khaterateroya.blogfa.com khaterateroya.blogfa.com

khaterateroya.blogfa.com

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*)

روزنوشت های جرقه (*). پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ 0:19 جرقه *. امروز دانشگاه شروع شد. ترجمه سیاسی تشکیل نشد. نشستم تکیه دادم به درخت و به مدت دو ساعت آهنگ گذاشتم و زمزمه کردم. بیشتر آهنگ "وقتی میای" رو گوش دادم. دانشگاه خلوت بود. تو عالم خودم بودم. تو جایگاه همیشگیم . این پسره که عینک دور مشکی می زنه داشت می رفت. حالا کجا رو پله های ورودی! منم زل زده بودم تو چشمش تو عوالم خودم بودم. از اونجا بلند گفت خدانگهدار منم مثل بت! دیدم یه بار دیگه خدافظی کرد.وقتی رفت سه ثانیه بعد شک کردم که با من بود یعنی؟ یه ریدینگ مزخرف...

http://khaterateroya.blogfa.com/

WEBSITE DETAILS
SEO
PAGES
SIMILAR SITES

TRAFFIC RANK FOR KHATERATEROYA.BLOGFA.COM

TODAY'S RATING

>1,000,000

TRAFFIC RANK - AVERAGE PER MONTH

BEST MONTH

February

AVERAGE PER DAY Of THE WEEK

HIGHEST TRAFFIC ON

Monday

TRAFFIC BY CITY

CUSTOMER REVIEWS

Average Rating: 3.5 out of 5 with 8 reviews
5 star
1
4 star
4
3 star
2
2 star
0
1 star
1

Hey there! Start your review of khaterateroya.blogfa.com

AVERAGE USER RATING

Write a Review

WEBSITE PREVIEW

Desktop Preview Tablet Preview Mobile Preview

LOAD TIME

0.2 seconds

FAVICON PREVIEW

  • khaterateroya.blogfa.com

    16x16

CONTACTS AT KHATERATEROYA.BLOGFA.COM

Login

TO VIEW CONTACTS

Remove Contacts

FOR PRIVACY ISSUES

CONTENT

SCORE

6.2

PAGE TITLE
روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) | khaterateroya.blogfa.com Reviews
<META>
DESCRIPTION
روزنوشت های جرقه (*). پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ 0:19 جرقه *. امروز دانشگاه شروع شد. ترجمه سیاسی تشکیل نشد. نشستم تکیه دادم به درخت و به مدت دو ساعت آهنگ گذاشتم و زمزمه کردم. بیشتر آهنگ وقتی میای رو گوش دادم. دانشگاه خلوت بود. تو عالم خودم بودم. تو جایگاه همیشگیم . این پسره که عینک دور مشکی می زنه داشت می رفت. حالا کجا رو پله های ورودی! منم زل زده بودم تو چشمش تو عوالم خودم بودم. از اونجا بلند گفت خدانگهدار منم مثل بت! دیدم یه بار دیگه خدافظی کرد.وقتی رفت سه ثانیه بعد شک کردم که با من بود یعنی؟ یه ریدینگ مزخرف...
<META>
KEYWORDS
1 آخ جووووننننننن
2 گفتم چی
3 گفت قبول شدییی
4 کلی مراحل داره
5 چقدر خنگ بودم
6 سر سنگین بود
7 کاری نکردم که
8 بیست واحد گرفتم
9 هفت خوان
10 با کلی استرس
CONTENT
Page content here
KEYWORDS ON
PAGE
آخ جووووننننننن,گفتم چی,گفت قبول شدییی,کلی مراحل داره,چقدر خنگ بودم,سر سنگین بود,کاری نکردم که,بیست واحد گرفتم,هفت خوان,با کلی استرس,یعنی کلاس ندارم,واحد,آخی عزیزم,وای خدایا,اینم شعار من,navigations,bonjour fellas,profile,friends,credit,custom codes,links
SERVER
Microsoft-IIS/8.5
POWERED BY
ASP.NET
CONTENT-TYPE
utf-8
GOOGLE PREVIEW

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) | khaterateroya.blogfa.com Reviews

https://khaterateroya.blogfa.com

روزنوشت های جرقه (*). پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ 0:19 جرقه *. امروز دانشگاه شروع شد. ترجمه سیاسی تشکیل نشد. نشستم تکیه دادم به درخت و به مدت دو ساعت آهنگ گذاشتم و زمزمه کردم. بیشتر آهنگ "وقتی میای" رو گوش دادم. دانشگاه خلوت بود. تو عالم خودم بودم. تو جایگاه همیشگیم . این پسره که عینک دور مشکی می زنه داشت می رفت. حالا کجا رو پله های ورودی! منم زل زده بودم تو چشمش تو عوالم خودم بودم. از اونجا بلند گفت خدانگهدار منم مثل بت! دیدم یه بار دیگه خدافظی کرد.وقتی رفت سه ثانیه بعد شک کردم که با من بود یعنی؟ یه ریدینگ مزخرف...

