khaterate-shahid.blogfa.com
خاطرات شهدای دفاع مقدسخاطرات شهدای دفاع مقدس -
http://khaterate-shahid.blogfa.com/
خاطرات شهدای دفاع مقدس -
http://khaterate-shahid.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
31
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.393 sec
SCORE
6.2
خاطرات شهدای دفاع مقدس | khaterate-shahid.blogfa.com Reviews
https://khaterate-shahid.blogfa.com
خاطرات شهدای دفاع مقدس -
khaterate-shahid.blogfa.com
خاطرات شهدای دفاع مقدس - خاطرات شهید صیاد شیرازی
http://www.khaterate-shahid.blogfa.com/tag/خاطرات-شهید-صیاد-شیرازی
خاطرات شهدای دفاع مقدس. خاطره شهيد صياد شيرازي از عمليات مرصاد. خبر سقوط اسلام آباد غرب در تهران مردان شوراي عالي دفاع را سردرگم كرده بود. آنان هنوز گمان مي كردند با ارتش عراق طرفند و لذا آغاز اين حمله با دانسته هاي آنان از توانايي ارتش عراق نمي خواند. همان شب، شهيد صياد شيرازي، مرد روزهاي سرنوشت ساز عازم منطقه شد. به گزارش ايسنا، متن زير قسمتي از خاطرات اين امير سرافراز سپاه اسلام شهيد علي صياد شيرازي در مورد عمليات مرصاد است:. لطفابرای خواندن ادامه خاطره به ادامه مطلب بروید. Design By Ashoora.ir.
خاطرات شهدای دفاع مقدس - خاطرات شهیدجهان آرا
http://www.khaterate-shahid.blogfa.com/tag/خاطرات-شهیدجهان-آرا
خاطرات شهدای دفاع مقدس. خاطرات شهید محمد جهان آرا. 1)اولين بار بود سپاه مى آمدم. ديدم خيلى از بچه هايى كه مى شناسم، آنجا هستند. بيشترشان رفيق هاى سيد على، داداشم بودند. غلام من را ديد. پرسيد تو اومده اى اينجا چى كار؟ از اين كه توى جمع به اين شلوغى، يكى من را تحويل گرفت، خيلى ذوق كردم. گفتم اومدم ببينم چه خبره؟ چه كارى از دست ما بر مى آد؟ صحبت مى كرديم كه يكى از ساختمان آمد بيرون. غلام دست او را گرفت. كشيد طرف من كه معرفيش بكند. گفت اين مثل برادرت، سيد عليه. لطفابرای خواندن ادامه خاطره به ادامه مطلب بروید.
خاطرات شهدای دفاع مقدس - خاطرات شهید همت
http://www.khaterate-shahid.blogfa.com/tag/خاطرات-شهید-همت
خاطرات شهدای دفاع مقدس. چند خاطره از شهید ابراهیم همت. 1)به سنگر تكيه زده بودم و به خاكها پا ميكشيدم. حاجي اجازه نداده بود بروم عمليات. مرا باش با ذوق و شوق روي لباسم شعار نوشته بودم. فكر كرده بودم رفتني هستم.داشت رد ميشد. سلام و احوالپرسي كرد. پا پي شد كه چرا ناراحتم. با آن قيافهي عبوس من و اوضاع و احوال، فهميده بود موضوع چيه. صداش آرام شد و با بغض گفت چيه؟ ناراحتي كه چرا نرفتي عمليات؟ همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقيه. بقيه هم رفتند و برنگشتند. و راهش را گرفت و رفت. برچسب ها: خاطرات شهیدان.
خاطرات شهدای دفاع مقدس
http://www.khaterate-shahid.blogfa.com/1392/09
خاطرات شهدای دفاع مقدس. خاطره از شهید حاج حسین خرازی به روایت پدر. رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش وسپاه آمدند و کی و کی.امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم چه می دونم والا! تا دوسال پیش که بسیجی بود.انگار حالا ها فرمانده لشکر شده. یک نگه می کرد به من، یک نگاه به دستش، می خندید. می پرسم درد داری؟ خاطرات شهید همت (1).
خاطرات شهدای دفاع مقدس - خاطرات شهید محمد جهان آرا
http://www.khaterate-shahid.blogfa.com/post/3
خاطرات شهدای دفاع مقدس. خاطرات شهید محمد جهان آرا. 1)اولين بار بود سپاه مى آمدم. ديدم خيلى از بچه هايى كه مى شناسم، آنجا هستند. بيشترشان رفيق هاى سيد على، داداشم بودند. غلام من را ديد. پرسيد تو اومده اى اينجا چى كار؟ از اين كه توى جمع به اين شلوغى، يكى من را تحويل گرفت، خيلى ذوق كردم. گفتم اومدم ببينم چه خبره؟ چه كارى از دست ما بر مى آد؟ صحبت مى كرديم كه يكى از ساختمان آمد بيرون. غلام دست او را گرفت. كشيد طرف من كه معرفيش بكند. گفت اين مثل برادرت، سيد عليه. به نقل از همسر شهید). همکارانش معتقدند او فرمان...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
* جنــــگ نابــرابــر * -
http://www.khodadadi-2.blogfa.com/post/3
برای دریافت کد گنجینه کلیک. در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان. در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون نمایند،در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمدهاست:. بعد از ظهر امروز هوشنگ عطاریان فرمانده نیروی زمینی ارتش در جبهه غرب کشور، قصر شیرین را باز پس ستاند و در جبهه غرب کشور ۸۰ تانک عراقی را نابود کردند و نیروهای ما رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند.
