۱۳٩٢. اینجا نشسته‌ام و پرده پنجره‌ی اتاقم را کنار زده ام تا بهتر ببینمش. همه جا سپید است از برفی که از دیروز آمده و کاش بماند. قول داده بود بیاید.جزو معدود کسانی‌ست که سر قولش خوب می‌ماند, برف! حالا دیگر آنقدر بزرگ شده ام شاید که بشود بی آنکه پدر و مادرم دستان کودکی‌ام را راه ببرند, چند قدمی بروم با قدم. اما باز هم با هر گام که قدم می‌شوم, پشت سرم را می‌پایم تا نگاهشان پشت گردنم باشد, حتمن. آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: 12 دی. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا.

vivara.persianblog.ir

نوروز 93 - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/tag/نوروز_93

ساعت ٧:٥٤ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٢. همین چند دقیقه‌ی پیش از کنارم که رد می‌شد.قبل از آنکه به بازی برود و پرسه شود سایه روشن سبز و نیلی پیش رویش را، با صدایی که در تمام آن حوالی منعکس می‌شد گفتم: چه خوب شد آمدی وحشی‌ اسبی که بین سیاه و سپید مانده‌ای و چه جذابی! آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: نوروز 93. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا. درباره : 12مین روز دیماه یک پایتخت, سپید بود که ( آزاده) شدم.من شیفتگی ام را به زمستان و برف و سرما و ( دی) از همان روزها دارم! آزاده ام و با باید بیگانه!

vivara.persianblog.ir

اسب - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/tag/اسب

ساعت ٧:٥٤ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٢. همین چند دقیقه‌ی پیش از کنارم که رد می‌شد.قبل از آنکه به بازی برود و پرسه شود سایه روشن سبز و نیلی پیش رویش را، با صدایی که در تمام آن حوالی منعکس می‌شد گفتم: چه خوب شد آمدی وحشی‌ اسبی که بین سیاه و سپید مانده‌ای و چه جذابی! آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: نوروز 93. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا. درباره : 12مین روز دیماه یک پایتخت, سپید بود که ( آزاده) شدم.من شیفتگی ام را به زمستان و برف و سرما و ( دی) از همان روزها دارم! آزاده ام و با باید بیگانه!

vivara.persianblog.ir

نود و چهاری که بز است! - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/post/301

نود و چهاری که بز است! ساعت ۱٢:٤٢ ‎ق.ظ روز شنبه ۱ فروردین ۱۳٩٤. با پاهای برهنه کف حوض خالی راه می‌روم و فرچه‌ای را که تمام لب و لوچه‌اش از آبی فیروزه‌ای سرشار، را روی در و دیوار حوض خالی می‌کشم. بوی رنگ تمام حیاطی را که دور تا دورش باغچه، را پر کرده و من عاشق بوهای عجیبی چون بوی رنگ. رنگ که خشک شد. حوض را از آب زلالی که از سیروان و ارتفاعات اورامانات آوردمش، پر می‌کنم و ماهی قرمزی را که دو تاست، ول می‌دهم وسط سرسره‌ی آبی. آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: نوروز 94. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا.

vivara.persianblog.ir

از اورارتو تا منوآ...از وان تا تهران...! - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/post/299

از اورارتو تا منوآ.از وان تا تهران! ساعت ۱٢:۳٦ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٢٧ مهر ۱۳٩۳. همه چیز راحت بشود شاید. اگر یکی از آن دو. خواب بود همه‌اش‌. و یا برشی موزون از یک قصه. از همان داستان‌های کلاسیک که دوست می‌داری. روی سنگفرش خیابان‌های خیس از نم! یا تقارنی دلچسب از انحنای یک واقعه. که رخ نمود و تا ماندن، ماند! حضوری که فوری.در جا، 25 سال از سن واقعی ام را ب رد. برای گم شدن‌هایی که به پیدا رفت. اما باز من به رفتار عشق مشکوکم. زیر کرسی، انار باز هم هست؟ خیلی جواب‌ها را مانده تا پیدا کنم. جنگ می‌شود یا نه؟ از خواب ...

vivara.persianblog.ir

جام جهانی - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/tag/جام_جهانی

ساعت ۱۱:٠٦ ‎ب.ظ روز شنبه ٢٤ خرداد ۱۳٩۳. با اینکه به جهت رهایی از عینک, عمل لازک را انجام داده و در دوران نقاهت پس از عمل به سر می برم و دوستان نازنینی که دیروز به عیادتم آمدند شاهد هستند که دید چشمانم هنوز بهبود نیافته, با این حال به علت خیل عظیم مسج هایی که از دیشب وارد دروازه ی گوشی من شده, لازم دانستم طی یک نشست خبری نکاتی را در مورد بازی نمایشی مان در مقابل هلند, متذکر شوم:. 1 از آنجا که ما همواره تیم های بزرگی چون آلمان,. اینها تنها بخشی از دلایل باخت ( نمایشی) ما در مقابل هلند بود. و من الله توفیق.

vivara.persianblog.ir

آذربایجان غربی - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/tag/آذربایجان_غربی

از تخت سلیمان تا گنبد سلطانیه. ساعت ۱:۱۸ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳٩٤. از تهران که راه افتادیم، ساعت تاریخ به سمت رفتن بود. و من که همواره نبض سفر، دیوانه ترم کرده، تمام اندیشه ام کوله باری بود که همیشه هوای جاده، ضربان قلبش را تندتر می کند، عجیب! در پس شبی که سیاه نبود، به تختی رسیدیم که جایی نداشت برای خواب! باید حریصانه راه می رفتی و تمام تنت را بغل می کرد، طعم آن روزهای تاریخ های دور. در پهنه ی خوش طعم آذرگشتاسب، سه هزار سال به عقب رفتیم و شاهزاده های هخامنشی شدیم با هم، همه. همگی. اصلن در هر جایی ک...

vivara.persianblog.ir

بز - کلبه ویوارا

http://vivara.persianblog.ir/tag/بز

نود و چهاری که بز است! ساعت ۱٢:٤٢ ‎ق.ظ روز شنبه ۱ فروردین ۱۳٩٤. با پاهای برهنه کف حوض خالی راه می‌روم و فرچه‌ای را که تمام لب و لوچه‌اش از آبی فیروزه‌ای سرشار، را روی در و دیوار حوض خالی می‌کشم. بوی رنگ تمام حیاطی را که دور تا دورش باغچه، را پر کرده و من عاشق بوهای عجیبی چون بوی رنگ. رنگ که خشک شد. حوض را از آب زلالی که از سیروان و ارتفاعات اورامانات آوردمش، پر می‌کنم و ماهی قرمزی را که دو تاست، ول می‌دهم وسط سرسره‌ی آبی. آزاده از کلبه‌ی ویوارا. کلمات کلیدی: نوروز 94. کلبه دار: آزاده از کلبه ی ویوارا.