INTERNAL PAGES

khaterateroya.blogfa.com khaterateroya.blogfa.com
1

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) -

http://www.khaterateroya.blogfa.com/post-464.aspx

روزنوشت های جرقه (*). یکشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۷ 0:3 جرقه *. اول می خواستیم بریم خونه عمو احسان. بعد دیدم بقیه نیومدن نرفتیم. فکر کنم مریض بوده عمو احسان. رفتیم خونه معصومه. امیرحسین مریض بود. مامان بزرگ اونجا بود. الان یادم اومد پیش آقا بزرگ نرفتیم! دلم سوخت وقتی بابا فاطمه رو کول کرد از پله ها آوردش بالا! تو اتاقش هم نمی تونه بخوابه. باید تنها بخوابه تو هال! اگه این اتفاق واسه من افتاده بود. جدا شدن از اتاقم مساوی بود با مرگم! راستی آشتی کردم دیگه. بابا اومد صدام زد که ما داریم می ریم خونه عمو احسان میای؟

2

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) -

http://www.khaterateroya.blogfa.com/post-468.aspx

روزنوشت های جرقه (*). دوشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۸ 19:58 جرقه *. یه ریدینگ مزخرف گنگ داشتیم راجع به installational art. همه می خواستن not ready بدن. قبول نکرد! بعد دید هیچ کس آمادگی نداره گفت خوب داوطلبی. هیچ کس داوطلب نشد. خلاصه داوطلب شدم و همه کلی تچکر کردن! بعد از کلاس فاطمه و فهیمه ش. رو دیدم. یهو فهیمه گفت تبببریییک می گممم! حالا من مونده بودم که چرا؟ گفتم ای بابا حالا که مشخص نیست! مصاحبه و. گفت نه حالا به هر حال قبول شدی! گفتم حالا فعلا فارغ التحصیلا هم هستن. سه دفعه پرسیدم حالا کی بهت گفته؟

3

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) -

http://www.khaterateroya.blogfa.com/post-462.aspx

روزنوشت های جرقه (*). شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ 12:10 جرقه *. می خواستم معلوم نشه زیادی ازشون بابت شهریه پول گرفتم رفتم حضوری بپردازم. بعد اونجا که رفتم می بینم نمی شه حضوری پرداخت :. زنگ زدم پدر عابر بانک آورد. گفت اون پوله رو بده. گفتم می خوام مانتو بخرم! خداییش من اگه بودم به دختری که بهم سلام نمی کرد پول نمی دادم. ولی اون داد! بعد یه شارژ گرفتم واسه سه شنبه. یه لاک صورتی هم گرفتم. فقط صورتی نداشتم! البته زرد هم ندارم. یه پد لاک پاک کن هم گرفتم نقاشیای رنگارنگ دیروزم رو پاک کنم :-دی. همینم واسه خودش دغدغه ایه!

4

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) -

http://www.khaterateroya.blogfa.com/post-470.aspx

روزنوشت های جرقه (*). پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ 0:19 جرقه *. امروز دانشگاه شروع شد. ترجمه سیاسی تشکیل نشد. نشستم تکیه دادم به درخت و به مدت دو ساعت آهنگ گذاشتم و زمزمه کردم. بیشتر آهنگ "وقتی میای" رو گوش دادم. دانشگاه خلوت بود. تو عالم خودم بودم. تو جایگاه همیشگیم . این پسره که عینک دور مشکی می زنه داشت می رفت. حالا کجا رو پله های ورودی! منم زل زده بودم تو چشمش تو عوالم خودم بودم. از اونجا بلند گفت خدانگهدار منم مثل بت! دیدم یه بار دیگه خدافظی کرد.وقتی رفت سه ثانیه بعد شک کردم که با من بود یعنی؟ Best View by : ...