* جنــــگ نابــرابــر *
http://www.khodadadi-2.blogfa.com/1392/10
برای دریافت کد گنجینه کلیک. برخی مردمان امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را! امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند. امام حاضر را، باید فرمان ببرند. را اینگونه رقم زدند. چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲. پست ثابت ارسال در : چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲21:36. طرح عربی صلح ارسال در : جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲12:41. آزادسازی خرمشهر ارسال در : جمعه هشتم آذر ۱۳۹۲13:45. آغاز پیروزی های ایران ارسال در : پنجشنبه سی ام آبان ۱۳۹۲22:11. ارسال در : پنجشنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۲14:1. ارسال در : چهارشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۲16:37.
* جنــــگ نابــرابــر * - آغاز پیروزی های ایران
http://www.khodadadi-2.blogfa.com/post/5
برای دریافت کد گنجینه کلیک. آغاز پیروزی های ایران. در شهریور ۱۳۶۰ خبرنگاران غربی که برای نخستینبار از سوی ایران اجازه یافته بودند از جبهههای جنگ بازدید کنند، در گزارشهای خود از شور وامیدبه زندگی. در نیروهای ایرانی خبر دادند. در طی یک عملیات سه روزه ایران موفق شد شهر آبادان. در دوم فروردین ۱۳۶۱ ایران طی عملیات فتح المبین موفق شد مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دستکم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. پس از این عملیات ابتکار استراتژیک در جبههها به دست نیروهای ایرانی افتاده بود. به احترام خون شهدا.
شهید زنده - آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/post/4
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
شهید زنده - جنایت!
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/post/10
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
شهید زنده - ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/post/7
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
شهید زنده - خاطرات لیلا معروفزاده
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/post/6
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
شهید زنده
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/1392/08
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
شهید زنده
http://www.8sal-defa-iran.blogfa.com/1392/09
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس. جانباز كسي است كه در راه كيان و شرف و دين به دفاع ميپردازد و عليرغم كوششهايش در حفظ جان، به اراده الهي بخشي از پيكر خويش را از دست داده و به دوست ميدهد. پشت دیوار زندگی گیرند. شب به شب با تشنج و سرفه. روزها زنده زنده می میرند. جانبازان بی درصد چه کنند؟ درددل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج). ورود دلالان به داروی جانبازان شیمیایی. ۳۰ برگه از خاطرات یک جانباز شیمیایی در آلمان. آنچه که مي خوانيد برگه هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است که ارائه می شود:. دفاع مقدس د...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
31
๑•ิ.•ั๑נڅـ ـ ـتړے با افکار څـ ـاص๑•ิ.•ั๑
๑ ๑נڅ تړے با افکار څ اص๑ . ๑. آدرس وبلاگم عوض شد. هرکس خواست بگه بهش بدم. نوشته شده در دوشنبه پنجم خرداد 1393ساعت 12:34 توسط s.s.
خاطرات ساعی
این وبلاگ بچه های راهنمایی ساعیه. همون طور که میبینید نویسنده ها فقط از بچه های سوم سال 91-92 هستن. و سرکار خانم تقی زاده! همچنین به دلیل اینکه این وبلاگ مخصوص مدرسه ی ساعی هست قوانینی داره که لطف کنید و رعایت کنید:. 1-لطفا تو کامنت ها دعوا نکنید. 2-نویسنده های وب لطفا در مطالبی که میذارید نهایت دقت رو داشته باشید(دیگه خودتون میدونید منظورم چیه). 3-بازدید کنندگان عزیز لطفا در کامنت هاتون رعایت ادب بشه(در صورت توهین-فحش و. کامنت پاک خواهد شد). و رمزتون رو براتون ایمیل کنیم. بعضی دوستان روشن شه. 2نیاز به م...
خاطرات سفید
عشقها میمیرند، برگها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ به جا میماند. پاییز همراه با بهار قران. تابستان هم با همه خاطره های خوب و بدی. که برام داشت تموم شد و حالا فصل قشنگ پاییز اومد و باز همون دلتنگی همیشگی که این روزا به سراغم میاد . بیژن باران در مورد پاییز میگه :. خزان برد مرا به تابلوی نقاشی. من در این بوم رنگ و خاطره. میروم با خش خش خشگ مرگ برگ. در امتداد خط خاطرات. لرزان گذشته در نور ماه. فردا، پشت درختان اسکلتی در مه، قرار دارد. زمین فرش رنگین برگ برآن سنگین نیست. تفاءل مي زنم ...
