darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 07/01/2006 - 08/01/2006
http://darvisha.blogspot.com/2006_07_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Tuesday, July 18, 2006. این سفر آخر به کشور عراق و زیارت کربلا و نجف و کوفه. که تا دو روز پیش طول کشید. کلی بار فکری و روحی داشت. اول اینکه چند تا فبلم از سر بریدن ها دیدم و دوتا هم کپی کردم آوردم. شاید یک روزی منتشر کنم. واقعا فجیع و غیر انسانی بودن که منتشر نکردم رو این سایت. مثل اینکه این فاجعه. از زمان امام حسین بوده. اصلا از قبل از حسین بوده. از وقتی قابل هابیل را کشت. این مسئله جنایت و هم جنس کشی بوده.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 10/01/2005 - 11/01/2005
http://darvisha.blogspot.com/2005_10_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Sunday, October 16, 2005. مرا با هیچ کس. هیچ گاه دلبستگی نبود. از هیچ خاکی یادی نمی کردم. من بودم و تنهایی خویش. چنان آزاد و رها بار برمیگرفتم. تو گویی قیدی نیست. در پس هر بار سفر. دلتنگی و خاطره و بستگی است. در آغاز راه دیگری. دلبستگی را به خویش افزودم. این متن را که خواندید به لزوم بستری من رای خواهید داد. من دیوانگی خویش را هرگز پنهان نکرده ام. در نقطه صفر و صفر. محل تلاقی دو خط بی معنی. آغاز حرکتم اینچنین بود. گام هایی سن...
darvisha.blogspot.com
آرش درویش
http://darvisha.blogspot.com/2009/01/normal-0-false-false-false-en-us-x-none.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Thursday, January 15, 2009. طاقت ماندن در اين سراي به سر شد. حوصله و صبر ز اندازه بدر شد. هر چه زدم ناله و افغان چه ثمر شد. اشك و تب و آه و ناله جمله هدر شد. هر چه زدم ناله و افغان چه ثمر شد. هيچ نيامد نواي دلبر دلدار! شام نخوابيدم از تلالؤ رويت. روز نجنبيدهام ز جادوي بويت. اشك گره خورده در تسلسل مويت. دست چو شاخ درخت خشك به سويت. آبله زد پاي از تردّد كويت. چند چو ديوانگان به كوچه و بازار؟! ضجه زدم گاه شام و گاه دم چاشت.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 11/01/2006 - 12/01/2006
http://darvisha.blogspot.com/2006_11_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Thursday, November 16, 2006. یک همخونه خوب و مهربان. یک دوست صمیمی و دوست داشتنی. یک گوش همیشه شنوا. یک آغوش آرامش بخش. هرآن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد. سعادت همدم او گشت و دولت هم قرین دارد". حالا حکایت این حقیر شده با یک دوست مهربان. واقعا "رسیدن به مقام کبریایی دوست کاری است بس دشوار" و. من خوشحالم که گاهی دوستان از سر لطف. من را قابل دانسته و دوست خطاب می کنند. چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست. چون علف در برابر باد.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 03/01/2005 - 04/01/2005
http://darvisha.blogspot.com/2005_03_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Thursday, March 24, 2005. اکنون که سبزپوش می شود زمین. درختان برگهایی نو می زایند. به آغوش طبیعت باز می گردم. و آغوش می گشایم. سر تسلیم به دامانت می سایم. تا این مسخ شده را. جریان خونی تازه در رگها به ارمغان آوری. از بوی بودنت مست می شوم. سحرگاهان به شعر و با ترانه. به چنگت آورم با هر بهانه. به آغوشت کشم ای یار دیرین. سحرگاهان پس از خمر شبانه. بنوشم لعلی از ساقی و ساغر. به شمع چشم تو در این زمانه. بهاران می رسد از راه دیرین.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 01/01/2009 - 02/01/2009
http://darvisha.blogspot.com/2009_01_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Thursday, January 15, 2009. طاقت ماندن در اين سراي به سر شد. حوصله و صبر ز اندازه بدر شد. هر چه زدم ناله و افغان چه ثمر شد. اشك و تب و آه و ناله جمله هدر شد. هر چه زدم ناله و افغان چه ثمر شد. هيچ نيامد نواي دلبر دلدار! شام نخوابيدم از تلالؤ رويت. روز نجنبيدهام ز جادوي بويت. اشك گره خورده در تسلسل مويت. دست چو شاخ درخت خشك به سويت. آبله زد پاي از تردّد كويت. چند چو ديوانگان به كوچه و بازار؟! ضجه زدم گاه شام و گاه دم چاشت.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 09/01/2005 - 10/01/2005
http://darvisha.blogspot.com/2005_09_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Wednesday, September 21, 2005. تو اگر می دانستی. چه سریع این زمان می گذرد. و این زمانه قدار چه به سرعت. ما را در خود غرق می نماید. امروز دیگر هوایی برای نفس کشیدن ندارم. سلام و صدها سلام. بابا زندگی مشترک و شوهر و زن و بچه و این جور چیزا. هنوز ما ها رو آدم نکرده است. ملا شدن چه سخت است. آدم شدن محال است. ما که نه ملا شدیم نه آدم. شدیم یه چیز هچل هفت. خلاصه هر چی که بود". خدا به داد زن و فرزند برسد. چون علف در برابر باد.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 06/01/2006 - 07/01/2006
http://darvisha.blogspot.com/2006_06_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Friday, June 30, 2006. می گم آبی که برقشو گرفته باشن دیگه آب نیست. آب این شهر کلی برق داره پشت سد. از خواب ناز که بیدار می شوی. خداوندگار عالم هزاران ستاره برایت چیده است. هزاران چیز خوب و دوست داشتنی. حق انتخاب با شماست. اول صورتتان را می شویید. یا اول چایی را سر می کشید. با این همه حق انتخاب. آدم وسواسی مثل اینجانب. صبح تا شب همیشه سر کار است. دیگر فرصتی نمی ماند. همیشه در میانه انتخاب های مختلف. در تفکر و حیرت می مانی.
darvisha.blogspot.com
آرش درویش: 07/01/2007 - 08/01/2007
http://darvisha.blogspot.com/2007_07_01_archive.html
I was born on 28/8/1976 in Tehran Iran and was born to be wild! Then I became . Thursday, July 05, 2007. آرامش بخش تن های خسته. هرم یک هم آغوشی است؟ آدمی چه خوب رام می شود. مدت های مدیدی است که این شکسته تنها محیط را توصیف می نماید. مدت هاست که دوران فرصتی برای قضاوت به من نمی دهد. در نتیجه نه آن که قصد مردم آزاری نداشته باشم، توان آنرا از دست داده ام. به قول شاعر "من از بازوی خود دارم بسی شکر، که زور مردم آزاری ندارم". اینم داستان بی انتهای ما. Tuesday, July 03, 2007. هیمه می سوزد و فرو می ریزد.