5

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*) -

http://www.khaterateroya.blogfa.com/post-465.aspx

روزنوشت های جرقه (*). یکشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۷ 22:56 جرقه *. مثل خنگا صبح زود بیدار شدم. تند تند درس خوندم! ناهارم درست نخوردم حتی. بدو بدو مانتو اتو کردم! بعد دارم کفشمو برمی دارم یادم میاد که دیروز که شنبه بود! یعنی امروز یکشنبه ست؟ از فاطمه پرسیدم بعد دیگه زورم اومد بعد اینهمه حاضر شدن برگردم تو اتاق و باز دوباره چینج! بعد رفتیم خونه عمو احسان. خوب بود. عمو احسان دو عدد آیفن5 واسه خودش و عمه با یه نوت 2 واسه علی آورده بود. مامان بابای منم واسه خودشون گوشی می خرن واسه من اسباب بازی! نمی دونم چیکار کنم! دیوونه...

UPGRADE TO PREMIUM TO VIEW 6 MORE

TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE

11

OTHER SITES

khateratereyhun.blogfa.com khateratereyhun.blogfa.com

ღخاطرات ریحونღ

الان می نویسم تا بعدا تبدیل بشه به خاطره. برای خوندن مطالب به آرشيو موضوعی وبلاگ مراجعه كنيد. سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ ] [ 17:5 ] [ ریحون ] . روز اول و دوم ما تو هتل و محمدعلي تو مدرسشون مي خوابيد چون كه اين دوروز رو ما براي سه نفر پول داده بوديم و در روز سوم محمدعلي اومد پيش خودمون خوابيد.هرروز مثل هم مي گذشت وتنها روزي كه فرق داشت روز چهارشنبه بود كه من و مامان بلاخره بعد دوسال به استخر رفتيم. تو هتلمون ما تو قرعه كشي ايندفعه دراومديم وفردا با بليطي كه داريم. الانم فرداش گذشته وما تو قميم. شب اول ما تو مشهد.

khateraterezatakdel.persianblog.ir khateraterezatakdel.persianblog.ir

ღ خاطرات عاشقی ღ

ღ خاطرات عاشقی ღ. تو برو من هم برای اینک ه راحت بروی می گویم:باشد برو خیالی نیست! ام اکیست ک ه نداندبی توتنها چیزی ک ه هستخیال توست. چه خسته ام با این خزان تنهایی. بهار عمرمن چرا نمی آیی. به صبح وقت من چرا نمی تابی. تویی که چشمانت ، شب تماشایی. بگوبگو ای گل مگر خطا کردم. که با من عاشق دمی نمی خواهی. چه غربت تلخی رفیق راهم شد. که مانده ام تنها به جرم شیدایی. در انتظار تو به سر رسید عمرم. به سر نمی آید شب شکیبایی. بیابیا دیگر که بیش از این ترسم. ندارم من طاقت که چهره ننمایی. نهایت قطره یکی شدن با توست.

khateratern.blogfa.com khateratern.blogfa.com

گذر زمان ....

سه شنبه دوم آذر ۱۳۹۵. شبیه بار امانت که بار سنگینی است. مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم. که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم. تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری. ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم. چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام. که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم. همین خوش است همین حال خواب و بیداری. همین بس است که نوشیده ام . نمی نوشم. خدا کند نپرد مستی ام ،چو شیشه ی می. معاشران بفشارید پنبه در گوشم. شبیه بار امانت که بار سنگینی است. سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم . نوشته شده توسط در 17:28 لینک ثابت.

khaterateroozaneh92.blogfa.com khaterateroozaneh92.blogfa.com

روزانه های یک عدد خاطره

روزانه های یک عدد خاطره. با سلام به تمامی دوستان. یک هفته است که امتحانم را دادم و در حال استراحت هستم البته استراحت که چه عرض کنم استراحت به ما نیامده :). دوست ندارم دیگه اینجا از غم و غصه هام بگم ، چون اینجوری برای خودمم ناراحت کننده است. خب خواننده ها هم حق دارن چقدر آخه درد و غصه! امروز صبحم کاری داشتم و ن ک دیدم بذار برم آ س م ا ن و نک، یک چرخی زدم هر سری میرم از ذرتی دم پاساژ هم خرید می کنم :D به به. خلاصه تنهایی خوش گذشت بهم. دارم دنبال استاد میگردم ، یکی را پیدا کردم که فیلد کاریش عین من بود دیگه...

khaterateroozegaram.blogfa.com khaterateroozegaram.blogfa.com

دربست تا خوشبختی

بعد از گذشت حدود 7 سال و تحمل سختی ها و فراز و نشیب های بسیار وصال حاصل شد و ما از فروردین سال 93 متاهل شدیم. نوشته شده در جمعه 15 فروردین1393ساعت 18:4 توسط علی. همون جور که میدونید اگر خدا بخواد قراره بعد از عید مراسم عقد و نامزدی رو با هم بگیریم.و اگر قسمت باشه تابستون 94 هم عروسی. میخواستم تا اون جایی که ممکنه اطلاعاتی که دارید رو بفرمایید تا کمی کسب تجربه بشه. مثلا هزینه ها چطوریه. چه چیز هایی برای عقد لازمه و یا جایگزین بهتر برای این کار ها چه چیز هایی میتونه باشه. مثلا آتلیه برای عقد میرن؟ شوهر خال...