Roomfa - Blog Not Found
ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید و یا وبلاگ توسط مدیر از سیستم حذف شده باشد .
خاطرات شهید
خاطرات شهدای دفاع مقدس
خاطرات شهدای دفاع مقدس. خاطره از شهید حاج حسین خرازی به روایت پدر. رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش وسپاه آمدند و کی و کی.امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم چه می دونم والا! تا دوسال پیش که بسیجی بود.انگار حالا ها فرمانده لشکر شده. یک نگه می کرد به من، یک نگاه به دستش، می خندید. می پرسم درد داری؟ خبر سقوط اسلام آباد...
خط خطی های مهرنوش پورعلی...
خط خطی های مهرنوش پورعلی. نوشته بازی های یک مهر ماهی. My telgram id:cool mood. ٠ کلبه تنهایی ٠. تنهایی های یک پسر* . تنهایی های رنگی من. ღ تنهای تنها ღ. ابزار پرش به بالا. مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند. 22:57 سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۵ mehrnoush. و آفتاب از دریچه های نامعلوم سرک می کشد! دست های خشک را به دیوار می. برم تا نام کوچکت تقویم کوچک من باشد.همه ی حرف هایم در هم می ریزند. و از من عبور میکنند.تو هر کجای این سطرهای خیس ایستاده یی ایستاده. 19:54 چهارشنبه ششم مرداد ۱۳۹۵ mehrnoush. و او موسی بود.
روز های زندگی
ای بابا شرمنده می کنین به خدا! منم یه بنده ی خدا! چند ساله می نویسم تقریبا 1 ساله دارم حرفه ای داستان می نویسم حرفهام هم بگی نگی شعر می شه کلا به قول بچه محلامون تو فاز ادبیاتم اونم خفن! لیست کامل عناوین یادداشتها. شنبه 3 اسفند 1392 @ 19:56. گاهی خدا ناجور سوپرایزت می کند. یک لحظه فکر کن خسته ای از زندگی بعد خدا ارام از لای لحظه هایت سرک می کشد و رنگی می کند خاکستری مات روز هایت را. خداوندا تسلیم بازی روزگار شدن ساده است ولی اینکه بدانی اخرش به هر حال بازنده تویی بد ریشه ات را می سوزاند. چند روز پیش روز ...
˙·▪•●ღعاشقانه های آتوســـاღ●•▪·˙
نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم بهمن 1393ساعت 20:18 توسط ღآتوساღ. نوشته شده در چهارشنبه سی ام اسفند 1391ساعت 1:23 توسط ღآتوساღ. خیلی دیربه دیرمیام.میدونم. امروز یکشنبه ست۱۷مرداد۱۳۸۹.الان ساعت ۵/۴بعدازظهره.قراره نیم ساعت دیگه برم آموزشگاه یاهمون. آرایشگاه.دیروز اولین روزی بود که وارد آرایشگاه شدم قراره واسه خودم خانم آرایشگربشم.من عاشق. آرایشگری ام واسه همین میرم تاکامل یاد بگیرم واستادی بشم واسه خودم. به نفسم عیسی جونمم گفتم مخالفتی نداشت فقط ازم خواست که تنها نرم وبامامان برم.خودش. وجیگرموتنهاگذاشتم.آ...
خاطرات شازده
آسمان مال من است. افكارم را قسمت مي كنم با ديگران. گاهي آنها را وا مي دارم تلخ لبخند بزنند يا از ته دل بخندند، بگريند يا فكر كنند. نقد كنيد. صفحه ي من در ياهو پروفايل. زندگی و دلتنگی های یک هویج. من و ماه و سلول تاریکم. خیانت به وقت بهار. با پررویی تمام بهم گفت "گوشیتو بده" گوشیم رو گرفت و شماره اون هرزه رو گرفت. می خواست ببینه که گوشیش خاموشه یا روشن. می خواست که اگه روشن بود شماره خودش نیفته رو گوشی اون هرزه. الان از اون تاریخ شش سالی می گذره و تصادفی شماره رو دیدم. جای بعضی از زخمها هرگز خوب نمی ش...
khaterate-shirin.mihanblog.com
خاطرات شیرین
حمد و سپاس مخصوص خداوندی. که هر جا خواستم او بود. اما هر جا او خواست من نبودم ! چهارشنبه 23 مرداد 1392ساعت 07:38 ب.ظ. یه اپ و خاطره دیگه. تعریف خاطره ادامه مطلب. نوشته شده توسط ( -)asaly با موضوع - خاطرات. یه اتفاق باحال و. سه شنبه 25 تیر 1392ساعت 12:42 ق.ظ. بچه ها این اتفاق چند وقت پیش اتفاق افتاد گفتم نگمش حیف خنده داره. دیدم کسی حرف نزد. قطع کردم بدو بدو رفتم تو اتاق همینکه داشتم میرفتم اتاق دیدم بابام خوابه من با این حالتو داشتم. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم. میدونین اخر قضیه چی بود. نوشته شده توسط (...