khaterateroya.blogfa.com khaterateroya.blogfa.com

روزنوشتــــــــــ های جـرقـــه (*)

روزنوشت های جرقه (*). پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ 0:19 جرقه *. امروز دانشگاه شروع شد. ترجمه سیاسی تشکیل نشد. نشستم تکیه دادم به درخت و به مدت دو ساعت آهنگ گذاشتم و زمزمه کردم. بیشتر آهنگ "وقتی میای" رو گوش دادم. دانشگاه خلوت بود. تو عالم خودم بودم. تو جایگاه همیشگیم . این پسره که عینک دور مشکی می زنه داشت می رفت. حالا کجا رو پله های ورودی! منم زل زده بودم تو چشمش تو عوالم خودم بودم. از اونجا بلند گفت خدانگهدار منم مثل بت! دیدم یه بار دیگه خدافظی کرد.وقتی رفت سه ثانیه بعد شک کردم که با من بود یعنی؟ یه ریدینگ مزخرف...

khaterateroya1392.blogfa.com khaterateroya1392.blogfa.com

خاطرات دیروز و امروز و آرزوی فرداهایم

خاطرات دیروز و امروز و آرزوی فرداهایم. خدای دیروز و امروز،خدای فردایم نیز هست! یه عالمه عکس و یه عالمه دل نوشته. این روزها و چند تا عکس! سر انجام رویای شیرین(6). شادی و محمد.خاطره های روزانه من. رستاحالا منم یک مطلقه ام. مسیخاطرات یک زن مطلقه. دکتر الهام و مستر.خاطراتم. گل بی خار و همسری.زندگی به سبک گل بی خار. میترادر سوگ یک رویا. پرنسسعاشقانه های شرک و پرنسس. الههروزهای شیرین من و همسری. خانومی و آقایی.خونه عشق ما. الین و حامی.زنی مردد میان ماندن و رفتن. حدیث و احمد.روزهای زندگی من و همسرم. من دارم با ...

khateraterozmarreh.blogfa.com khateraterozmarreh.blogfa.com

پاورقی

این وبلاگی است حاوی همه موارد . کدام بهتر است ماه یا خورشید؟ چهارشنبه هفدهم دی 1393- 23:47 - معصومه. روزي ملانصرالدين در مجلسي نشسته بود. از ملا پرسيدند: خورشيد بهتر است يا ماه؟ ملانصرالدين قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟ خوب معلوم است که ماه بهتر است! چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد! اما ماه شب ها را روشن مي کند! پس ماه بهتر است! و الحق که زندگی درست به همین احمقانگی ست! لطف بی اندازه دیده نخواهد شد! اخه از کی نشاسته فلز شده؟

khateratesabtnashode.blogfa.com khateratesabtnashode.blogfa.com

یا علی مدد

khateratesabz.blogfa.com khateratesabz.blogfa.com

دفتر خاطرات سبز

Shabe tavalodet mobarak joo joo. Emshab tavalode joo jooe vali sobh behesh goftam k dige man nistam. Khaste shodam az bi tavajohiyash. Vali aslllan naporsido nakhast hata befahme k chera? Man b oon hadiye nadadam ,vali oon b man y baleshte khiso ehsase 3 salle pisheo ghors khordano b man hediye dad. نوشته شده در یکشنبه هجدهم آبان 1393ساعت 21:31 توسط خاطره نویس. Delam baaaaaaaaaaaaaaaaad shekaste,khodaia emtehane sakht moafam kon. Khodaia,khastam az bi mahaliyaie,kasi k b fekreshi vali oon . نوشته شده در ...

khateratesabz88.blogfa.com khateratesabz88.blogfa.com

خاطــــرات سبــــــــــــز

۱- نماز: بهترین فیلتر شکن دنیا که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع می شود انسان با گناه کردن فیلترهایی رو بین خودش و خداش ایجاد کند اگه باور ندارید این آیه رو بخوانید ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر عنکبوت/۴۴. ۲- قرآن : لنگه نداره همه کسانی که متخصص هستند از این فیلتر شکن بی بدیل استفاده می کنند و جلوی کلام خدای تبارک و تعالی زانو می زنند برای استفاده از این فیلتر شکن آن را بخوانید و بفهمید و به آن عمل کنید. سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن تهرانی مقدم.